eitaa logo
عشقم امام‌حسیـــ♥️ــن
4.1هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
18.4هزار ویدیو
111 فایل
⁽﷽⁾ 🖐🏻صلےالله‌علیڪ‌یااباعبدالله عشقم امام حسین @eshgham_hosein ان سوی مرگ @An_soie_marg دختران مهدوی @dokhtaran_mahdave توسلات مهدوی @montazeran_monjy_313 کپی⇦عضویت=حلال شرایط تبادل و کپی از مطالب👇 https://eitaa.com/joinchat/3040346477Cbc5ec6a272
مشاهده در ایتا
دانلود
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ در من کسی فراق تـو را داد میزند فکری به حالِ پاسخ این بی جواب کن.. ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌ᵕ‌💚ᵕ‌ᵕ‌ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
مداحی_آنلاین_همیشه_با_یاد_قدیم_میرداماد.mp3
5.44M
⁽﷽⁾ °•|🌱『🎼🎶』🌱|•° ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ ⏯ احساسی 🍃همیشه با یاد قدیم 🍃تو روضه ها دم می گیرم 🎙 سید_مهدی_میرداماد 👌بسیار دلنشین 🚩السَّلام‌علےالحسین(ع) 🚩وعلےعلےبن‌الحسیـن(ع) 🚩وعـــــلےاولادالحسیـن(ع) 🚩وعلےاصحاب‌الحسیـن(ع) ─━━━⊱✨✿✨⊰━━━─ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
┏━━━━━━━━━┈♥️ ╏ ♥️ و حَنینی ألَیکَ یقْتُلُنی..؛ و دلتنگی تو می‌کشد مرا♥️ ♥️-الی‌الحبیب- ♥️ ╏ ┗━━━━━━━━━┈♥️ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
ما هم می‌توانیم در مسیر معصومین و شهدا قدم برداریم؟.mp3
1.59M
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈• ✳️ | ما هم می‌توانیم در مسیر معصومین علیهم‌السلام و شهداء قدم برداریم؟ 👤 حجت الاسلام ماندگاری •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈• ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
مداحی آنلاین - کبوترم هوایی شدم - حامد زمانی و هلالی.mp3
6.4M
⁽﷽⁾ °•|🌱『🎼🎶』🌱|•° ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ 💫🌺🍃 🌺 ❇️ نوآهنگ| امام رضائیم 🕊 کبوترم، هوایی شدم 🌴 ببین عجب گدایی شدم 🥀 دعای مادرم بوده که 🌴 منم امام رضایی شدم 🎙 عبدالرضا هلالی 🎙 حامد زمانی ❉ ╤╤╤╤ ✿ ╤╤╤╤ ❉ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌. ‹💚 ⃟یا امام رضا ❉ ╧╧╧╧ ✿ ╧╧╧╧ ❉ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•متن زیارت عاشورا 📜• زیارت عاشورا امشبمون رو به نیت ظهور منجی عالم ( عج ) بخونیم 🙂🌷 ─═ೋ❅♥️❅ೋ┅─ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[🌿🌸] آیت الله گلپایگانے: امروز چادر بانواݩ، از عباے مݩ با ارزش‌ٺراسٺ! بانواݩ با حفظ حجاݕ برٺر خود، مروج‌ دیݩ‌اسݪام‌هسٺند. 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌°|🌿🌸|●•🌻|●°•• ೋ❀❀ೋ═══ • ═══ೋ❀❀ೋ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┏ • • - • - ‌• - • - • - ┓ ‹🦋‌🍃› یکبار دگر بخوان و مهمانم کن دلگرمی روزهای سخت است حرم...💔 ‹🦋‌🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
عشقم امام‌حسیـــ♥️ــن
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت بیست ویکم (مسلم در کوفه) ☘پراكنده شدن مردم از پيرامون پسر عقيل‏(مسلم غریب کوف
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت بیست و دوم (مسلم در کوفه) ☘پناه بردن مسلم به خانه طَوعه‏ ☄طوعه كنيز اشعث بن قيس بود و پس از [مرگ‏] وى اُسَيد حضرمى او را به همسرى گرفت. نيز گفته شده كه اسد بن بسطين با وى ازدواج كرد و او بلال را به دنيا آورد. طوعه از زنان دوستدار اهل بيت عليهم السلام بود و ماجراى پنهان شدن مسلم بن عقيل به كمك او مشهور است. 📗تاريخ الطبرى - به نقل از مجالد بن سعيد - : مسلم چون ديد شب شده و جز سى نفر با او كسى نمانده به سمت درهاى كِنده به راه افتاد و وقتى به آن درها رسيد، ده نفر باقى مانده بودند و از مسجد كه خارج شد. ديگر كسى با او نبود؛ توجّه كرد، ديد كسى نيست تا به او راه را نشان دهد و او را به خانه‏ اى ببرد و اگر دشمن بر او حمله كرد، با او همدردى نمايد و از او دفاع كند. همان گونه سرگردان در كوچه‏ هاى كوفه مى ‏گشت و نمى‏ دانست كجا مى ‏رود تا به خانه ‏هاى بنى جَبَله (از قبيله كِنْده) رسيد. رفت تا به درِ خانه زنى رسيد كه نامش طَوعه بود. آن زن كنيز اشعث بن قيس بود و چون از او بچّه ‏دار شده بود. او را آزاد كرده بود، آن گاه اُسَيدِ حضرمى با او ازدواج كرد و فرزندى به نام بلال از او داشت. بلال به همراه مردم، بيرون رفته بود و مادرش بر در ايستاده بود و انتظارش را مى ‏كشيد. پسر عقيل بر زن، سلام كرد و زن جواب داد. مسلم به زن گفت: بنده خدا ! به من قدرى آب بده. زن رفت و برايش آب آورد. مسلم همان جا نشست. زن ظرف آب را بُرد و باز گشت و گفت: مگر آب نخوردى؟ مسلم گفت: چرا. زن گفت: پس نزد خانواده‏ات باز گرد. مسلم سكوت كرد. زن دو مرتبه حرف‏هايش را تكرار كرد. باز مسلم سكوت كرد. آن گاه زن گفت: به خاطر خدا باز گرد، سبحان اللَّه! اى بنده خدا ! خدا سلامتت بدارد! نزد خانواده ‏ات باز گرد. شايسته نيست بر درِ خانه من بنشينى و من اين كار را روا نمى ‏دارم. مسلم برخاست و گفت: اى بنده خدا! من در اين شهر خانه و خانواده‏ اى ندارم. آيا مى‏ خواهى پاداشى ببرى و كار نيكى انجام دهى؟ شايد در آينده بتوانم جبران كنم. زن گفت: اى بنده خدا! جريان چيست؟ گفت: من مسلم بن عقيل هستم. اين مردم به من دروغ گفتند و مرا فريفتند. زن گفت: تو مسلم هستى؟ گفت: آرى. زن گفت: داخل خانه شو. و او را داخل اتاقى غير از اتاق نشيمن خود كرد و فرشى برايش انداخت و برايش شام برد؛ ولى او شام نخورد. زمانى نگذشت كه پسر آن زن باز گشت. پسر ديد كه مادرش به آن اتاق، زياد رفت و آمد مى ‏كند. پس گفت: رفت و آمدِ بسيارت به آن اتاق در اين شب مرا به شك انداخته است. در آن جا كارى دارى؟ زن گفت: از اين بگذر. پسر گفت: به خدا سوگند بايد مرا در جريان بگذارى. زن گفت: به كارت برس و از من چيزى مپرس. پسر اصرار كرد. زن گفت: فرزندم! در آنچه مى‏ گويم، با هيچ كس از مردم سخن مگو، و از او پيمان گرفت و پسر سوگند ياد كرد. زن جريان را به وى گفت. پسر دراز كشيد و سكوت كرد. برخى گمان كرده ‏اند كه مردم آن پسر را از خود رانده بودند و برخى گفته ‏اند كه با دوستان نزديكش مى ‏گسارى مى ‏كرد. 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۱ الإرشاد: ج ۲ ص ۵۴ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°