eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
822 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
این پروفایل یکی از اعضاست یاد قصه اش افتادم گفتم بگم براتون🙂 یکی از عکاس ها میبینند هر عکسی از حضرت آقا می گرند آقا اخم میکند😕 رو میکنند به اقا میگویند:أشِدّاء عَلَی الکُفّار😡ِ. رُحَماءُ بَینَهُم😁 اینو که میگویند حضرت اقا میخندند حالا این به نثر ساده یعنی اخم هاتون برای دشمن خندهاتون برای دوستانـ😉 🌿| @eshghe4harfe
شــهــیـد مـدافـع حـ ـرم عـباس کـردانی عـلاقـه خـاصی بـه مـولا امیـرالـمـومـنـین(ع) داشـت •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
یـــــــک شـهـیـد🌸یـــــــک خـاطـره •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•°خاڪریز خاطڔاٺ°• وقټے ټڔڪش بہ قݪݕش خوڔد،بݪݩد ڱفٺ:یامهدۍ(عج) سرش ڔو بݪݩد ڪردم ڪہ بزارم روۍ ݒام گفٺ: وݪ ڪن سرم رو بذاڔ آقا سرݦ رو بغݪ ڪنہ...🙂 هݩوز ݪبخݩد بہ ݪب داشٺ ڪہ ݐرڪشےـد چہ رفٺنے؟ سڔ ݕہ دامݩ مولا... باݪبخݩد...🕊 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•°ٻاخاطراٺ شہدا°• شہید پویا ایزدۍ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
خاطره: یہ‌روز‌تو‌‌گرماے‌تابستان‌‌یہ‌خانومے‌با‌بچہ‌ چند‌ماهہ‌اش‌‌و‌خواهرش‌‌‌رفتہ‌بودن‌بازار‌یهو‌‌این‌بچہ‌میزنہ‌زیر‌گریہ‌مادرش‌هرڪارے‌ میڪنہ‌بچہ‌آروم‌نمیشہ‌... ‌نگران‌شده‌بودن‌‌‌از‌بیقرارے‌این‌بچہ وقتے‌داشتن‌از‌ڪنار‌یہ‌مغازه‌رد‌میشدن‌ صاحب‌مغازه‌ڪہ‌یہ‌آقاے‌پیر‌و‌مهربون‌بود‌ گفت‌:‌سلام‌دخترم‌‌چے‌شد؟ خانومہ‌میگہ:‌سلام‌حاج‌آقا‌نمیدونم‌ حاج‌آقا‌میگه‌شاید‌گرمشه‌؟ ‌ولے‌نہ‌گرمش‌نبود‌... یهو‌حاج‌آقا‌چیزی‌یادش‌اومد‌گفت:‌دخترم‌ ‌بچہ‌ات‌و‌آبش‌دادی؟ خانومہ‌میگه:‌نه‌حاجی حاج‌آقا‌یه‌لیوان‌آب‌میاره‌یڪم‌با‌انگشت‌ خیسش‌روی‌لباے‌بچہ‌میڪشہ‌‌‌‌‌...‌بچہ‌آروم‌ میشہ‌دیگہ‌خبرے‌از‌گریہ‌هاے‌چند‌دقیقہ‌ پیشش‌نیست... یا‌شش‌ماهہ‌حسین‌😭🖤:) •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان‌دو‌جورند(1) خاطره‌اۍ‌از‌شهیده‌شهناز‌حاجے‌شاه •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
_
... 🔸بعضی وقتها چای یا شکلات تعارفش می‌کردم، می‌گفت: میل ندارم،یادم می افتاد که امروز دوشنبہ است یا پنجشنبه، اغلب این دو روز را روزه می گرفت چشـم هایـش نافـذ و پـرنور بود ،همہ گردان می‌دانستند محسن اهـل نمـاز و گریه های شبانه بود. Eshghe4harfe