عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_پنجاه_و_چهارم به درختی ت
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️
#حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ
#پارت_پنجاه_و_پنجم
[امیر]
چند روز از موقعی
که بهم خبر دادن سلینا
خانم شهید شدن گذشته
و الان بیشتر تو دم و
دستگاهشون نفوذ کردم
این دختره هم که
فکر کنم از من خوشش
اومده همش دور و بر
من میپلکه
اوووف خدا خودت کمکم کن
اگه به خاطر ماموریت
نبود اصلا یک دقیقه هم
این وضع و تحمل نمی کردم
خدا خودت میبینی
تقصیر من نیست من نمی
خوام به این نگاه کنم
این دختره جلف هی خودشو
بهم نزدیک میکنه
به هادی گفتم یه کاری کن
منو از دست این شیطان
نجات بده
برگشته به من میگه تحمل کن
برای ماموریت خوبه
بیشتر خودتو به دختره
نزدیک کن
حیییف حیییف وسط
عملیات نمیشه کاری کرد
وگرنه این هادی و زنده
نمیزاشتم😒
با نشستن دستی روی
شونه راستم
مثل برق گرفته ها از جام
بلند شدم
که باعث شد اون فرد دستش
و برداره
با پیچیدن صدای دختره
تو گوشم
فاتحه خودمو خوندم
اووووف نه خدایا دوباره
شروع شد
الناز(دختر رئیس باند): امیر عزیزم تو اینجایی
من انقدر دنبالت گشتم
قیافم اون لحظه دیدنی بود😣😫
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•