eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
802 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_پنجاه_و_سوم نمیدونم چطور ش
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ به درختی تکیه دادم و به کسایی که روی سلینا خاک می ریختن نگاه کردم اشکام یکی یکی میریختن روی گونه هام نگاهم به برادر سلینا افتاد که کنار مادرش وایستاده بود و آروم گریه میکرد تو حال و هوای خودم بودم که با صدای سرهنگ به خودم اومدم سرهنگ: سلام خانم حیدری من: سلام سرهنگ سرهنگ فقط نگاهم کرد دیگه داشتم کلافه میشدم😣 من : سرهنگ بامن کاری دارین سرهنگ: بله به برادر شهید بگید بیاد اداره کارش دارم من: چرا خودتون بهش نمیگین سرهنگ: حالا شما بهش بگید من باید زود برگردم اداره من: اهان باشه سرهنگ: ممنون خدافظ فقط سرمو تکون دادم این سرهنگ هم مشکوک میزنه بی خیال این فکرا شدم و رفتم سمت برادر سلینا وقتی رسیدم بهش آروم صداش کردم من: آقا سامیار دستی به چشماش کشید و برگشت طرفم همون طور که سرش پایین بود گفت: بله من: سرهنگ خواستن بهتون بگم که تشریف ببرید اداره کارتون دارن آقاسامیار: بله حتما میرم من: پس فعلا خدافظ سرشو تکون داد و مشغول حرف زدن با مادرش شد •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•