#عاشقانه_همسر_شهدا💛
#مدافع_عشق🌹
هیچ وقت مناسبت ها🎈🎉
واعیاد ائمه اطهار رو یادش نمیرفت
و سعی داشت در این مناسبت ها
با یک شاخه گل بیاد خونه🌹
تا چراغ معرفت اهل بیت توی خونه ما خاموش نشه😌
عادت همیشگیش بود
وقتی از در میومد تو،
گل رو پشتش قایم میکرد
و اول مناسبت رو تبریک میگفت
بعد گل رو... ☺️🌹
تقریبا تموم گلهایی که میاورد
رو نگه میداشتم...👌😊
#همسر_شهید_رضا_دامرودی
°عاشقانہ هاے خانومہ و عاقاهہ°
🌸🍃 @eshgoolaaaaanee
#عاشقانه_همسر_شهدا💛
#مدافع_عشق🌹
👈اولین باری بود
کـه با هـم مـیرفتیم بیرون؛😍
اولین گردش بعد از عقـد!☺️💍
@eshgoolaaaaanee
گفتم: "کجـا میریم؟"
گفت: "خودت میفهمی"😉
دستم را گرفت
مستقیـم برد مسجد!
چند بار طول و عرض حیاط مسجد را قدم زدیم.
گشتیم و صحبت کردیم😌
بعد هم با خوشحالی گفت:
همیشـه از خدا مـیخواستم زندگی مشترکم رو از #مسجد شروع کنم😍
به آرزویــش رسید،
چقدر خدا را شکر میکرد...❤️
#همسر_شهید_فریدون_بختیاری
°عاشقانہ هاے خانومہ و عاقاهہ°
🍃🌸 @eshgoolaaaaanee
#عاشقانه_همسر_شهدا💛
#مدافع_عشق🌹
با چندتا از خانواده های
سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم🏢
یه روز که حمید از منطقه اومد،
به شوخی گفتم:
" دلم میخواد یه بار بیای و ببینی
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم
اونوقت برام بخونی
فاطمه جان شهادتت مبارک!"😓❤️
بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم😅
دیدم ازحمید صدایی در نمیاد😢
@eshgoolaaaaanee
نگاه کردم
دیدم داره گریه میکنه😭
جا خوردم😳
گفتم:
" تو خیلی بی انصافی!☹️
هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو،
اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری
و نمیزاری من گریه کنم،‼️‼️
حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی؟😔😢
سرش رو بالا آورد و گفت:
"فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی💔
من اصلا از جبهه برنمیگردم"😭
#همسر_شهید_حمید_باکری
°عاشقانہ هاے خانومہ و عاقاهہ°
🌸🍃 @eshgoolaaaaanee
#عاشقانه_همسر_شهدا💛
#مدافع_عشق🌹
+ناصر؟؟؟
-جانم...
+امشب چقدر خوشگل شدی❤️
خندید...😅
صورتش را برگرداند،بلند شد رفت سمت ساکش
-امشب چت شده اکرم؟
راه رفتنش با همیشه فرق داشت حرف که میزد من رو درسٺ یاد اولیڹ باری که خونه حاج آقا دیده بودمش انداخت...
+ناصر؟
-جانم...
+بهم قول میدی رفتی شفاعتمو بکنی؟؟؟🤔😔💔
@eshgoolaaaaanee
چشم از چشمم برنمیداشت،
گفت اونی ڪه باید شفاعت ڪنه تویی خانومم❤️
-اما اکرم جان،جوڹ ناصر اگه نیومدم دنبال جنازم نگرد ...
سرمو گذاشتم رو پاش هق هق گریه کردم 😭
گفتم بس کن ناصر،اینو ازم نخواه بذار یادگاری داشته باشم😔
کمے مکث کرد سرمو گرفت بالا
سفیدی چشماش سرخ شده بود😢
-میدونسی شهدایی که جنازشون برنمیگرده حضرت زهرا(س)میاد پیش جنازشون(😭💔)
-دوست داری تو تشییع ناصرت حضرت زهـــــرا باشه یا آدمای دیگه؟؟
بغضمو قورت دادم ...
+قبول ولی یه شرط داره ؛قول بده حوری های بهشتی رو دیدی دست و دلت نلرزه ☹️😑
@eshgoolaaaaanee
زد زیر خنده گفت:امان از دست تو حوری کیه بابا من اکرممو با دنیا عوض نمیکنم ... 😍☹️😉
گفتم: آره میدونم ناصر صورتاشونو که ببینے،با اوڹ لباسای حریر دیگی اسم اکرمم یادت نمیاد😭☹️
گفت:همشوڹ رو میزنم کنار میگم برید مڹ فقط خانومم اکرمم رو میخوام 😇
دیگه نمیتونستم جلو اشڪامو بگیرم...
چشاشو ریز کرد😌
وگفت:اکرم،من شهید شدم گریه نکنی...👌
قول ندادم گریه کردم وگفتم :
بسـه،😓😠
مگہ میشه آدم تو یه روز همه کَسش رو از دست بده و گریه نکنه ...😕😢
دلم میخواست صبح نشه...
دلم میخواست تا ابد کنارش همینطوری بشینم ونگاهش کنم☹️
صبح چایش را که خورد سمیه رابغل کرد وبوسید😌
گفتم:میذاری چادر سر کنم باهات بیام دم در؟😭
خندید گفت مڹ کہ حریف تو نمیشوم خانوم خونم ..😍
ناصر که رفت دلم آشوب شد...😔💔
توی گوش سمیه گفتم:
مامانی باباناصر رفتـــــــ💔ـــا خوب نگاش کن...😍😭😭
#همسر_شهید_ناصر_کاملی
°عاشقانہ هاے خانومہ و عاقاهہ°
🏴 @eshgoolaaaaanee
هدایت شده از عاشِقانِه های خانومِه وَ عاقاهِه️
#عاشقانه_همسر_شهدا💛
#مدافع_عشق🌹
هیچ وقت مناسبت ها🎈🎉
واعیاد ائمه اطهار رو یادش نمیرفت
و سعی داشت در این مناسبت ها
با یک شاخه گل بیاد خونه🌹
تا چراغ معرفت اهل بیت توی خونه ما خاموش نشه😌
عادت همیشگیش بود
وقتی از در میومد تو،
گل رو پشتش قایم میکرد
و اول مناسبت رو تبریک میگفت
بعد گل رو... ☺️🌹
تقریبا تموم گلهایی که میاورد
رو نگه میداشتم...👌😊
#همسر_شهید_رضا_دامرودی
°عاشقانہ هاے خانومہ و عاقاهہ°
🌸🍃 @eshgoolaaaaanee