#سلام_امام_مهربان_زمانم 🌷
دلخسته خدا خدا خدا میکردم
یک ماه برای تو دعا میکردم
هر جمعهی ماه رمضانی که گذشت
تا وقت اذان تو را صدا میکردم
سی روز به عشق دیدنت آقا جان
من روزه خود به اشک وا میکردم
در هر شب قدر وقت احیاء ارباب
با یاد شما یاد و صفا میکردم
ای کاش نماز عید فطر خود را
در پشت سر تو اقتدا میکردم...
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
هدایت شده از اعتقاد ما
🔮⭐🔮⭐🔮
اگه قرار بود همه عمرمون رو يه جا بگذرونيم الان به جاى پا ريشه داشتيم.
⬆️🔔🔔🔔⬆️
⭐دنبال متن های زیبا هستی ⭐
💯✴✴✴💯
سخن بزرگان و مشاهیر 🔱🔱🔱
⚠️⚠️⚠️
پروفایل های خاص 🎞🎞🎞
پس بیا کانال ما لینک زیر رو بزن اومدی🔽🔽🔽
http://eitaa.com/joinchat/64094226Ce34e30a876
هدایت شده از اعتقاد ما
پاتوق بچه مثبتا 😎
شما هم دعوتید 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/64094226Ce34e30a876
♦️♥️📋♦️📋♥️♦️
💞 #آقاجان
یک روزی بـرسـد، که به هم مژده دهیم...
یوسـف فـاطـمـه آمـد
دیـدیـــ....؟!
مـن سـلامـش کـردم...
پاسـخـم داد امـام،
پاسـخـش طـوری بـود!!
با خودم زمزمه کردم که امام...
میشناسد مگر این بی سر و بی سامان را؟!...
و شـنـیـدم فـرمـود...:
"تو همانی که «فـــرج» میخواندی..."
#الٰلهُمَ_عَجِّل_لِوَلِیّکَ_الفَرَج_ان_شاءالله
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
⭕️ رهایی از خسران
🔹 به نظر شما مهمترین خطر و آسیبی که جامعه ی منتظر و منتظران رو تهدید میکنه چیه؟
سوره مبارکه عصر یکی از سوره هایی ست که ما وقتی به همدیگه میرسیم بعد از سلام و احوالپرسی خوبه این رو بخونیم. این سوره انسان رو به یاد امام زمانش میندازه، به یاد وظیفه ی یک منتظر، یاد خطرها و آسیب هایی که در دوران غیبت امام زمان، منتظران و جامعه ی منتظر موعود رو تهدید میکنه.
"بسم الله الرحمن الرحیم؛ وَالعَصر"؛ قسم به زمان، حالا این زمان، زمانِ چیه؟ توی روایات یکی از زمان، عصرِ ظهوره. "إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ"؛ انسان غرق در خسران و ضرره.
- همه؟!
- همه
- استثنا نداره؟!
- چرا، "إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ"؛ مگر انسانهایی که ۴ ویژگی داشته باشن:
✔️ در اعتقاد و ایمان و باور کم نیارند، ایمان داشته باشن به اونچه که باید ایمان داشت.
✔️ "وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ"؛ بر اساس این ایمانشون عمل بکنن، با عملشون این ایمان و باورشون رو تایید بکنن. خب طبیعی ست که اینجا سوره به پایان برسه چون تو "آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ" همه چیز هست، چرا سوره تموم نشد و بر دو نکته به طور خاص تاکید میشه؟
✔️ "تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ"؛ تواصی یعنی به داد هم رسیدن، به همدیگه توصیه و سفارش کردنه؛ به حق، اینکه حق چیه؟ حق کدومه؟ و به پایبندی به حق و صبر بر حق و ماندن بر حق.
🔸 علت اینکه سوره اینجا تمام نشد بعد از "عَمِلوالصّالِحات".
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#داستان_واقعی
#قصه_دلبری
#قسمت۱۹
*═✧❁﷽❁✧═*
تاریخ تولد وشهادت شهدا 🌷را که می خواند, می زد توی سرش :( ببین اینا چه زندگی پر ثمری داشتن ولی من با این سن, هیچ خاصیتی ندارم😔)
تازه وارد سپاه شده بود, نُه ماه🌙 بعد از عروسی, برای دوره آموزشی پاسدار می رفت اصفهان. پنجشنبه جمعه ها می آمد.
یزد ماه🌙 رمضان که شد پانزده روز من را هم با خودش برد.
از طرف سپاه بهش سوئیت داده بودند.
صبح ها ساعت🕰 هشت
می رفت تا دوی بعد از ظهر .
می خوابیدم 😴تا نزدیک ظهر. بعد هم تا ختم قرآن روزانه ام را می خواندم می رسید.
استراحتی می کرد ومی زدیم بیرون و افطاری را بیرون
می خوردیم😋
خیلی وقتها پیاده می رفتیم تاتخته فولاد و گلستان شهدا🌷
به مکان های تاریخی اصفهان هم سر زدیم.
سی وسه پل، خواجو.
همان جا هم تکه کلامی سر زبانش افتاد : امام وشهدا🌷
هر وقت می خواست بپیچاند
می گفت: 《امام وشهدا》
کجا می روی؟ پیش امام وشهدا⁉️
با کی می روی؟ با امام وشهدا!
کم کم روحیاتش دستم آمده بود. زیاد کتاب 📚می خواند.
رمان های انقلاب, کتاب خاطرات عزت شاهی و زندگی نامه ی شهدا.
کتاب های شهدا را به روایت همسرشان را خیلی دوست😍 داشت.
شهید چمران, همت و مدق.
همیشه می گفت: ( دوست دارم اگه شهید شدم, کتاب زندگی ام رو روایت فتح چاپ کنه✅)
حتی اسم برد که در قالب کتاب های نیمه ی پنهان ماه🌙 باشد.👌 می گفت: در خاطراتت چه چیزهایی را بگو, چه چیزهایی را نگو.
شعرهایش را تایپ و در فایل جدایی در کامپیوترش 🖥ذخیره کرد
وگفت: (اینا رو هم ته کتاب اضافه کن.)
عادت نداشتیم که هر کسی تنهایی بنشیند برای خودش کتاب بخواند.
به قول خودش ,یا باید آن یکی را بازی می داد یا خودش هم بازی نمی کرد✅
بلند می خواند که بشنوم👂
در آشپزی , خودش را بازی
می داد .
اما زیاد راهش نمی دادم 🚫که بخواهد تنها پخت وپز کند.
چون ریخت وپاش می کرد و کارم دو برابر می شد.
بهش می گفتم:
( شما کمک نکنی, بهتره)
آدم منظمی نبود. راستش اصلاً این چیزها برایش مهم نبود😏
در قوطی زرد چوبه ونمک را جابجا می گذاشت🙃
ظرف وظروف را طوری می چید لبه ی اُپن که شتر 🐪با بارش آنجا گم می شد.
روزه هم اگه می گرفتیم, باید با هم نیت می کردیم.
عادت داشت مناسبت ها روزه بگیرد.
مثل عرفه, رجب, شعبان. گاهی سحری درست می کردم , گاهی شام دیر می خوردیم به جای سحری .
اگه به هر دلیلی یکی ازما
نمی توانست روزه بگیرد.
قرار براین بود آن یکی ,به روزه دار تعارف کند.
جزء شرطمان بود که آن یکی باید روزه اش را افطار کند.👌
اینطوری ثوابش را می برد.
برای خواندن نماز شب 📿کاری به کار من نداشت .
اصرار نمی کرد با هم بخوانیم. خیلی مقید نبود که بخواهم بگویم هرشب 🌃بلند می شد برای تهجد نه هر وقت مکان و فضا مهیا بود, از دست نمی داد.✅
گاهی فقط به همان شفع و وتر اکتفا می کرد.
گاهی فقط به یک سجده .
کم پیش می آمد مفصل وبا اعمال بخواند.
می گفت: ( آقای بهجت می فرمودند: اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفته ن و فقط یه سجده ی شکر به جا بیاری که سحر رو بیدار شدی , همونم خوبه!)💯
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
💝🕊💝🕊💝🕊💝
⚔️ لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار ⚔️
🔗گلچینے از بهترین ڪانال هاے ایتا😻
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🔮سخنان بزرگان و کلی حکایت زیبا
☘️eitaa.com/joinchat/2967404562C858047cbb0
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 لطیفه و جوک برای خندیدن
☘️eitaa.com/joinchat/883359762Cd968e1e429
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 متن پروفایل زیبا
☘️eitaa.com/joinchat/64094226Ce34e30a876
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 هــر روز ترک یک گـــناه تا ظــہور
☘️eitaa.com/joinchat/1296236561Cddd925c28e
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 پروفایل خاص ناب لاکچری
☘️eitaa.com/joinchat/2170617874C0138cc86a2
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 کانال مجمع الذاکرین
☘️eitaa.com/joinchat/2771255314C0f5943798f
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 زینت آسمون
☘️eitaa.com/joinchat/307822610C52750c04f0
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 مظلوم ترین مادر شهید ایران
☘️eitaa.com/joinchat/315752450C4a2044146b
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮نهج البلاغه
☘️eitaa.com/joinchat/320929794C3d1ddfaf9e
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮از کوی مولا علی تا عشق مهدی فاطمه
☘️eitaa.com/joinchat/3917348879Cbe39d6669e
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
🔮 طلاب پاسخگو
☘️eitaa.com/joinchat/3691249664Cffea7a2f5a
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
#پیشنهاد_عضویت
🐬 کانال نرم افزار مود شده و اموزش های اندروید و کامپیوتر
http://eitaa.com/joinchat/957874180C3ccd0a7741
┄┅┄┅✶🍃🌸🍃✶┄┅┅┄
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
⚔️ تبادلات لیستی ذوالفقار ⚔️
🇮🇷 @zolfaghar_tab 🇮🇷
هدایت شده از 💯💔
🌷بِــسْمِ اللَّهِ الــرَّحْمَٰنِ الـــرَّحِیم🌷
#مــا_همــه_پــاسداریم👊به کوری چشم دشمنان❤️🍃
•| کانال مـورد علاقتــو پیـدا کن😍
✾══ ☆ ══ ✾ ══ ☆ ══ ✾ ══ ☆
🐠 از کوی مولا علی تا عشق مهدی فاطمه
eitaa.com/joinchat/3917348879Cbe39d6669e
🐠 ندای قرآن محفل انس با دوستان خدا تشریف بیارید
eitaa.com/joinchat/4203610121C62201e7286
🐠 نابترین کانال مهدوی و آخرالزمانی + داستان
eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
🐠 لینکدونی 4000
eitaa.com/joinchat/1963393042C37b912237d
🐠 ڪانال دعـا...سرزمین راز ونیاز
eitaa.com/joinchat/1310654476Ca249b19f89
🐠 هــر روز ترک یک گـــناه تا ظــہور
eitaa.com/joinchat/1296236561Cddd925c28e
🐠 یہ دنیـا پستــــِ زیبـاۍِ اِمام زَمانۍ(عج)
eitaa.com/joinchat/3903913995Ca81e32d036
🔴 #گروه دختــران فاطمی ؛ پســـران علوی👇🏻🔴
👉 eitaa.com/joinchat/1190002702C2d48c6ee87
🔴 😳چرا هیچ مردی راضی نمیشه زنش عضواین کانال شه❌
💢 eitaa.com/joinchat/2540961811Ca7d833ccce
•●🌸●🌸•●🌸●🌸•●🌸●🌸•●🌸●•
#شـــــرکت_در_تبـــــادل👇
@tab_313 @tab_313
هدایت شده از اعتقاد ما
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی)
✍خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده
http://eitaa.com/joinchat/1261764626Cd7327cddd0
🙈 بهترین رمان های مذهبی😍👆
هدایت شده از اعتقاد ما
☑️پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟
دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت میدونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان.
پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت...
هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که......
🔮برای خواندن این رمان جذاب کلیککنید👇
http://eitaa.com/joinchat/1261764626Cd7327cddd0
✔️ بهترین رمان های شهدایی ایتا😍🔝
🌺پیامبر(ص):
اموات را از یاد نبرید.
مردگان امید احسان شمارا دارند.
آنها زندانى اند وبه كارهاى نیك شما رغبت دارند.
آنها خود،قدرت انجام كارى ندارند،پس صدقه و دعائى به آنها هدیه كنید.
شادی روح پدر و برادرم پاپی احمد فرزند حسن و امین فرزند پاپی احمد حسنوند صلــــــــوات
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#امـام_زمانےام313
● @EMAMZAMANIAM313
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#داستان_واقعی
#قصه_دلبری
#قسمت ۲۰
*═✧❁﷽❁✧═*
خیلی دوست 😍داشتم پشت سرش نماز را به جماعت بخوانم. از دوران دانشجویی تجربه کرده بودم👌
همان دورانی که به خوابم هم
نمی آمد روزی با او ازدواج 💞کنم.
در اردوها, کنار معراج شهدای🌷 گمنام دانشگاه آقایان
👥 می ایستادند ماهم پشت سرشان, صوت ولحن خوبی داشت ✅
بعد از ازدواج فرقی نمی کرد خانه🏠 خودمان باشد,
یا خانه ی پدر مادرهایمان گاهی آن ها هم می آمدند پشت سرش اقتدا می کردند✅
مواقعی که نمازش را زود شروع می کرد بلند بلند می گفتم: ( والله یحبُ الصابرین)💯
مقید بود به نماز اوّل وقت در مسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد که وقت نماز بین راه نباشیم✅
زمان هایی که اختیار ماشین🚙 دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم,
اولین فرصت در نماز خانه های بین راهی یا پمپ بنزین می گفت:(نگه دارین)
اغلب در قنوتش این آیه از قرآن را می خواند:(رَبَنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا و ذُریاتنا قُرَه اَعیُنِ وَ جَعَلنا لِلمُتَقینَ اِماماً) 🙏
قرآنی جیبی داشت وبعضی وقت ها که فرصتی پیش می آمد,
می خواند: مطب دکتر,درتاکسی, گاهی اوقات هم از داخل موبایلش📱 قرآن می خواند.
با موبایل بازی می کرد.
انگاری برد, هندوانه ای🍉 بود که با انگشت قاچ قاچ می کرد. اسمش را نمیدانم ویک بازی قورباقه🐸
بعضی مرحله هایش را کمکش
می کردم.
اگر من هم در مرحله ای
می ماندم , برایم رد می کرد.
می گفتم: نمی شه وقتی بازی
می کنی , صدای مداحی هم پخش بشه?
تنظیم کرده بود که بازی می کردیم وبه جای آهنگش , مداحی گوش می دادیم.
اهل سینما نبود. ولی فیلم اخراجی ها را باهم رفتیم دیدیم. بعداز فیلم نشستیم به نقد وتحلیل .
کلی از حاجی گیر ینف های جامعه را فهرست کردیم.
چقدر خندیدیم😊
طرف مقابلش را با چند برخورد شناسایی می کرد و سلیقه اش را می شناخت.
از همان روزهای اول, متوجه شد که جانم برای لواشک😋
در می رود.
هفته ای یک بار را حتماً گل 🌹
می خرید.
همه جوره می خرید.
گاهی یک شاخه ی ساده , گاهی دسته تزیین 💐شده.
یک بسته لواشک , پاستیل با قره قروت هم می گذاشت کنارش. اوایل چند دفعه بودگل از سر چهارراه🚦 می خرید.
بهش گفتم : ( واقعاً برای من خریدی یا دلت برای بچه گل فروشی سوخت?)
از آن به بعد فقط می رفت گل فروشی.
دل رحمی هایش را دیده بودم .
مقید بود پیاده کنار خیابان را سوار کند.👌
به خصوص خانواده ها را .یک بار در صندوق عقب ماشین 🚕عکس رادیولوژی دیدم👀.
ازش پرسیدم :( این مال کیه?) گفت: راستش مادر وپسری رو سوار کردم که شهرستانی بودن واومده بودن برای دوا درمون. پول 💶کم آورده بودن و داشتن برمی گشتن شهرشون .
به مقدار نیاز, پول برایشان کارت💳 به کارت کرده بود و دویست هزار تومان هم دستی به آن ها داده بود.
بعد برگشته بود وآن ها را رسانده بود بیمارستان🏨
می گفت: ( از بس اون زن خوشحال 😌شده بود, یادش رفته عکسش را برداره😳)
رفته بود بیمارستان که صاحب عکس را پیدا کند
. یا نشانی ازشان بگیرد وبفرستد برایشان.
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
💝🕊💝🕊💝🕊💝
هدایت شده از اعتقاد ما
⛔️آهنگی که اشک همه را درآورد 😔
♨️پسر یتیم ڪه برای مادرش اهنگ خوند همه را به گریه انداخت 😭
آهنگ زیبای مادر 👇
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
😔پر بیننده ترین اهنگ هفته ڪلیڪ ڪنید👇
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7