🕊👱🕊👱🕊👱🕊
#داستان_واقعی
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_۲۷
*═✧❁﷽❁✧═*
#به_عشق_شهدا
ورود 🚶هادی به مسجد 🕌
با مراسم یاد وآره ی شهدا بود. به قول زنده یاد سید علی مصطفوی, هادی را شهدا 🌷انتخاب کردند.
از روزی که هادی را شناختم, همیشه برای مراسم شهدا سنگ تمام می گذاشت👌
اگر می گفتیم فلان مسجد
می خواهد یادواره ی شهدا🌷 برگزار کند و کمک می خواهند دریغ نمی کرد👌این ویژگی هادی را همه شاهد بودند که به عشق💞 شهدا, همه کار می کرد.از شستن و پخت وپز گرفته تا....تقریباً هر هفته شب های جمعه بهشت زهرا( سلام الله علیها) می رفت.
با شهدا دوست💞 شده بود ودر این دوستی سید علی مصطفوی بیشترین نقش را داشت. هیئتی را در مسجد راه اندازی کردند به نام 《رهروان شهدا🌷》 هر هفته با بچه هادور هم جمع 👥👤
می شدند وبه عشق شهدا برنامه ی هیئت را پیگیری می کرد.هادی در این هیئت مداحی🎤 هم
می کرد همه او را دوست داشتند😍اما یکی از کارهای مهمی که همراه با برخی دوستان انجام داده نصب تابلوی شهدا🌷
در کوچه ها بود. من اولین بار از سید علی مصطفوی شنیدم 👂
که می گفت: باید برای شهدای محل کاری انجام دهیم. گفتم چه کاری? گفت : بیشتر کوچه ها به اسم شهدا است. اما به خاطر گذشت سه دهه 🗓از شهادت آن ها, هیچ کس این شهدا را نمی شناسد❌ لااقل ما تصویر شهدا را درسر کوچه نصب کنیم تا مردم با چهره ای شهید آشنا شوند✅
با اینکه زندگینامه ای از شهدا را به اطلاع اهل آن کوچه و محل برسانیم.
کار آغاز شد.از طریق مساجد 🕌و بنیاد شهید و.... تصاویر شهدای محل جمع آوری شد👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
🕊👱🕊👱🕊👱🕊