eitaa logo
مسجد پایگاه قرآنی
334 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
788 ویدیو
34 فایل
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊👱🕊👱🕊👱🕊 ۹ *═✧❁﷽❁✧═* بعد با بچه های هیئتی رفیق💞 شد. از این هیئت به آن هیئت رفت. این دوران, خیلی از لحاظ معنوی رشد کرد👌 اما حس می کردم که هنوز گمشده ی خودش را نیافته. بعد در اردوهای جهادی وارودهای راهیان نور و مشهد او را می دیدم👀 بیش از همه فعالیت می کرد. اما هنوز... از لحاظ کار و در امد شخصی هم وضع او خوب شد.اما به آنچه می خواست نرسید❌ بعد با بچه های قدیمی جنگ رفیق شد. با آن ها به این جلسه و آن جلسه می رفت. دنبال خاطرات شهدا🌷 بود. بعد موتور تریل 🏍خرید, برای خودش کسی شده بود. با برخی بزرگ ترها این طرف وآن طرف می رفت اما باز هم.... تااینکه پایش به حوزه باز شد‌🚶 کمتر از یک ماه🌙 در حوزه بود, اما گویی هنوز.... بعد هم راهی نجف شد. روح نا آرام هادی , گمشده اش را در کنار مولایش امیر المومنین( علیه السلام)😍 پیدا کرد. او در آنجا آرام گرفت وبرای همیشه مستقر شد✅ همیشه روی لبش لبخند 😊بود. نه از این بابت که مشکلی ندارد. من خبر داشتم که او با کوهی ⛰ازمشکلات دست وپنجه نرم می کرد که اینجا نمی توانم به آن ها بپردازم❌ اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: 《 مومن شادی هایش در چهره اش و حزن و اندوهش در درونش می باشد.》✅ همه ی رفقای ما او را به همین خصلت می شناختند. اولین چیزی که از هادی در ذهن 😇دوستان نقش بسته, چهره ای بود که با لبخند😊 آراسته شده. از طرفی بسیار هم بذله گو و اهل شوخی و خنده بود☺️ رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد😍 در این شوخی ها و نیز دقت می کرد که گناهی👹 از او سر نزند. یادم هست هر وقت خسته می شدیم, هادی با کارها و شیطنت های مخصوص به خودخستگی را از جمع ما خارج می کرد👌 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313 🕊👱🕊👱🕊👱🕊