eitaa logo
اسلام
228 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
916 ویدیو
100 فایل
الاسلام یعلوولایعلی علیه ارتباط با ادمین: @eslam_20 کانال فقط و فقط برای رضای خدا و اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴امام خامنه ای(مدظله العالی) : ♦️در مواجه با دشمن دو جور انسان داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنه‌ی را می‌بینند، قدرت نظامی او را می‌بینند، قدرت دیپلماسی او را می‌بینند، قدرت تبلیغاتی او را می‌بینند، پول فراوان او را می‌بینند، مرعوب میشوند؛ . ♦️میگویند ما که نمیتوانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهایمان را هدر بدهیم؟اینجور افراد الان هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که میگفتند :آقا بیخود چرا خودتان را زحمت میدهید؛ به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده اینجور بودند. ♦️یک عده‌ی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه میکنند،عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار میدهند؛ آن وقت می‌بینند که اینها حقیر محضند، اینها چیزی نیستند. ♦️وعده‌ی الهی را هم راست میشمرند، حسن ظن به وعده‌ی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»؛این وعده‌ی قطعی است، وعده‌ی مؤکد است. ♦️اگر چنانچه ما به وعده‌ی الهی حسن‌ظن داشته باشیم، یک جور عمل میکنیم،اگر به وعده‌ی الهی سوءظن داشته باشیم، جور دیگری عمل میکنیم. ♦️خدای متعال افرادی را که سوءظن دارند، مشخص کرده است:«و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛ ♦️این «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» امروز هم هستند. چند آیه بعد میگوید: «بل ظننتم ان لن ینقلب الرّسول و المؤمنون الی اهلیهم ابدا و زیّن ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظنّ السّوء و کنتم قوما بورا». ♦️سوءظن به خدا موجب میشود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسن‌ظن به خدا داشتیم، آن وقت میتوانیم پیش برویم. https://eitaa.com/eslam20
🌹آیت الله ناصری:دعا برای رهبری بعد از نماز ها فراموش نشه، که وظیفه همه ماست.https://eitaa.com/eslam20
مراقب باشیم که صدایمان دیوار صوتی قلبی را نشکند. مراقب باشیم عیب آدمها را داد نزنیم چون اول شخصیت خودمان را ترور می کنیم و بعد آبروی آنها را. خداوند صدای ترک دل ها را زودتر از فریاد زبان ها می شنود https://eitaa.com/eslam20
🌷 اللَّهُمَّ إِنِّي .. أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِي قَتْلاً فِي سَبِيلِكَ تَحْتَ رَايَهِ نَبِيِّكَ مَعَ أَوْلِيَائِكَ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَقْتُلَ بِي أَعْدَاءَكَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِكَ 🍃⚘ خداوندا : از تو مي خواهم که مرگم را كشته شدن در راهت ، در زير پرچم پيامبرت ، همراه با اوليايت قرار دهي و از تو می خواهم كه به وسيله من دشمنان خودت و دشمنان رسولت را به قتل رسانی https://eitaa.com/eslam20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍁🍁ام البنین آنقدر بر حسین گریست تا نابینا شد.🍁🍁🍁 🌷الامام الصادق‏ عليه السلام: بُكِيَ الحُسَينُ عليه السلام خَمسَ حِجَجٍ، وكانَت امُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليه السلام وتَبكيهِ‏ وقَد كُفَّ بَصَرُها. ☘️امام صادق عليه السلام: بر حسين عليه السلام پنج سال گريسته شد. امّ جعفر كِلابى (امّ البنين)، براى حسين عليه السلام مرثيه‏ می ‏سراييد و می ‏گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد. https://eitaa.com/eslam20 📚امالی شجری ج۱ ص۱۷۵
به حضرت ام‌البنین گفتن فرزندانت در کربلا شهید شدند، گفت از حسینم چه خبر؟ https://eitaa.com/eslam20
✨﷽✨ ✍️شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد. روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. یک سال یعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد. مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود... بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کنیم. ✨امام علی (علیه السلان): چه بسا چيزي را از خداوند طلب میکنی و به تو عطا نميشود، ولی خداوند بهتر از آنرا به تو عطا ميكند... 📗تصنيف غرر الحكم،ح 3765 ‌ ‌https://eitaa.com/eslam20
‍ ✨﷽✨ ✍️مادر سقّا... بدون تردید حضرت اموالبنین علیهاالسلام، از زنان بافضیلت و عارف به حق اهل‌بیت علیهم‌ السلام بود.وی محبتی خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستی ایشان کرده بود. اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز برای او جایگاهی والا و موقعیتی ارزنده قائل بودند . ⚫️ حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه، به بشیر گفت: «ای بشیر! از اباعبدالله الحسین علیه السلام برایم بگو»بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت: «قَطَّعتَ نِیاطَ قَلْبِي، اَخْبِرنِي عَنْ اَبِي عَبْدِ اللّه علیه السلام ، اَوْلادِي وَمَنْ تَحتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِي عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه‌السلام. 🖤 ای بشیر! با این خبر ناگوار، بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده؛ فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای اباعبداللّه الحسین علیه‌السلام باد». بشیر گفت:خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین علیه السلام به شما پاداش بزرگ عنایت کند. این سخنان حضرت ام البنین علیهاالسلام، نیروی ایمان و محبتش را به اهل بیت علیهم‌السلام نشان می‌دهد. 📚تذکرة الشهداء ، ص ۴۴۳ ✨▪️وفات حضرت ام البنین تسلیت▪️✨https://eitaa.com/eslam20
✍️مرد صالحی مبلغ بیست هزار درهم مقروض بود ، هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت . روزی طلبکار با اصرار تمام ، مطالبه قرض خود نمود ، آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض با اشک جاری و دلی افسرده به خانه رفت . این مرد همسایه ای یهودی داشت ، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد ، گفت : تو را به حق دین اسلام سوگند می دهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی ؟ جریان را برایش شرح داد . یهودی به منزل خود رفته و مبلغ بیست هزار درهم برایش آورد ، گفت : اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه که هستیم ، شایسته نیست همسایه من به رنج قرض گرفتار باشد . بدهکار آن پول را برداشت و پیش طلبکار آورد . طلبکار از این سرعت در پرداخت پول تعجب کرد . از او پرسید : از کجا تهیه کردی ؟ جریان بر خورد همسایه یهودی را برایش نقل کرد ، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد . گفت : من از یک یهودی که کمتر نیستم ، بگیر سند خود را من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد . طلبکار همان شب در خواب دید قیامت به پا شده و نامه های اعمال در حرکت است ، بعضی نامه عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می گیرد . در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و اجازه ورود بهشت بدون حساب به او دادند . پرسید : چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم ؟ گفتند : چون تو جوانمردی کردی و سند آن مرد نیکوکار را رد نمودی ما چگونه نامه عمل تو را ندهیم با این که بخشنده و مهربانیم ، همانطور که تو از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می گذریم ، طلبت را بخشیدی ما هم گناهان تو را بخشیدیم . https://eitaa.com/eslam20
✅ حضرت محمد (ص) در آخرین روزهای زندگی و در حجّه‌الوداع، فرمودند: از نشانه هاى نزديك شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگ داشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمك در آب حل مى‌شود، قلب مؤمن در درونش آب مى‌شود؛ به خاطر منكراتى كه مى‌بيند و توانِ تغيير دادن وضعیت را ندارد. 📚وسائل الشيعه، ج ۱۱ ص۲۷۶ https://eitaa.com/eslam20
﷽✨ 🌼امام زمانی بودن سخت نیست فقط جگر میخواد .اگر مردش هستی بسم الله ✍️وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب را پرسیدم. فروشنده گفت: موز شانزده تومان و سیب ده تومان. گفتم از هر کدام دو کیلو به من بده. پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمد آقا سیب چند؟ میوه فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومان! نگاه تعجب‌زده‌ام را به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش مرا به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. پیرزن گفت: محمد آقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همشون سیب را ده-دوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید! محمد آقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و او را راهی کرد و رو به من کرد و گفت: این پیرزن به تازگی پسرش و عروسش را تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ی یتیم! من چند بار خواستم به او کمک کنم و به او میوه‌ی مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. به همین خاطر هیچ وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. راستش را بخواهی من به هر کسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم. 🔺دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. دلم می‌خواست روی میوه‌فروش را ببوسم، میوه‌ها را خریدم، سوار ماشین شدم و هقی زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان علیه السلام خجل بودم و با خودم می‌گفتم؛ ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم را با امام زمانم معامله می‌کردم. https://eitaa.com/eslam20