📓 #داستانک_آموزنده
وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود ۱ و ۴۵ بود و به کلاس نمیرسیدم و
صف غذا طولانی بود .دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.
شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت و قیافهای مذهبی.
نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر.
چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت.
و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.
بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم:
چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟
گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و
حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم .
این لحظهای بود که به او سخت علاقهمند شدم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
ما با اعمالمان میتوانیم روی دیگران اثر بگذاریم نه با شعارها و گفته هایمان
در همه حال به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم.
حق الناس گناهی است که بخشیده نمی شود.
https://eitaa.com/eslam20