🍃♦️پیام حضرت امام(ره) در تسلیت شهادت و تجلیل از شخصیت شهید دکتر مفتح
♦️جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقاى مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند، و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامى را افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرکتر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره ها براى اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود.
🍃🌷@eslam20
🔆 شهید بیتظاهر اما پر حضور و پراثر
🗓 ۲۷ آذر ۱۳۵۹ شهادت #شهیدمفتح
🍃🔹رهبر انقلاب:
🔹 آن عزیز در زندگیش کمنمود و کمتظاهر اما پرحضور و پرتحرک بود. اسمش کمتر برده میشد اما آثارش خیلی جاها بود. یکی از آنها دانشگاه بود و یکی از آنها حوزه.
🔰 آنها که یاد آن عزیز را گرامی داشتند و با او انس گرفتند میدانند که حضور شهید مفتح در سالهای تاریک اختناق در پایگاههای مقاومت و معرفت و فرهنگ انقلابی، یعنی مساجد، یک حضور نمایان و کمنظیر بود، هر جا او بود پایگاه بود. همان وقتها #مسجد_قبا معروف بود، #مسجد_جاوید معروف بود، که آثار شهید مفتح بود.
🖼 اسم خود این عزیز کمتر آورده میشد. با اینکه آنها از برکات او بودند. حالا هم همانجور است، هفتهی «وحدت حوزه و دانشگاه» معروف است. مفتح لابهلای یادهای این هفته گم میشود، یادش فراموش میشود. این جزو افتخارات اوست که آثارش از اظهاراتش از منیتهایش همیشه بیشتر و مشهودتر بوده است. ۶۴/۰۹/۲
@eslam20
هدایت شده از نصف جهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ دیدنی از دیدار امروز رهبر معظم انقلاب با خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔹در بخشی از کلیپ، دختر شهید سلیمانی در این دیدار نامهای از آن شهید والامقام که چند ماه پیش از شهادت ایشان نوشته شده را قرائت میکند که بسیار جالب است.
هدایت شده از نصف جهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان امام خامنه ای که مردم من یک تکلیف دارم شماهم تکلیفی، با تقوا نظردهید
#تلنگر
✍عجیب است گاهی ما به کسی که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی: در صف اول نماز یا در حفظ قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم و علت آن بسیار واضح است و آن عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است.
•{ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ
الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى }•
🔺بلکه شما زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح
میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایندتر است.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 @eslam20
✨﷽✨
🌼حکایت طبیب و قصاب
✍قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
@eslam20
✍ پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):
شش چيز است كه زیباست و برای شش كس زیباتر: عدل زیباست اما برای اميران زیباتر و صبر زیباست اما برای فقرا زیباتر و ورع زیباست اما برای علما زیباتر و سخاوت زیباست اما برای توانگران زیباتر و توبه زیباست اما برای جوانان زیباتر و حيا زیباست اما برای زنان زیباتر و اما اميرى كه عدل ندارد،مانند ابرى است كه باران ندارد و فقيرى كه صبر ندارد، مانند چراغى است كه نور ندارد و عالمى كه ورع ندارد مانند درختى است كه ميوه ندارد و توانگرى كه سخاوت ندارد،مانند زمينى است كه گياه ندارد و جوانى كه توبه ندارد مانند رودى است كه آب ندارد و زنى كه حيا ندارد مانند غذايى است كه نمك ندارد.
📚 إرشاد القلوب , جلد۱ , صفحه۱۹۳
📚نهج الفصاحه،صفحه ۵۷۸
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@eslam20
✨﷽✨
#ضرب_المثل
✍در زمانهاي دور، مردي در بازارچه شهر حجره اي داشت و پارچه مي فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبي بود وليکن کمي خجالتي بود. مرد تاجر همسري کدبانو داشت که دستپخت خوبي داشت و آش هاي خوشمزه او دهان هر کسي را آب ميانداخت.
روزي مرد بيمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوي آنرا آب و جاروب کرده بود ولي هر چه منتظر ماند از تاجر خبري نشد. قبل از ظهر به او خبر رسيد که حال تاجر خوب نيست و بايد دنبال دکتر برود. پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت . دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاينه کرد و برايش دارو نوشت . پسر بيرون رفت و دارو را خريد وقتي به خانه برگشت ، ديگر ظهر شده بود. پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولي همسر تاجر خيلي اصرار کرد و او را براي ناهار به خانه آورد . همسر تاجر براي ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه هاي آش را گذاشتند . تاجر براي شستن دستهايش به حياط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشقها را بياورد .
پسرک خيلي خجالت ميکشيد و فکر کرد تا بهانهاي بياورد و ناهار را آنجا نخورد . فکر کرد بهتر است بگويد دندانش درد مي کند. دستش را روي دهانش گذاشت . تاجر به اتاق برگشت و ديد پسرک دستش را جلوي دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت؟ حالا چرا اينقدر عجله کردي ، صبر مي کردي تا آش سرد شود آن وقت مي خوردي !زن تاجر که با قاشقها از راه رسيده بود به تاجر گفت : اين چه حرفي است که مي زني ؟ آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که تازه قاشق ها را آوردم. تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهي کرده است. از آن پس، وقتي کسي را متهم به گناهي کنند ولي آن فرد گناهي نکرده باشد، گفته ميشود:
#آش_نخورده_ودهان_سوخته !
✅
@eslam20
هدایت شده از نجمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خبر بدرفتاری با سرباز بابلی را شنیدید حالا این را هم ببینید :
🔸 انقلابی اینجوری با سرباز رفتار میکنه!
🔸تاچشم کار میکند جای تو خالیست ای عبد صالح خدا
انسان بودن را از تو یاد بگیریم
#ثامن
✨﷽✨
🌼برای فرج امام زمان دعا کنیم
✍امام عسکری درباره فرزندشان فرمودند: "بخدا قسم او قطعا غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسیکه: خداوند بزرگ او را در اعتقاد به امامتش ثابت بدارد؛ و به او توفیق دعا برای تعجیل فرجش بدهد."
📚کمال الدین و تمام النعمة، باب۳۸
منظور از هلاکت در این کلام نورانی، انحراف از مسیر حق و خروج از جاده مستقیم ایمان است. بر اساس روایات، این هلاکت و انحراف در دوران غیبت بسیار شدید و فراگیر است؛ تا آنجا که فردی صبحگاه مؤمن است ولی شبانگاه از دین خارج شده و کافر می گردد و بالعکس.
📚 غیبت نعمانی باب۱۲
💥امام عسکری «دعا کردن برای فرج» را به عنوان نسخه ای شفابخش برای نجات از این ورطه هولناک در اختیار ما قرار داده و آن را «تنها راه رهایی» معرفی نموده اند.
@eslam20
✅زندگی مادی مردم در دولت امام زمان(عج) چگونه است؟
✍امام زمان (عج) به منادى دستور می دهد که در میان مردم اعلام کند که هر کس نیازى به مال دارد، برخیزد. از میان مردم کسى برنمی خیزد، مگر یک نفر که می گوید: من محتاجم.
پس قائم (عج) به او می گوید: «برو پیش کلیددار و بگو مهدى به تو دستور می دهد که مالى به من بدهى». کلیددار می گوید: جامه ات را بیاور. جامه اش را می گسترد و درون آن را پُر می کند. هنگامى که آن را بر دوش می گیرد، پشیمان می شود و می گوید: چرا در میان امت محمد(ص) من از همه آزمندتر باشم؟! چرا آن عفت نفس عمومى را من دارا نباشم؟! آن گاه مال را به کلیددار تحویل می دهد، اما پذیرفته نمی شود، و مهدى (عج) می گوید: «آنچه را که ما عطا کردیم، پس نمی گیریم»
📚منتخب الاثر، ص 147
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@eslam20
✨﷽✨
⚜حکایتهای پندآموز⚜
🕋زیارت کعبه🕋
✍گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند
درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود...
با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مركبی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می كرد. تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت.
زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند. شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو.
💥مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم... شیخ گفت حج من، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم
📚مجموعه شهر حکایات
@eslam20
📖 #حدیث_قدسی
حضرت داود علیه السلام عرض کرد خدایا چه کسی را در خانه خود جای می دهی؟ و نماز چه کسی را قبول می کنی؟ خطاب رسید: کسی را در خانه خود ساکن می کنم و نمازی را قبول می کنم که:
فروتنی کند از برای عظمت من. و روز خود را شام کند به یاد من و نفس خود را از خواهش های آن باز دارد. و به جهت من سیر کند گرسنه ای را و جای دهد غریبی را و رحم کند بلا رسیده ای را
چنین شخصی نور او در آسمان می درخشد مانند خورشید تابان. چون مرا بخواند در جواب او لبیک گویم. و چون از من سؤال کند عطا می نمایم و مثل او در میان مردم مانند فردوس است در بهشت ، که هرگز نهرهای آن خشک نمی گردد و میوه های آن نمی پوسد
بحار الانوار، جلد۶۹ ، ص۳۹۱ ، ح۶۶
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
@eslam20
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۲۸ آذر ۱۳۹۹
میلادی: Friday - 18 December 2020
قمری: الجمعة، 3 جماد أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
۱۲۹۰ - آغاز اشغال تبریز بدست قوای روس (۱۲۹۰) پس از پیروزی مشروطه.۱۳۶۱ - حملهٔ موشکی ارتش عراق، به شهر دزفول.
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️10 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️30 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️40 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️47روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
@eslam20
📖 #تواضع_محدث_قمی
مرحوم سید محمد اشرفی شیرازی معروف به سلطان الواعظین شيرازی صاحب کتاب شب های پيشاور نقل می کند: در ايامی که مفاتيح الجنان تازه منتشر شده بود ، یک روز درون سرداب سامراء مفاتیح را در دست داشتم و زيارت می خواندم.
کنارم شيخی با قبای کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است. شيخ به من گفت: این کتاب کيست؟ عرض کردم: محدث قمّی آقای حاج شيخ عباس است و شروع کردم به تعريف از کتاب. شيخ گفت: اين قدر هم که تعريف ندارد، بی خود تعريف می کنید. با این حرف ناراحت شدم و گفتم: آقا برخيز و از اينجا برو.
کسی که کنار شيخ نشسته بود، روی شانه ی من زد و گفت : مؤدب باش، ايشان خود محدث قمی هستند.
برخاستم و با ايشان روبوسی کردم و عذر خواهی کردم تا خم شدم که دستشان را ببوسم ، مرحوم محدث اجازه نداد و خم شد و دست مرا بوسيد و فرمودند: شما سيّد هستيد
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
@eslam20
📖 #زندانی_زبان
مردی یک طوطی را که حرف میزد داخل قفس کرده بود و سر گذری می نشست. اسم رهگذران را می پرسید و به ازای پولی که به او می دادند طوطی را وادار می کرد که اسم آنان را برایشان تکرار کند.
روزی سلیمان نبی علیه السلام از آن مکان می گذشت. روایت داریم که حضرت زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان خود به ایشان گفت: مرا از این قفس آزاد کن.
حضرت سلیمان به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن مبلغ خوبی از حضرت دریافت کند.
مرد که منبع درآمد و مخارج زندگی اش از راه زبان طوطی بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
حضرت به طوطی فرمودند: زندانی بودن تو بخاطر زبانت است. طوطی فهمید و دیگر حرف نزد. مرد هر چه تلاش کرد فایده ای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد.
بسیار زیاد پیش می آید که ما انسان ها اسیر داشته های خود هستیم
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
@eslam20
📖 #احترام_به_میت
مرحوم آیت الله حاج سید مصطفی صفائی خوانساری فرمود: روزی بر سر قبور علماء فاتحه می خواندم و به جهت کمبود وقت بر سر قبر يكی از بزرگان كه حق استادی گردن من داشت نتوانستم فاتحه بخوانم
در اين هنگام در عالم مكاشفه ديدم كه تا نيم تنه از قبر خود خارج شد و دستش را به طرف من دراز نمود و گفت: پس من چی؟ يعنی چرا برای من فاتحه نمی خوانی؟
اموات در هر مقام و منزلت باشند محتاج به هدايای معنوی ما هستند و توقع دارند كه برايشان هدايائی از قبيل قرائت قرآن، فاتحه، صلوات بفرستيم.
مرحوم عارف واصل حاج آقا فخر تهرانی به بنده فرمود: در قبرستان هنگام راه رفتن فاتحه نخوان بلكه بايست يا بنشين و فاتحه بخوان
و اگر كسی راه برود و فاتحه بخواند مبتلا به پا درد خواهد شد. به جهت اينكه روح ميت جهت گرفتن هديه شما بايد به دنبال شما بيايد و اين موجب پا درد شما خواهد شد ...
خواندن فاتحه در حال نشستن نوعی احترام به ميت و احترام به قبر ميت میباشد و فضيلت خاصی دارد..
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
@eslam20
📖 #کریم_فقط_خداست
درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان به او گفت اشاره های تو برای چه بود؟
درویش گفت نام من کریم است ، و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟ کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت چه می خواهی؟
درویش گفت همین قلیان شما برای من بس است. چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و فروخت.
خریدار قلیان شخصی بود که قصد داشت نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق خان دانست
پس جیب درویش را پر از سکه کرد و قلیان را برای کریم خان برد. چند روز گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت که چشمش به قلیان افتاد. گفت نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
@eslam20