eitaa logo
اسلام سیاسی | مومنی
2.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
517 فایل
https://eitaa.com/eslamesyasi 🔸 در خدمتم 👇 @momeni1366
مشاهده در ایتا
دانلود
*✅ تقدیر رهبر معظم انقلاب از یادداشتی در کیهان* یادداشت روزنامه کیهان در خصوص تقابل جریان غربگرا با انقلاب اسلامی مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. *ستون یادداشت ۱۲ اسفندماه روزنامه کیهان، تحلیلی از دکتر محمدهادی صحرایی با عنوان "کدخدا و دلیل نگرانی غربزده‌ها" منتشر کرد که نگاهی تحلیلی تمدنی به تقابل میان جریان غربگرا و انقلاب اسلامی داشت.* ظاهرا رهبر معظم انقلاب پس از تورق روزنامه و مطالعه یادداشت مذکور با تقدیر از نگارش این متن، از تحلیل نویسنده یادداشت تقدیر کردند. دفتر رهبر انقلاب در تماس با مدیران روزنامه کیهان نظر معظم‌له در این خصوص را به اطلاع رساند. *متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:* ... آنها دل‌هایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمی‏کنند، و چشمانی دارند که با آنها نمی‏بینند، و گوش‌هایی دارند که با آنها نمی‏شنوند ... آنها همان غافل‏ماندگانند. (بخشی از آیه ۱۷۹سوره اعراف) گرچه دنیا عرصه تاخت‌وتاز فضای مجازی شده ولی در جهان واقعی‌گویی تمام تاریخ، با دور تند و متراکم برایمان تکرار می‌شود و درس و عبرت را با هم به اهلش می‌دهد. انگار در حال گذار از داستان‌های مکتوب به داستان‌ها ملحوظیم و از دنیای نوشتار به دنیای دیداری رسیده‌ایم و به‌جای سفارش به خواندن تاریخ و شنیدن داستان‌های عبرت‌آموز باید به دیدن پیرامون توصیه کنیم. ببینید و عبرت بگیرید. ببینید و درس بیاموزید. اکنون دنیا آموزشگاه عملی بزرگی است که می‌توان هر مورد و مطلب مورد نظر خود را در عرصه و عیان یا گوشه و کنار آن دید و به مطالعه نشست و آغاز و انجام هر تصمیم و اقدامی را کوتاه‌تر از آنچه که داستان‌های تاریخ می‌گویند، دید. مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ. شرط آنچه در گزیده قبلی گفته شد داشتن چشم و گوش بینا و شنوا و مهم‌تر از اینها عقل سلیم و نفس متینی است که بتواند بر جنود جهل و تعصب پیروز شود و بی‌عِناد و کِناد و لِجاج، قضاوت کند وگرنه کافران و مشرکان و بت‌پرستان هم چشم و گوش داشته و دارند و هم عقل و هوش ولی توانایی استفاده صحیح از آن را نداشته و ندارند . با گِل و چوب و سنگ و با دستان خود بت می‌ساختند و خود را بنده آن می‌کردند و آن را می‌پرستیدند. ناتوانایی را لمس می‌کردند ولی باور نمی‌کردند. گویند مردی از بنی‌امیه در بستر مرگ می‌گریست. ابوجهل که به عیادتش رفته بود گفت که این‌گریه برای چیست؟ اگر از مرگ می‌ترسی از آن‌گریزی نیست. او گفت‌گریه‌ام از این است که می‌ترسم پس از مرگم مردم «عزّی»۱ را نپرستند.۲ مغضوبین و ضالّینی که در قرآن نکوهیده شده‌اند نیز از این منظر از گروه اول خیلی فاصله ندارند. کتاب خدا را تحریف کرده و مقدسش می‌نامند. گرفتار دور و تسلسل و تذبذبند و جواب عاقلانه از ما می‌خواهند! خودشان تجسم ستم و ستیهندگی‌اند و اسلام را به خشونت متهم می‌کنند . نژادپرست‌تر از آنها فقط شیطان است و از ما آزاداندیشی می‌طلبند. افراطی را از نام آنها گرفته‌اند و اینها به دیگران نسبت می‌دهند. در طول تاریخ، بدترین و بی‌رحمانه‌ترین جنایات و نسل‌کشی‌ها متعلق به آنهاست و از مسلمانان بد می‌گویند. هنوز یکی از پربیننده‌ترین و بهترین فیلم‌ها «غرب وحشی» است و به اعراب جاهلی می‌خندند. توحش را باید در فیلم«دار و دسته‌های نیویورکی» دید و این کذابان، به عراق و افغانستان نسبت می‌دهند. به گواه ویل دورانت مصادف با دوران ابن‌سینا و ابوریحان ما، در بازارهای جزیره بریتانیا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی، گوشت انسان را کنار گوشت گاو و گوسفند و خوک، در بازارها به قناره می‌زدند.۳ اینها که گفته شد به‌خاطر شناساندن فرهنگ غرب نیست، به‌خاطر اثبات جهالت و حقارت غرب‌پرستانی است که خود را در همه حال، گربه لوس و ملوس کدخدا و ملکه می‌دانند. شناساندن غرب نیاز به ذکاوت زیادی ندارد؛ مرور اجمالی جنگ‌ها گویای روحیه خشن کسانی است که در جنگ و جنگ‌افروزی رکورد دارند و جنگ اول و دوم جهانی میوه تمدن آنهاست. کاری که کانادا با کودکان سرخپوست؛ و اروپا با بوسنی؛ و کلینتون با دیویدیان؛ و آمریکا با ویتنام کرد و فرانسه و آلمان در نبرد حیرت‌آور «وردن» با هم کردند، نمونه‌های کوچکی از روحیه دوزخی و شرور غربی است که امروزه با رژ و کراوات پوشیده شده است. همان‌گونه که ما به کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی که رحمت خدا بر او افتخار می‌کنیم، فرانسه مهد تمدن و مهد اودکلن، به موزه ۱۸ هزار جمجمه‌ای پاریس افتخار می‌کند و درباره آدمخواری آفریقا و آمازون فیلم می‌سازد. باز هم حرفی هست؟ گفتن از اصل و نسب و اثر تمدن غرب مثل برشمردن گناهان شیطان است که ممکن است وقت‌گیر، بی‌ثواب و بیهوده هم باشد. آنچه دیدنی است را به سختی می‌توان استدلال و اثبات کرد. درست مثل آدم‌های غلط غربزده و غرب‌پرست و رسانه‌ای‌های خودفروخته که اگر مرامشان مثل غربی‌ها نباشد ولی بی‌شک منطق شان مطابق آنهاست.
🔴 اتفاقات عراق را می توان بر اساس سه گذاره زمان، مکان و عوامل ایجاد کننده تحلیل کرد 🔺️🔻 در برهه زمانی کنونی که ؛ ⭕️ تنش بین مقاومت در فلسطین و لبنان با اسرائیل در حال اوج گیری است و چیزی به پایان مهلت حزب الله به اسرائیل نمانده است که این رژیم باید تسلیم شود یا وارد جنگ که باز به تسلیم ختم خواهد شد. ⭕️ شکست طرح تسلیم ایران در مذاکرات و داشتن دست برتر کشورمان در مذاکرات که طولانی شدن مذاکرات هم به نفع ما می باشد. ⭕️ اوضاع خراب اتحاد عبری عربی در یمن و برنامه انصارالله برای انتقام حمله به پایگاه پهپادی اش توسط رژیم موقت صهیونیستی ⭕️ شکست سنگین و مفتضحانه آمریکا و ترکیه در سوریه در حملات اخیر که با پاسخ های متعدد و کوبنده جبهه مقاومت رو به رو شد. ⭕️ پوشش جبهه مقاومت در سوریه و سرزمین های اشغالی توسط مقاومت عراق به صورت سایبری و پهپادی در یک سال اخیر ⭕️ داشتن دست برتر روسیه در اوکراین و حمایت ایران از این کشور که با فرا رسیدن فصل سرما که چیزی هم به آن نمانده شاهد فروپاشی امپرالیسم غربی خواهیم بود که این امر در جهان مخصوصاً منطقه ما موازنه قدرت را به شدت دگرگون کرده و اسرائیل به این باور رسیده که فرصت کمی برای مصون ماندن از این تغییر موازنه دارد. ⭕️ برپایی پیاده روی اربعین به عنوان بزرگ ترین و عظیم ترین حرکت مردم و اجتماع جهان که منجر به همگرایی شیعیان با محوریت مقاومت و دشمنی با صهیونیست خواهد شد و همچنین تشدید روحیه جهادی نیروهای مقاومت تا برای درگیری های پیشرو با توان مضاعف وارد میدان شوند. ⭕️ گذر هوشمندانه نیروهای نزدیک به ایران و عناصر مقاومت از فتنه صدر تا به امروز و داشتن دست برتر در عرصه سیاسی عراق ⭕️ درگیر کردن نیروهای مقاومت در عراق به جنگ داخلی و فتنه برای کاهش قدرت جبهه مقاومت در مواجه با رژیم صهیونیستی تعدادی از دلایل انتخاب چنین زمان و مکانی برای بروز فتنه در عراق می باشد. 🔹️ در ایجاد ثبات و اتحاد در کشور عراق نقش بسزایی ایفا و با شکست گروه های تروریست همواره صلح را برای این کشور به ارمغان آورده بود، اما متاسفانه جبهه عبری غربی عربی پس از ترور شهید سلیمانی نقشه های شوم خود برای آغاز یک جنگ داخلی شیعی_شیعی به کمک نیروهای جیره‌خوار خود را برنامه‌ریزی کرده تا بتوانند اتفاقات امروز را در عراق رقم بزنند و مجدد شاهد بی ثباتی و خونریزی در این کشور باشیم. ✅ : https://eitaa.com/joinchat/3572236324C03827c2157
کاری زیبا از فیلمساز جوان و انقلابی محمدحسین بنی احمدی http://www.telewebion.com/episode/0x296d5b1
*تحلیل ٤٩ سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره کنگره عظیم جهانی اربعین* شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود. مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه‌ این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضاء فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود. همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره‌ جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه(ع). این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده. بنابراین مسئله‌ اربعین یک مسئله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین شهدا‌، مزار کشته‌شدگان راه خدا‌، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند. اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی(ع) به ما ارائه دادند. 📚 سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی(ع)/ مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
هفته گذشته در شیراز دوره کنشگری فعال در فضای مجازی را داشتم، برای جمعی از طلاب خواهر و برادر از ساعت ۸ صبح تا ۶ عصر مشغول تدریس و گفتگو با آنها بودم جمعی فعال، انقلابی و پا بکار کلاس ها هم در حرم مطهر شاهچراغ بود شبها فرصتی میشد تا یا تماشا کنم و یا قدری کتاب بخوانم یکی از مستندهای جذابی که دیدم مستند the real Charlie Chaplin بود، مستند چارلی چاپلین واقعی محصول کشور انگلستان ساخته ۲۰۲۲ مستندی قوی و جذاب برای شناخت هرچه بهتر چارلی چاپلین همچنین مکعب ساخته ۱۹۹۷
یتیم خانه ایران رمز و راز ملکه
(۱) شنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ الان که مشغول نوشتن هستم، ساعت ۲۳:۴۵ است. شنبه شب، فرودگاه امام خمینی، ترمینال سلام البته خودم هم باورم نمیشد که راهی شوم. جالب است که هر سال هم همین طور و بدون مقدمه و تشریفات راهی میشوم. همه چیز در کمتر از یک روز ردیف شد. شاید باورتان نشود که تا امروز صبح بعد از نماز، هنوز نه خبری از بلیط بود و نه پولی که با آن بلیط بخرم! اما همه چیز به خواست خدا و عنایت اهل بیت رو به راه شد. تا وقتی هم که از گیت فرودگاه عبور نکرده بودم، هنوز باورم نمیشد که راهی هستم. در این سفر قصد کردم که بنویسم. از آنچه میبینم و می‌شنوم. فرودگاه شلوغ است. موکب ها از همین جا کار خود را شروع کرده اند. چای و دمنوش همراه با نبات و کیک کم کم بوی به مشامم می‌رسد @eslamesyasi
(۲) برعکس تمام پروازهایی که تا الان سوار شده بودم، هواپیما سر ساعت مسافرینش را سوار کرد و به سمت نجف، قبله عشاق، پرواز کرد. با اینکه بار اولم نیست به کربلا و نجف میروم، اما از شما چه پنهان، باز هم دل توی دلم نیست. بالاخره این پرنده آهنین به نرمی از زمین برخاست و گویی در آسمان پر ستاره و آرام، گم شد. کنار دستم مرد مسنّی نشسته که از حال و روز و ریش سپیدش پیدا بود، کوهی از تجربه و خاطرات است. با او هم کلام شدم، اهل قم بود. در گذرخان دفتر زیارتی دارد. خودش می‌گفت اولین بار بعد از سقوط صدام، کاروان راه انداخته و مردم را به عتبات برده. هواپیما حدود ۲۰۰ مسافر دارد و هر کسی برای خودش قصه ای. پای درد دل هر کس که بنشینی، بین خودش و امام حسین، ماجراها دارد. تسبیح کوچک قرمز رنگم را در دست میگیرم و همین طور این فکرها در ذهنم بالا و پایین میرود که ناگهان خلبان اعلام میکند که بر فراز شهر نجف هستیم. از شیشه بیرون را که دیدم، نگاهم خورد به گنبد نورانی امیر المومنین علیه السلام. السلام علیک یا امین الله فی ارضه... @eslamesyasi
(۳) از فرودگاه که بیرون آمدم، مستقیم به زیارت مرقد مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رفتم. راننده، ما را از کوچه پس کوچه های منتهی به حرم، برد. اینجا نجف است، شهر علی علیه السلام که البته باید همچون نگینی بدرخشد اما کوچه های کثیف و بی نظم و شلوغ آن، بدجوری حال انسان را میگیرد. واقعا که چقدر مولایمان، غریب است. راننده پسر جوانی بود که از حکومت عراق می نالید و مدام می‌گفت: عراق، لا نظام! حکومه، علی بابا(دزد). او به ایران هم سفر کرده بود و از نظم و تمیزی و امکانات ایران خیلی تعریف میکرد. درباره مقتدی صدر که از او پرسیدم، شروع کرد به تعریف کردن. از آیت الله سیستانی هم که پرسیدم، با شوق فراوانی از ایشان نیز تعریف کرد. از نظر او، مقتدی صدر چهره برتر سیاسی و آیت الله سیستانی چهره برتر دینی و مذهبی شیعیان است و این ذهنیت بسیاری از جوانان عراق است! نزدیکی های حرم پیاده شدم، ازدحام جمعیت بی‌سابقه بود. همه آمده بودند، زن و مرد، کوچک و بزرگ. از همه جای ایران و البته از همه جای دنیا. زیارت مختصری کردم و راهی صحن بزرگ حضرت فاطمه شدم. تقریبا ساعت ۲ بامداد بود. به طرف مقام صافی صفا رفتم. تا جایی که چشم کار میکرد، سیل عاشقان بود که در تکاپو و حرکت است. از پله برقی ها که پایین آمدم، مانده بودم به سمت موکب دارالعباده یزد بروم و آنجا اندکی استراحت کنم یا راهی کربلا شوم. چون مدت سفرم کوتاه است و صبح چهارشنبه باید برگردم، نیت کرده بودم تا هرچه سریع تر خود را به کربلا برسانم. به نیابت از شهدا پیاده روی را از همانجا شروع کردم. در همین فکرها بودم که جوانی عراقی دوید بین افکارم و پرسید: کربلا؟ کربلا؟ چهره جذابی داشت، چند بار پرسید: سلام شیخنا؟ کربلا؟ گفتم: و علیکم السلام، کم قیمه؟ بر سر قیمت به توافق رسیدیم و همراه با دو نفر دیگر به سمت کربلا حرکت کردیم. علی که حالا با او همسفر شده بودم، جوانی عراقی است که حوادث عراق را هم به خوبی دنبال می‌کند. تقریبا اکثر جوانان عراقی، عضو شبکه اجتماعی هستند. با علی درباره حوادث اخیر عراق و تحرکات صحبت کردم. علی می‌گفت که بعد از اربعین در عراق جنگ به راه می‌افتد، طرفداران مقتدی صدر در فیس بوک فراخوان داده اند و برای تجمع همگانی در حمایت از مقتدی، دعوت عمومی کرده اند. از شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس که پرسیدم، بغض راه گلویش را بست. ارادت عجیبی هم به آیت الله سیستانی داشت. علی، اهل العماره بود و شغلش، رانندگی بود. سنش زیر سی بود و چهار همسر و دو دختر داشت، رقیه ده ساله و جنات ۳ ساله. علی ما را در نزدیکی های کربلا پیاده کرد. شماره ام را به او دادم، گفتم: انشالله بخدمتک فی ایران...همدیگر را در آغوش گرفتیم و خداحافظی کردیم. ورودی کربلا مثل همیشه ازدحام بود. نزدیکی های کربلا دوباره پیاده روی را شروع کردم و مدتی بعد، گنبد و گلدسته های ارباب بی کفن بود که در چشمم تلألو میکرد. @eslamesyasi
(۴) یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ / ۱۴ صفر ۱۴۴۴ اربعین هم برای خودش داستان ها دارد. نمیدانم چه راز و رمزی در عدد ۴۰ نهفته است گویی هر که به چهل برسد، به تکامل، سکون و آرامش رسیده است. اربعین در عین حال که پر تلاطم و پر از جنب و جوش است، آرامشی عجیب در خود دارد. وقتی که با پای پیاده و خسته و کوفته به کربلا میرسی، همین که چشمت به گنبد می‌افتد تمام خستگی از تنت بیرون می‌رود. اولین قطره اشک که روی گونه هایت می غلطد، گویی آبی است بر شعله های آتش وجودت که از درون زبانه می‌کشد. مگر فقط اشک بتواند دلت را آرام کند... در همین فکرها بودم که ناگهان یکی مرا در آغوش گرفت... یکی از رفقای قدیم را بعد از چند سال حالا در چند قدمی حرم حضرت عباس می دیدم. اصلا کربلا حلقه وصل ماست. کربلا همه ما را به هم پیوند میدهد. وعده همه عاشقان زیر همین بیرق است. حب الحسین یجمعنا اینجا همه یک رنگ هستند، همه زیر یک پرچم جمع شده اند. شعارشان یکیست. شاه و گدا با هم فرقی ندارند. در جمعیت چنان گم میشوی که دیگر القاب و عناوین معنای خود را از دست می‌دهد. دختربچه های عرب از همین اول صبح پا به پای پدر و مادرشان مشغولند. هلابیکم یا زوار اشرب مای اشرب زائر دختر بچه ای دستمال کاغذی گرفت جلویم، به چشمان معصومش نگاه کردم و لبخندم در لبخندش گره خورد، دستمال را برداشتم و رفتم. اینجا پاکی و نجابت و سادگی موج میزند اینجا موکب ها ۲۴ ساعته فعال هستند، اصلا تعطیلی معنا ندارد، موکب داری کار سختی است اما با چاشنی اخلاص که همراه باشد، سختی آن هم راحت میشود. هیچ کس در طول مسیر نه تشنه می ماند و نه گرسنه. آفتاب بالا آمده و کم کم هوا دارد گرم می‌شود. قرار است به موکب الغدیر بروم اکثر یزدی های آنجا هستند قرارم با حسن(یکی از اقوام)، عمود ۱۴۳۱ بود. از آنجا به سمت موکب رفتیم. در مسیر صبحانه را خوردیم، بعد هم یک چای عراقی و سپس به راه افتادیم. @eslamesyasi