هدایت شده از امتداد حکمت و فلسفه
#بررسیدیدگاه_1
#نقد_4
✅ جمعبندی نقد دیدگاه حجة الاسلام و المسلمین آقای امینی نژاد
🔷بخش نهایی
مسئله امتداد حکمت از منظر آقای امینینژاد نتیجه محصلی نیافت، زیرا؛
1⃣اولاً؛ ایشان تلقی درستی از منزلت و جایگاه #حکمت در تمدن اسلامی ندارند. کاملاً برخلاف مقام معظم رهبری که تمدن اسلامی را #قرآنمحور معرفی میکنند، ایشان چنین جایگاهی را برای حکمت در نظر میگیرند و همین تلقی غلط سبب میگردد که نتوانند برای امتداد حکمت نیز تصویر معقولی به دست آورند. اینگونه نیست که، تمدن اسلامی براساس حکمت اسلامی طرحریزی شود و اینگونه هم نیست که حکمت اسلامی بیرون از تمدن اسلامی بماند، اما جایگاهش کجاست؟ در کلام ایشان روشن نمیشود و چون چنین است نمیتوانند تناسبات میان منابع وحیانی با حکمت از یک سو، تناسبات میان حکمت با سایرعلوم دینیه از جمله فقه را روشن نمایند و چون چنین است نمیتواند امتداد حکمت را تعریف نماید. یعنی هنوز برایشان روشن نیست که در مسئله امتداد حکمت از حکمت چه میخواهند. مصاحبههایی که ایشان انجام دادهاند نشان از آن دارد که این مصاحبهها در انفعال از گفتمان #امتداد حکمت انجام میشود نه آنکه چنین دغدغهای بالاستقلال در نظر ایشان باشد و برای آن تفکری و تأملی صورت گرفته باشد.
2⃣ثانیاً؛ به دلیل آنکه منزلت حکمت در نسبت با وحی و علوم دینیه روشن نمیشود، پس در #انتزاع کامل درباره امتداد حکمت بحث میکند. مقصود از انتزاع کامل این است که، فقط به ویژگیهای حکمت توجه میشود و تأثیر منابع وحیانی و علوم دینیه بر حکمت و تأثیر حکمت بر آنها تفسیر نمیشود. ندیدن این روابط حقیقی میان حکمت با سایر منابع اندیشه دینی، نقصی است که بر دامن این مصاحبهها مینشیند. از دیگر سو، این طرز تفکر بسیار #ذهنیزده است و تفسیری که از عینیت ارائه میکند، عینیت متقوم به کمیتها و مقدارها و اندازهها نیست و چون چنین است، ذهنیزده است و امتداد را متناسب با فضای ذهن تعریف میکند. ایشان تا زمانی که تعریفی صحیح از #عینیت به دست ندهند و مختصات عینیت را شرح ندهند نمیتوانند از امتداد حکمت در عینیت سخن بگویند. زیرا بسته به اینکه چه تلقی از عینیت دارند، امتداد در عینیت را معنا خواهند کرد. و این یکی از مبهمات اندیشه ایشان است.
3⃣ثالثاً؛ این مصاحبهها مملو از مدعیات است. ادعای اینکه، فلسفه اسلامی میتواند امتداد پیدا کند باید مقرون به این باشد که، #شرحیفلسفی از این امتداد ارائه نمایند. یعنی بتوانند امتداد اصالت وجود را شرح فلسفی بدهند. و این امر نیازمند آن است که، مقصود خویش را از امتداد روشن نمایند و آن را در اصالت وجود تطبیق نمایند. قطعاً آنچه متوقع است این است که، اصالت وجود بتواند امتداد عینی یا اجتماعی و سیاسی پیدا کند. این ادعا نیاز به شرح فلسفی دارد و به نظر میرسد الآن دوره طرح همین شرح فلسفی است و باید از ادعا عبور نمود. این شرح باید بگونهای باشد که، اصالت وجود بتواند در قوارههای یک حکومت امتداد یابد. یعنی بتواند توضیح بدهد که چگونه میتواند تبیینی فلسفی از #حکومت به عنوان مصداق اتم عینیت سیاسی یا از #جامعه ارائه نماید. تبیینی که بتواند مصداق حقیقی امتداد حکمت باشد.
@monir_ol_din