.
📘#حکایت_خواندنی...😉
⭕️#بازرگانی مال و منالی فراوان و #زنی_زیبا داشت.
🔸رابطه زناشویی آن دو مدتها بود که خالی از محبت شده بود.
🔹شبی از شب ها دزدی از دیوار خانه آنان بالا رفت.
🔸زن که بیدار بود، از دیدن دزد ترسید و به آغوش شوهر پناه برد.
بازرگان بیدار شد و زن را که در این حالت دید، با تعجب پرسید:
🔹این همه نعمت از کجا به من رسیده است!؟
🔸در همین حین چشمش به دزد افتاد و از آنچه پیش آمده بود آگاه شد و به دزد گفت:
دارو ندارم بر تو حلال باشد.
🔹هر چه میخواهی بردار و برو، چون این تو بودی که زنم را بر آن داشتی که در آغوشم بگیرد.
🔸آری دوستان
دارو ندار زندگی پیشکش جرعه ای محبت است
#بیخیال_داشته ها....😊
ببین چه مقدار توی #دل_شریکت جای داری ؟
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
😉به ما #بپیوندید 👇👇
┈┉┅━❀🔸❀━┅┉┈┄
@esrae313 👈 لینک کانال ما