eitaa logo
ایستاده تا ظهور
162 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
29 فایل
در انتظار نشسته ای؟؟! . در انتظار بایست!! . هنوز حضرت معشوق یار می خواهد . . کپی؟ حلالاً طیبا ارتباط با ادمین و تبادل: @z_somarin ناشناس کانالمون: https://harfeto.timefriend.net/16688913634183 تـولـد کـانـالـمـون: ¹⁴⁰¹/¹/¹⁸
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدونی چه خبره کربلا🙂💔 نمیدونی چه خبره پای علم😄💔 @estadeh_ta_zohour
-سر سجاده وقتی میگی : "الله اکبر" یعنی بزرگترِ من! من کوچولویِ‌توام :)
ڪَمۍآرام‌تَـراَزڪَربلآرَفتَنِتـٰآن‌بِگـویید اینجـٰآجآمـٰانده‌ا؎دَردِ‌لَـش‌‌دآغ‌ِڪَربَلآمـٰآنده!' @estadeh_ta_zohour
ڪارےڪھ‌امروزمےڪنے، آیندھ‌ات‌رومےسازھ؛ پس‌بهترین‌روانجام‌بدھ..(:🙂 @estadeh_ta_zohour
💠💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠 💠💠💠💠 💠💠💠 💠💠 💠 تو را دوست میدارم! نه بخاطر چشمان زیبایت! نه بخاطر صدای روح نوازت! تو را دوست میدارم به خاطر نجابت صدایت! به خاطر صدای بی صدای خنده هایت! به خاطر شرم نگاهت! تو را دوست میدارم، !به خاطر حرمت هایی که با تو شکسته نمیشود دخیل بسته ام به ضریحت... ضریح سیاه تو حاجت روا میکند دل خسته و غبار گرفته ام را بانو! 💠 💠💠 💠💠💠 💠💠💠💠 💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠 💠💠💠💠 💠💠💠 💠💠 💠 "تقدیم به اسوه ی صبر و مقاومت بی بی جانم حضرت زینب؛ باشد که مورد عنایت ایشان باشند تمام پاسداران سرزمین عزیزم ایران اسلامی" مقدمه بسم الله الرحمن الرحیم در حریم حرم دل جایی برای بیگانه نیست. این عرش الهی را پاسداری از جنس آسمانیانی است که عفت و حیا در ساحت قدس چون مرجان در صدف نهان می نمایاند. آیه های زندگی در حیات خویش همواره از چنین پاسدارانی بهره مند هستند که فرمان از ملکوت میبرند و بر تن چون سربدارنی از جنس حججی، حج خدا را بر "حج بیت" نه با سر که با سر بی تن می روند؛ و هرگاه در مشق زندگی میانه عقل و قلب ما تازند عاقلانه عشق میورزند و عاشقانه می اندیشند و حرمت حریم عقیله بنی هاشم را با عشق پاس میدارند و سر در این راه میبازند و سربازان ارتش عشق عقیله میشوند و زندگی را در برزخ فلق صبحگاهی معنایی دیگر میبخشند و در جادوی انوار و الوان آن ترقص کنان به سوی معشوق می شتابند تا در حریم حرم ها هیچ بیگانه طواف نکند و در کمین ننشینید و خود در "لبا المرصاد" شیاطین کفر و تکفیر را به " ارمیایی" از "ما رمیت اذ رمیت" به تیر غیب به سزای تجاوز به حریم مجازات نمایند، هماره فرشتگانی از جنس " ابوالفضل" ها دور خیام حریم حرم ها بیدار و هوشیار به پاسداری در طواف هستند تا دخترکان معبد عشق آرام بخوابند. خلیل رضا المنصوری 7 /اردیبهشت/ 98 💠 💠💠 💠💠💠 💠💠💠💠 💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠 💠💠💠💠 💠💠💠 💠💠 💠 شــکـستــــهـــ💔هــایـم بــعــد تـــو بسم الله الرحمن الرحیم از قدیم گفته‌اند کلاهت را سفت بچسب که باد نبرد... حرف دیگری دارم! چادرت را سفت بچسب بانو که اگر چادرت را باد ببرد، ایمان بسیاری را باد می‌برد... ************************************* روی زمین نشسته و خیره به آلبوم عکس مقابلش بود. گاه آهی کشیده و دستی به روی عکس می‌کشید، گاه لبخند میزد و عکس را می‌بوسید. در اتاق گشوده شد: _آیه... آیه جان! نمی‌خوای بیای؟ همه منتظر توئیما! دیر میشه، منتظرمونن! آیه دستی به پلاک درون گردنش کشید و آن را از زیر لباسش بیرون کشیده و به عادت این سال ها، آن را بوسید. یک پلاک که فقط نامی بود و شماره‌ای روی آن... جزء بازمانده‌های شهیدش... بازمانده از مرد زندگی اش... _الان میام رها؛ لباسای زینب رو پوشوندی؟ _آره، خیلی ذوق داره؛ اون برعکس توئه! آیه لبخندی تلخ بر لبانش نشست: _همه‌اش به خاطر زینبه... به خاطر لبخندش... به خاطر شادیش! از زمین بلند شد و آلبوم عکس را همانجا رها کرد. از اتاق که بیرون آمد، همه با ترس و تردید او را نگاه میکردند. حاج علی و زهرا خانم دست زینب را در دست داشتند. صدرا، مهدی کوچکش را در آغوش گرفته و کنار مادرش محبوبه خانم ایستاده بود. لبخندش که مهربانتر شد، همه نفس گرفتند: _من آماده‌ام، بریم! زینب دست پدربزرگ و مادربزرگش را رها کرد و به سمت مادرش رفت. با آن لباس عروس کوچک که بر تن داشت، دل آیه هم برایش ضعف می‌رفت و هم بغض بدی در گلویش جا خوش کرد. "چرا با من این کار را کردی مهدی؟ چرا دخترکت را به جانم انداختی؟ چرا مرا دست مرد دیگری سپردی؟ آخر چرا مرد؟ تو که عاشقم بودی، این بود رسم عاشقی؟ این بود رسم سال ها بی‌قراری و در کنار هم بودنمان؟ تو که به دنیا دلبستگی نداشتی و پرهایت را گشودی و از دنیای نامردی ها رها شدی، چرا با من این کار را می‌کنی و پایبند مردی می‌کنی که هیچ سنخیّتی با من ندارد؟ چرا با من این کار را می‌کنی مرد؟ چرا دردهایم را نمی‌بینی؟ چرا همه موافق او شده اند؟ چرا همه مرا نادیده گرفته اند؟ کسی غم چشمانم را نمیبیند! کسی بغض گلویم را حس نمی‌کند! کسی لرزش صدایم را نمی‌شنود! تو که مرا از حفظ بودی! تو که عاشقم بودی! تو که مرا بیشتر از همه میشناسی! تو چطور تصور کردی که مردی جز تو می‌تواند قلب مرا تسخیر کند؟ چطور تصور کردی عشق کودکی‌ هایم را می‌توانم کنار گذاشته و به مردی جز تو نگاه کنم؟ اصلا او چه دارد که همه را بسیج کرده‌ای برایش؟ چرا من خوبی هایش را نمی‌بینم؟ چرا همه مرا به سوی او می‌خوانند؟ چرا کسی تفاوت های ما را نمی‌بیند؟ آخر مرد من... ندیدی که آیه‌ات دل به کسی نمی‌سپارد؟ حالا دخترکت را مقابلم می‌گذاری؟ دخترکت را به جانِ به جان شده‌ام می‌اندازی که تسلیم شوم؟ تسلیم این نامردی دنیا؟! باشد مرد من؛ باشد! قبول! هر چه تو بگویی! هر چه تو بخواهی! ببینم مرا به کجا می‌خواهی ببری!" بــه قلـــم: ســنـیــه مــنـصــوریــــ❤️ 💠 💠💠 💠💠💠 💠💠💠💠 💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠💠
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنقدرگریہ‌میڪنم‌ڪہ‌بگویند‌عآقبت ... نوڪر؛زِاشڪِ‌خود‌؛سفر‌ِڪربلاگرفت¡(:🥀 🌴♥️
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•💛🌱• بی‌خواب‌میشی‌ وقتی‌ازحرم‌دورباشی...🙂☘ @estadeh_ta_zohour
عشق‌یعنۍکہ‌دمی‌بشنوۍازنام‌حسین ودلت‌گریہ‌ڪنان‌راهۍڪربلاشود…!♥️ @estadeh_ta_zohour
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یِہ‌شب‌تو‌کربلا‌مجاورت‌باشم..."! @estadeh_ta_zohour