🎙 #محمود_کریمی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ من عقیق یمنم، پسر شیر عرصه میدان جنگ جملم، قاسم‌ابن‌الحسنم #قاسم_بن_الحسن 🕊با اشتراک‌گذاری این دل‌نوا خدام #میعاد رو هم در ثواب وصل دل‌ها به ماه محرم ارباب شریک کنید. 🆔@esteghaseh_emamzaman

📜#از_حسین_بگو 💧شیشه‌ی آب(قسمت دوم) وقتی نشستم، گفت: خواب بودم و در عالم رویا بانویی سیاه‌پوش و موپریشان کرده دیدم که گریه و ناله‌کنان با چهارهزار حوریه وارد زمین کربلا شدند و چون چشم آن بانو بر قبر مظلوم کربلا افتاد، خود را بر بالای قبر ارباب انداخت و با گریه و سوز دل می‌گفت: ای غریب بی‌مادر! چگونه این قوم بی‌وفا از جد بزرگوارت شرم ننمودند و تو را با فرزندان، برادران، برادرزادگان و یاوران لب تشنه‌ات را به سخت‌ترین حالت سر بریدند!😔💔 هنوز نمی‌دانستم آن زن که است، اما شیشه‌ی آبی زلال در دستانش بود و توجه‌ام را جلب نموده بود. همان‌طور که مبهوت آن شیشه‌ی آب بودم، آن بانو، پیش‌کسوت حوریان را که طیبه نام داشت؛ صدا زد و به او فرمایشی کرد که از آن فرمایشات فهمیدم که در عالم رویا در محضر چه بانویی قراره گرفته‌ام... آه یحیی! آن بانو....😭 ادامه دارد...✍🏻 📚کتاب کرامات الحسینیه(ع) [داستان واقعی، بازنویسی شده توسط گروه رسانه‌ای میعاد با حفظ تمام اصل داستان] #میعاد_نوشت 📌برای مطالعه ادامه‌ی داستان، روی آی‌دی زیر ضربه بزنید👇🏻 🆔@esteghaseh_emamzaman

🎙 #میثم_مطیعی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ اشکاتو قربون، لای‌لای علی‌جون🥺 #طفل_شش_ماهه 🕊با اشتراک‌گذاری این دل‌نوا خدام #میعاد رو هم در ثواب وصل دل‌ها به ماه محرم ارباب شریک کنید. 🆔@esteghaseh_emamzaman

📜#از_حسین_بگو 💧شیشه‌ی آب(قسمت سوم) یحیی! آن بانو، سرورم حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها بود، زیرا به طیبه فرمان داد که بر سر قبر پدرم برو و بگو که فاطمه بر سر قبر فرزندش حسین آمده که عزاداری کند و انتظار قدوم شما را می‌کشد. به حوریه‌ی دیگر فرمود: برو نجف و پدر حسین را خبردار کن. حضرت زهرا(س) خود را بر سر قبر فرزندش حسین(ع) انداخت و شروع به گریه و نوحه کرد که در این هنگام ناگهان مرد محاسن سفیدی به سرعت تمام آمد و بعد از آن یک بزرگوار دیگر رسید. من از حوریه پرسیدم که آنها چه کسانی هستند؟ حوریه گفت آنکه اول آمد آقارسول‌الله(ص) و دیگری آقا امیرالمومنین(ع) است و آن سبزپوش حضرت امام حسن(ع) می‌باشد. حضرت رسول رو به امام حسن نموده و گفتند:《ای فرزندم به مادرت بگو که از سر قبر برادرت برخیزد و کمتر گریه و زاری کند》.😔 دخت رسول، با آنکه خود را روی قبر حسین(ع) انداخته بود و سخت مشغول عزاداری بود؛ اما همچنان آن شیشه‌ی آب را در دست داشت و من هربار که چشمم به شیشه‌ی آب در دست حضرت می‌افتاد؛ غرق در ابهام می‌شدم که این شیشه‌ی آب چیست، که آن را بر زمین نمی‌‌گذارند؟! ادامه دارد...✍🏻 📚کتاب کرامات الحسینیه [داستان واقعی، بازنویسی شده توسط گروه رسانه‌ای میعاد با حفظ تمام اصل داستان] #میعاد_نوشت 📌برای مطالعه ادامه‌ی داستان، روی آی‌دی زیر ضربه بزنید👇🏻 🆔@esteghaseh_emamzaman

🎙 #مجید_بنی_فاطمه ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ عصای پیریِ بابا مقابلم نَشِکَن توان بده به من ناتوان علی‌اکبر #علی_اکبرِ_لیلا 🕊با اشتراک‌گذاری این دل‌نوا خدام #میعاد رو هم در ثواب وصل دل‌ها به ماه محرم ارباب شریک کنید. 🆔@esteghaseh_emamzaman

پیشنهاد: ابتدا قسمت آخر رو مطالعه و سپس محتوای تصویری بالا را ملاحظه بفرمایید. حالا منم‌و چشم ترم‌و باران اباعبدالله😭 التماس دعا🤲🏻💚 📜#از_حسین_بگو 💧شیشه‌ی آب(قسمت آخر) در همان حین ارواح پیغمبران، رسولان و مومنان گروه‌گروه با هودج‌ها(اتاق جهاز روی شتر) حاضرشدند و من از حوریه‌ای پرسیدم که اینها چه کسانی هستند؟ حوریه گفت: آنها که جلو هستند ارواح پیغمبران و آنان که پشت‌سر آنها هستند ارواح مومنین‌اند و آنان که در هودج‌ها هستند ارواح زنان مومنه هستند که به کمک و یاری بی‌بی عالم شتافته‌اند. سپس به دور قبر حسین(ع) حلقه زدند و شروع به عزاداری کردند. در همان لحظات حضرت زهرا(س) سر از قبر برداشتند و در حالیکه شیشه‌‌ی آب را همچنان در دست داشتند به امام حسن(ع)فرمودند:《ای فرزندم، فدای جگر پاره پاره‌ات و فدای حلقوم به ناحق بریده‌ی بردارت شوم😭》 سپس آن شیشه را به دست امام حسن داد و فرمود: ای فرزندم این شیشه را نگهدار که آب چشم عزاداران برادرت را در آن جمع کرده‌ام. آه یحیی😔 آری آن شیشه‌ی آب که به دستان حضرت بود و زمین گذاشته نمی‌شد؛ اشک چشمان عزادارن حسین علیه‌السلام بود و سپس از خواب بیدار شدم... پایان🍃 📚کتاب کرامات الحسینیه(ع) [داستان واقعی، بازنویسی شده توسط گروه رسانه‌ای میعاد با حفظ تمام اصل داستان] عنوان مذکور در کتاب:عزاداری حضرت زهرا(س)/به نقل از فاضل برغانی در کتاب محزن از مرحوم مقدس اردبیلی که ایشان از کتابی نوشته شده با آب طلا از سفر یحیی برمکی با جابرابن‌عبدلله انصاری به کربلا نقل کردند #میعاد_نوشت 📌برای مطالعه ادامه‌ی داستان، روی آی‌دی زیر ضربه بزنید👇🏻 🆔@esteghaseh_emamzaman

🎙 #میثم_مطیعی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ به یاد همه‌ی پدر و مادرها و همه‌ی پیرغلامانی که در کاشتن بذر محبت اهل‌بیت در دل‌هامون نقش داشتن و به یاد روضه‌های قدیمی دو دَمه: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، سقای حسین سید و سالار نیامد...😭💔 #سقای_ادب #تاسوعا 🕊با اشتراک‌گذاری این دل‌نوا خدام #میعاد رو هم در ثواب وصل دل‌ها به ماه محرم ارباب شریک کنید. 🆔@esteghaseh_emamzaman

یک خط روضه برای یک دهه: آب به خیمه نرسید، فدای سرت...🥺🖤 #سقای_ادب #تاسوعا 🆔@esteghaseh_emamzaman

🎙 #بنی_فاطمه ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ امشب شهادت‌نامه‌ی عشاق امضا می‌شود...😭 به یاد همه‌ی شهدا، علی الخصوص تک‌تک شهدای اخیر که تذکره‌ی شهادت‌شون به دستان سرور شهدای عالم امضا شد💔 #اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده #عاشورا 🕊با اشتراک‌گذاری این دل‌نوا خدام #میعاد رو هم در ثواب وصل دل‌ها به ماه محرم ارباب شریک کنید. 🆔@esteghaseh_emamzaman

🎵مستان همه افتاده و ساقی نمانده... یا اباعبدلله🖤 ✍🏻ناتوان است قلم و این‌ دست و آن‌دست می‌کند چرا که خود را در محضر مادرتان زهرا سلام‌الله‌علیها می‌بیند و نمی‌داند چه بنویسد، چه ننویسد؛ قلم بر زمین و همین دو خط بس و تو خود مفصل بخوان از این مُجمل: مادر آب کجایی پسرت آب نخورد پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان #میعاد_نوشت #عاشورا 🆔@esteghaseh_emamzaman

🍃پرچمت گر سرنگون شد من نگه می‌دارمش 🍃غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم #زینب است 🚩حماسه زینبی، قیام مهدوی🚩 📣 #اطلاعیه مراسم اقامه نماز استغاثه به حضرت صاحب‌الزمان عج‌الله، سخنرانی با عنوان بصیرت زینبی تا قیام مهدوی و مرثیه‌سرایی 🎙به کلام و نوای سرکار خانم‌ها: رفیعی | موسوی | افخمی 📆 جمعه| ۲۰تیر ۱۴۰۴ ⏰ از ساعت ۱۷:۰۰ 📍خیابان انقلاب، بعداز سه راه مشیر، خیابان شهدای محمود آباد، حسینیه بزرگ شهدای محمود آباد 🚗 موقعیت حسینیه بزرگ شهدای محمودآباد https://nshn.ir/3frb_hZhQGWMmI #استغاثه_جمعی_بانوان #ایران_حسین_تا_ابد_پیروز_است #یالثارات_الحسین #محرم #میعاد 🔸🔸🔸🔸🔸 🆔@esteghaseh_emamzaman