هواداران استقلال | Esteghlal
گوشی رو از دستم کشید و با حرص شمارشو گرفت...از ترس لکنت گرفته بودم:_س..سپهـر... منفجر شد:_زهرمار سپه
#ازدواج_اجباری🔥
دستی به پام کشیدم و با ناله گفتم:_خدا بگم چکارت کنه آقا تو این بدبختی زدی پامم شکستی...این چه وضع رانندگی تو کوچه ست...
دستی به موهاش کشید و با شدت نفسش رو بیرون داد، جلوی پام نشست:_من که عذرخواهی کردم خانوم...بزار ببینم چی شده... _لازم نکرده مگه تو دکتری..._بله دکترم...
چشمامو گرد کردم:_جون من دکتری؟من دنبال یه دارو ام که هیچ جا گیر نمیاد...میتونی...
#دخترپایینشهریبیپولیکهمیخورهبهپستیهآقایدکتـرِ...
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
شروع رمان #ارباب_رعیتــی👇😍
#پارت9
بعد چند ساعت وقتي چشمامو باز ميكنم محيط ناشناس خواب آلودگي رو از سرم ميپرونه.
سيخ مي شينم و چشمامو ميمالم. بخاطر زخم كمرم يه طرفه خوابيدم و تنم خشك شده. كمي كتفم رو ماساژ ميدم و به قيافه داغونم تو آينه رو به روي تخت زل ميزنم.
عروسي يهوييم و همه اتفاقا مثل يك فيلم از جلوي چشمم عبور مي كنن. آهي مي كشم .........
#ازدواج_اجباری
http://eitaa.com/joinchat/449773580C5244c1c88d
ولی خانم خانزاده گفته حق ندارم اتاقش باشم ...
سرنوشت شوم #دختر_رعیتــ🙀😻👆👆👆
گوشه لوپمو کشید.. و با صدای دورگه خودش گفت:دیدی بلاخره خانوم خودم شدی؟
محکم هلش دادم، گفتم هه تو چه خوش خیالی😏 اگه اجبار پدرم نبود، اگه تنها شرط رسیدن به عشقم ازدواج با تو نبود! تو منو تو خوابم نمیدیدی
من ازت متنفرم..
کارد میزدی خونش در نمیومد.. سعی کرد خونسردیشو حفظ کنه اما یه دفعه جوش اورد..
محکم پرتم کرد گوشه خونه و با عصبانیت اومد جلو.. 😱👇
https://eitaa.com/joinchat/3377201202Cc9a967820b
#ازدواج_اجباری💜🌼 #هیجان_انگیز💦 #پایان_جنجالی😱
گوشه لوپمو کشید.. و با صدای دورگه خودش گفت:دیدی بلاخره خانوم خودم شدی؟
محکم هلش دادم، گفتم هه تو چه خوش خیالی😏 اگه اجبار پدرم نبود، اگه تنها شرط رسیدن به عشقم ازدواج با تو نبود! تو منو تو خوابم نمیدیدی
من ازت متنفرم..
کارد میزدی خونش در نمیومد.. سعی کرد خونسردیشو حفظ کنه اما یه دفعه جوش اورد..
محکم پرتم کرد گوشه خونه و با عصبانیت اومد جلو.. 😱👇
#ازدواج_اجباری💜🌼 #هیجان_انگیز💦 #پایان_جنجالی😱
💫💫💫💫💫
شروع رمان #ارباب_رعیتــی👇😍
#پارت9
بعد چند ساعت وقتي چشمامو باز ميكنم محيط ناشناس خواب آلودگي رو از سرم ميپرونه.
سيخ مي شينم و چشمامو ميمالم. بخاطر زخم كمرم يه طرفه خوابيدم و تنم خشك شده. كمي كتفم رو ماساژ ميدم و به قيافه داغونم تو آينه رو به روي تخت زل ميزنم.
عروسي يهوييم و همه اتفاقا مثل يك فيلم از جلوي چشمم عبور مي كنن. آهي مي كشم .........
#ازدواج_اجباری
http://eitaa.com/joinchat/449773580C5244c1c88d
ولی خانم خانزاده گفته حق ندارم اتاقش باشم ...
سرنوشت شوم #دختر_رعیتــ🙀😻👆👆👆