داستان یک استخاره:
داستان ۹
مرتضی انصاری بزرگ پرچم دار جهان تشیع و سرآمد فقها و مجتهدین امامیه است. او بعد از آن که مدتی در شهر کربلا، در حضور استاد بزرگوارش مرحوم شریف العلماء و سایر اساتید حوزه نجف تحصیل کرد به زادگاهش دزفول مراجعت نمود. شیخ مدتی تحصیلات خود را در همان جا ادامه داده، دوباره خواست تا برای تکمیل مراتب علمی به عتبات عالیات برگردد. امّا مادرش به رجوع دوباره وی راضی نبود. اصرار شیخ انصاری و دیگر افراد برای جلب رضایت مادر بی نتیجه بود.
تا این که شیخ به مادرش عرضه داشت: آیا اجازه می دهی تا استخاره کنم و جواب هر چه بود در مقابل آن هر دو تسلیم باشیم؟
مادرش پذیرفت. در جواب استخاره شیخ این آیه آمد: وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیک وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛ [1]
«هرگز مترس، محزون نباش، که ما او را به تو باز می گردانیم و از رسالت مداران خود قرار می دهیم.»
وقتی این آیه را به مادرش تفسیر کرد، او خیلی خوش حال شد و به شیخ مرتضی اجازه مسافرت داد.
شیخ انصاری در این مسافرت سرنوشت ساز خود به برکت دعای مادر، توفیق الهی و تلاش و استقامت خویش به بالاترین درجه اجتهاد و مرجعیت نائل شد و پرچم اسلام بر دوش وی قرار گرفته و بزرگ ترین رهبر مذهبی در عصر خود گردید.
#داستان_یک_استخاره
------------------------------
کانال استخاره با قرآن کریم
https://eitaa.com/joinchat/1230242140C1ea1d6f3f9
🌹🌹🌹
#نظرات_شما
--------------------------------------
کانال استخاره با قرآن کریم
https://eitaa.com/joinchat/1230242140C1ea1d6f3f9
خدا حفظ تون کنه🌹🌹🌹
#نظرات_شما
--------------------------------------
کانال استخاره با قرآن کریم
https://eitaa.com/joinchat/1230242140C1ea1d6f3f9
شما لطف دارین🌹🌹🌹
#نظرات_شما
--------------------------------------
کانال استخاره با قرآن کریم
https://eitaa.com/joinchat/1230242140C1ea1d6f3f9