💢تیم تخصصی استخدام 100💢
درست دو سال پیش همین موقعها با دلشوره و به سختی خوابیدم بدون اینکه دلیلش رو بدونم
دلیلش رو وقتی بیدار شدم فهمیدم
نه میخوام اون لحظه و اون خبر و اون حال رو توصیف کنم و نه راستش میتونم.
فقط میخوام قصه این عکس رو بگم
تو تشییع حاجی این پوستر رو دادن دستم
منم که یکه و تنها اومده بودم و مثل خیلیها پوستر و پرچم و تجهیزات همراهم نبود
همین پوسترو یکم تماشا کردم و بعد گرفتم بغلم
راه افتادیم با جمعیتی که حتی تو اربعین هم شبیهاش رو ندیده بودم
اواسط مسیر اونقدر فشار زیاد شد که این عکس توی بغلم تکه تکه شد
اونقدر فشار زیاد بود که نمیتونستم دستم رو تکون بدم و پویتر رو بذارم توی کیفم و ناچار بودم پاره شدنش رو تحمل کنم
نمیتونم بگم چه روضه مجسمی بود برام این پاره پاره شدن عکس
اولین فرصت تکه ها رو گذاشتم توی کیفم به مسیر ادامه دادم
شب که برگشتم خونه با بغض غیرقابل وصفی با چسب بهم چسبوندمش...
ولی هنوز جای ترک ها روی عکس دیده میشد
هنوز هم روضه بود...
این شد که رفتم براش یه قاب ساده خریدم و گذاشتمش یه جایی که شب قبل خواب و صبح بعد بیداری اولین چیزی باشه که میبینم
گذاشتمش که یادم نره هیچوقت این روضه رو....
که یادم نره...
#شین_الف
#سیزدهم_دی #فرودگاه_بغداد 1:20