eitaa logo
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
27.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
87 فایل
﷽ ✅ آموزشگاه تخصصی استخدام 100 کانال اصلی استخدام ۱۰۰👇👇 @estekhdam_100 ✅ ادمین ثبتنام👈👈 @admin_es100 💫 رضایت داوطلبین استخدامی: 🔗 @rezayat_es100 لینک گروه ذخیره کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2347630962C2eed45eb2d ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 سلام من به تو آقاے بی نظیر خودم سلام و عرض ادب ایهاالامیر خودم اگر چہ دورم از آن مضجعت ولے قلباً سلام مے کنمت ای صبحِ دلپذیر خودم ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
〖•🕊🌿•〗 هربارکهـ عکس‌ِجدیدۍ ازتومیبیـنم داغ‌ِدلـم‌تازه‌میشود وحسـرتـی‌عمیــق‌دروجودم💔'! 🍃 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
‌∞♥∞ بچه‌هــا ! پشت رودخانه‌ۍ چه‌کنم، چه‌کنمِ زندگی که گیر می‌کنین فقط امام‌عصر«عج» عبورتون میده! ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
♥️🍃 [ وَمَا مِنْ دَآبَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا چرا نگران روزیت هستے؟ روزے تو و همہ ے آفریدہ هام با منہ. ] سورہ هود | آیہ ۶ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
🌿•. بچہ‌ها سابقہ نشون دادھ برای تمنای شهادت نباید بہ سابقہ خودت نگاھ کنی! راحت‌باش! مواظب باش شیطون نگہ بهت تولیاقت نداری...! اللهم‌ الرزقنا‌ شهادت♥️ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
•✧ 🌷 : ▪ هنگامۍ‌که ‌به ‌یاد مۍافتید‌، تردید ‌‌نداشته‌ باشید ڪه ‌آن ‌حضرت ‌هم به شماستـــ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
خبر خوشی که دیروز گفتم اینکه از فردا رمان جدیدمون که قولش رو داده بودیم شروع میشه هر صبح یک پارت ازش داریم حتما بخونید فوق العاده ست😍 تاریکخانه هم طبق روال هر شب یک پارت تقدیمتون میشه♥️🍃
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان 🔥 صدای قدمهام توی سرم می‌پیچید و تپش قلبم بیشتر و بیشتر می شد دیگه توان دویدن نداشتم از دور دیدمش که سوار ماشینش میشد باید قبل از اینکه حرکت میکرد بهش میرسیدم به پاهام فشار آوردم تا هر طور شده به موقع منو بهش برسونن قبل از اینکه در ماشین رو ببنده صداش کردم: آقا... آقا نفسم بیش از این کفاف نداد چندبار عمیق و پشت هم نفس کشیدم بلکه بتونم حرف بزنم سر برگردوند و با دیدن وضعیت عجیبم از ماشین پیاده شد: چیزی شده خانوم؟ نفسم بالا نمی اومد که درست توضیح بدم فقط با دست به پشت سرم اشاره کردم و باز عمیق نفس کشیدم کمی روی زانو خم شدم بلکه حالم جا بیاد دوباره پرسید: مشکلی پیش اومده؟ چادر رو با دست آزادم مهار کردم و مقطع گفتم: بله... یه ماشین دنبالمه سه تا کوچه رو یه نفس... دویدم... هیچ کس نبود شما... فقط شما رو دیدم اینجا خیلی خلوته میشه خواهش کنم منو تا یه مسیر شلوغ برسونید؟! کمی عجیب و گنگ نگاهم کرد تمام عجز و تنهایی و ترسم رو توی نگاه ریختم بلکه از کمک دریغ نکنه از لحنش پیدا بود ناچار به قبول کردنه: خواهش میکنم... بفرمایید خوشحال و امیدوار گفتم: ممنون خدا خیرتون بده و سوار شدم... هوای ماشین گرم و مطبوع بود و نوک بینی یخ زده و دستهای لمس شده م کم کم حس پیدا میکردن طولی نکشید که مطابق حدسم کنجکاوی کرد: ببخشید چرا دنبالتون بودن؟ نگاهی به چهره جدی و گیراش انداختم و آهسته و پر از شرم گفتم: آدم لات و لاابالی تو این شهر شما کم نیست جناب... _بله البته اینکه خانومی این وقت شب تو کوچه پس کوچه های خلوت این شهر قدم بزنه هم چندان خوشایند نیست! نگاهی اجمالی به طرفم فرستاد و باز متوجه روبرو شد: به ظاهرتون نمی آد خیابون گرد باشید این پوشش یه مفهومی داره لابد به یه سری اصول معتقدید که چنین لباسی تنتون کردید ولی این وقت شب تو اون کوچه خلوت... اخم بین دو ابروش نشست: اگر از خونه فرار کردید باید بدونید هر خونه ای با هر شرایطی از آوارگی و خیابون گردی بهتره حالا هم آدرس بدید برسونمتون دیروقته ممکنه تاکسی گیرتون نیاد نگاهم رو از پس شیشه بخار گرفته به خیابونهای خلوت دادم و مظلومانه آه کشیدم: حق باشماست هر خونه ای از آوارگی بهتره منم دختر فراری نیستم فقط تنها و بی کس و کارم مادرم سر زا رفته پدرمم تازگی از دست دادم پس اندازم تموم شد نتونستم کار پیدا کنم و اجاره بدم چند روز پیش صاحب خونه مون جوابم کرد منم چهار تا تیر و تخته که مونده بود رو دستم رو فروختم از ورامین اومدم تهران که کار پیدا کنم و یه جای خواب ولی انگار تخمش رو ملخ خورده تو اون کوچه خلوت هم قدم نمیزدم دنبال کاری رفته بودم که اینطور شد اصلا من چرا اینا رو به شما میگم! ببخشید حالم زیاد خوب نیست ممنون میشم کنار همین خیابون نگه دارید بی توجه به حرفم به مسیرش ادامه داد و متفکر پرسید: یعنی الان جایی رو ندارید که برید؟ _خیر ندارم _چه کاری بلدید؟! _من تخصص خاصی ندارم یه دیپلم فنی حرفه ای دارم فقط دلم میخواست نقاشی بخونم ولی هزینه ش خیلی بالا بود الانم دنبال منشی گری یا کار خدماتی و نظافتی میگردم ولی متاسفانه از کسی توی سن و سال و شرایط من توقعات بیجا دارن مخصوصا وقتی بدونن بی کس و کار و بی جا و مکانی اونقد تو این چند روزه رفتارهای عجیب و زننده دیدم که... با بغض لب برچیدم و باقی حرفم رو خوردم... ❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
اصلا‌همہ‌ی‌کتابهاےِ عاشقانہ‌ےِ‌دنیا‌یک‌طرف!! آقاجـان‌من ... دلم براےِ زیارتنامہ‌خواندن‌تنگ‌است 💔 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃چگونه باید شخصیت علامه مصباح (ره) را تعریف کنیم؟ ➖ریشه مواضع انقلابی و شجاعت ایشان در بیان حق چه بود؟ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
مَـטּ‌‌‌بـے‌حُسیـטּ‌‌‌ . . . گُمشدِھ‌ای‌بـے‌نِشآنم . . . مَکتوب‌کُـטּ‌‌‌نآم‌مَرآ . . . ♥️ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
‌∞♥∞ #هـر‌آیـہ‌یـڪ‌‌درس🍃 ░ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسری ░ سوره لیل آیه ۷ اگه هوای خدا رو داشته باشی خدا کارتو راه میندازه... ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
∞♥∞ 🍃 ░ ‌‌وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى... ░ و‌هم‌اوست‌كہ‌مۍخنداند ومۍگريانـــد 🌱 /۴۳ +مآخدا‌را‌داریم‌بہ‌ازاے‌هرآنچہ‌نداریم ؛) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃خدا من رو برای چی آفریده؟ ➖میخواست آزارم بده!؟ ➕ یا اینکه لذت ببرم؟ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[.🌻.] • . از دنیا،تنها یڪ خیابان مےخواهم... خیابانے کہ یڪ سویش حسین ﴿؏﴾ است و سوے دیگر عباسش ﴿؏﴾❤️ علمدارش،سقایش،برادرش :) مادرم از کودکے ؏شق بہ این دو برادر را بہ من آموخت✨ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
∞♥∞ 🌿 ♡ مَا أَطْيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ ♡ طعم عشقت چه خوش است از این همه عشق های رنگارنگ دنیا خسته نشدی؟🌱 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part1 صدای قدمهام توی سرم می‌پیچید و تپش قلبم بیشتر و
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان 🔥 سرش رو به سمت شیشه مایل کرد و پرسید: هرکاری باشه انجام میدید؟ فوری سر تکون دادم: بله فقط یه حقوقی داشته باشه که کفاف گذران زندگی رو بده یه جای خواب هم داشته باشه همین سر تکون داد: برای هیچ کاری جای خواب به یه دختر جوون نمیدن مگر اینکه پرستار سالمند بشید که اونم بدون معرف و رزومه ممکن نیست کسی رو دارید ضامنتون بشه؟ شرم و درماندگی رو به نگاه و صدام ریختم: سابقه که ندارم معرف هم که معلومه ندارم اگر کسی رو داشتم شبا می رفتم اونجا آواره خیابون نمیشدم ابروهاش از شدت تعجب بلند شد: یعنی هیچ کسی رو ندارید؟! _نه... قضیه ش مفصله پدر و مادر من سالها پیش مجبور شدن باهم از دهاتشون فرار کنن و بیان شهر من تو کل دنیا فقط پدرمو داشتم که اونم... قطره اشکی چاشنی درددل سوزناکم شد عمیق نفس کشیدم و بعد به پارکی که از کنارش رد میشدیم اشاره کردم: ممنون میشم همینجا پیاده م کنید... نگاهی به پارک و بعد به من کرد: این وقت شب پارک؟ _نمیخوام مزاحمتون بشم این چند شبه توی گرم خونه شهرداری خوابیدم همین نزدیکیاست... تا اونجا پیاده میرم بی توجه به تعارفم تغییر مسیر داد: تا اونجا میرسونمتون... درمورد کار هم... یکی از دوستان من برای مادربزرگش دنبال پرستار میگرده اون بنده خدا توان حرکت و حرف زدن نداره همه کارهای شخصیش به عهده شماست مضاف بر کارهای خونه میتونید؟ امیدوار سر تکون دادم: بله میتونم فقط جای خواب داشته باشه و یه حقوق مکفی ولی... پس قضیه ضامن چی میشه؟ دستی به محاسن پر ولی آنکادرش کشید و بعد از سکوتی نسبتا طولانی به زبون اومد: من میتونم ضمانتتون رو بکنم مشروط بر اینکه یه مبلغ سنگینی رو سفته بدید و مدارک شناساییتون پیش من گرو بمونه... البته توی قرارداد سفته ها رو مشروط میکنیم که نگرانی هم نداشته باشید بی تعلل قبول کردم: اشکالی نداره هر کاری شما بگید انجام میدم خدا خیرتون بده... بغض به صدام غالب شد: این چند شبه خیلی دعا کردم خدا منو از این مخمصه نجات بده امشب که از دست اون مزاحما فرار میکردم کلی به خدا غر زدم که چرا به دادم نمیرسه فکر نمیکردم اینطور سبب خیر بشه... اصلا نمیدونم به چه زبونی ازتون تشکر کنم امیدوارم خیرش رو تو زندگیتون ببینید به نظر زیادی محکم می اومد ولی اونقدر لحنم سوزناک بود که کمی متاثر بشه ولی حرفی نزد در سکوت مطلق کنار گرم خونه نگه داشت و از جیبش کارتی بیرون کشید و مقابلم گرفت: فردا تماس بگیرید بگم چه ساعتی و کجا بیاید... لبخندی به رَوش خودم زدم و کارت رو گرفتم: ممنونم با اجازه تون پیاده شدم ولی دوباره خم شدم و پرسیدم: ببخشید اسمتون؟ _پاک روان هستم... _ممنونم ازتون آقای پاک روان زیر چتر نگاهش وارد گرم خونه شدم ظاهرا دیر رسیده بودم و تختهای پایین همه پر شده بود! به زحمت از یکیشون بالا رفتم و افتادم خیلی خسته بودم اما نشاط و شیطنت خونم از این موفقیت سهل غلیان کرده بود پتو رو روی سرم کشیدم و شماره رو گرفتم طولی نکشید که جواب داد: شیری یا روباه؟ _من برای روباه بودن طراحی نشدم مشخصه طرف خیلی سفته ولی برای قدم اول خیلی خوب بود حداقل راه باز شد برای قدمهای بعدی!... _خیلی خب خسته نباشی گزارشش رو بنویس فردا ازت تحویل میگیرم _باشه فقط امشب ناچارم تو گرم خونه بین یه مشت معتاد بخوابم اینم فاکتور کن! ❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
∞♥∞ 🍃 هروقت تو زندگیت گیری پیش اومد و راه‌بندون شد، بدون کار . زود برو باهاش خلوت کن و بگو با من چیکار داشتی کھ راهمو بستی؟ +هرکس‌گرفتاراست؛گرفتارِ یار است! :) ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ 👤 استاد ♥️منتظر مانند یک سرباز، مقابل فرمانده بااحترام می‌ایستد. ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7