239.6K
🔴توضیح در رابطهبا شرکت در دوره ها
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
💫 ضمن تبریک و گرامیداشت دهه ی کرامت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🤩برگزاری کلاسهای ....
1⃣ •°• تربیت مربی حکمت و استراتژی•°•
برای بانوان ۱۶ تا ۵۰ سال
2⃣ °•°حکمت و استراتژی برای کودکان و نوجوانان°•° برای کودکان ۵ تا ۱۲ سال
3⃣ دوره های جهاد تبیین، تحریف شناسی و ریشه شناسی تمدنی
(رایگان)
@Bhr_aftabgard
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ در ۱۲ مرکز تقدیم شما عزیزان می شود:
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🟧 برای ثبت نام •°•دوره تربیت مربی•°• به آیدی زیر مراجعه فرمایید.👇🏻
🆔 @Bhr_aftabgard
🟧 برای ثبت نام °•°دوره استراتژی برای کودکان و نوجوانان°•° به مسئول ثبت نام پایگاه های اعلام شده پیام دهید.👇🏻
🟢 پایگاه شهیدان شفیعی زاده(مسجدصاحب الزمان عجل الله) _بلوار طالقانی جنوبی،خیابان وحدت
🆔 @Hamidehshafiezadeh
🟢 پایگاه عفاف _بلوارطالقانی جنوبی،خیابان شهید ساجدی
🆔 @zohre_34
📱۰۹۳۷۵۱۹۴۳۳۵
🟢 پایگاه شهیدان ترکیان _بلوار طالقانی جنوبی،۱۶متری انقلاب
🆔 @SSalehy
📱۰۹۱۲۲۶۵۲۲۷۸
🟢 پایگاه شهیدان ساجدی (مسجدامام حسین علیه السلام) _ بلوار دانش آموز،کوی ولیعصر
🆔 @ztavasoliun
🟢 پایگاه ریحانه النبی _ خیابان شهید صدوقی(ساسانی) ،خیابان بسیج
پیامک 👈🏻👈🏻
📱09383751851
🟢 کانون الغدیر _ بلوار طالقانی جنوبی،خیابان چمران
🆔 @SSalehy
📱09122652278
کانال کودکان تمدن ساز 👇🏻
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
May 11
هدایت شده از اندیشکده اصطناعت
پرزنت_حکمت_کودکان_محمد_شهر_کرج.aac
12.35M
معرفی دوره حکمت و استراتژی کودکان توسط استاد تارخ در محمد شهر کرج
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
#دختران_اصیلا_ برگزار میکند
#پروژه_ی_استانی_دخترِ_ماه
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/asmasaraeii
مربیان جوان
طلبه های خوش فکر و عزیز
طول مدت پروژه #دوماه
وبه صورت #تلفنی میباشد.
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تا ثریا میرود دیوار کج ...
✍ حمید رسایی:
🔹 برنامه کف زدن و بالا و پایین پریدن خانمها در مراسم جشنی در قم را که دیدم، یاد خاطره رهبر انقلاب از سید قطب افتادم. این مسیر ادامه پیدا کند، آنچه رهبری هشدار دادند در اماکن مذهبی و به اسم بچههای مذهبی محقق میشود!
🔹 آقایان! صورتی بازی در آوردن و رنگ گرفتن از نقشی که آنها برای ما تعریف کردهاند، کم کم شما را میکشاند به جایی که در زمین آنها بازی کنید.
⚠️ تذکرات امام جامعه را جدی نگیرید، تا ثریا میرود دیوار کج...
@Hasanabbasi_students
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
حکمت و استراتژی برای کودکان و نوجوانان(آموزگار خانم تارخ):
استراتژی برای کودکان (1) بررسی اجمالی طرح ابک (استراتژی برای کودکان)
« هو الحکیم »
چکیده
طرح استراتژی برای کودکان یکی از اصلیترین طرحهای اجرایی اندیشکده یقین است؛ که حدود پنج سال از اجرای آن در مدارس و مراکز آموزشی استان تهران میگذرد. سرعت گسترش و همهگیر شدن این طرح در کشور و اجرایی شدن آن به صورت مستقل در شهرستانهای مختلف، پرداختن به مبانی تئوریک و اصول این طرح را ضروری میسازد.

یکی از ضروریترین و ابتداییترین مسائلی که لازم است افراد فعال در حوزه استراتژی برای کودکان نسبت به آن آگاه باشند ضرورت این طرح، مختصات آن در سیستم آموزشوپرورش و اهداف اصلی آن است. لذا هیئت علمی اتاق کودک اندیشکده یقین بر آن شده است تا کلیاتی از این بحث را جهت اطلاع مدرسین و فعالان این حوزه ارائه نماید. مسلماً در راستای تحقق این هدف تدوین مطالب مکمل بحث ضروری خواهد بود.
مقدمه
ما در دنیایی زندگی میکنیم که شرایط حیات در آن به سبب حضور انسان و پیشرفتهای تکنولوژیک او جزء سیستمهای بیثبات محسوب میگردد. روند این تغییرات و بیثباتی در سده اخیر از شتاب فوقالعادهای برخوردار بوده و به صورت تساعدی در حال افزایش است. اندیشمندانی همچون جووانی بتیستا ویکو[۱] ، ریچارد واتسون و… بر این اعتقادند که در چنین شرایطی تمدن به مرحله فروپاشی نزدیک میگردد، اما به هر حال ما با شتاب به سوی آینده پیش میرویم.
جمعیت کره زمین امروز در حدود هفت میلیارد نفر بوده و طبق برآوردها، منابع زمین برای تأمین نیازهای این جمعیت، محدود است. هنگامی که در کمتر از یک دهه دیگر این جمعیت به مرز ده میلیون نفر برسد، مشکل تأمین منابع بسیار بغرنجتر خواهد بود. برای حل این مشکل چه باید کرد؟ کودکان امروز که ساکنان آینده زمین هستند چه طور از پس این شرایط دشوار برخواهند آمد؟
آیا این مشکل واقعاً از محدودیت منابع زمین است یا مدیریت نادرست آن؟
ما برای کودکانمان که چنین فردایی را برای آنها به ارث خواهیم گذاشت، چه خواهیم کرد؟
تندیس کودکان جنگ
نسل آینده باید یاد بگیرد که در دنیای ناامن آینده زندگی کند. دنیایی که جنگ بر سر منابع حیات در آن عادی تلقی خواهد شد. البته دنیا دیگر دنیایی که ما میشناسیم، نخواهد بود. شکل گرفتن جامعه سایبرنتیکی و الحاقی[۲] فضای غریبی را رقم خواهد زد.

نسلی با ذهنپروار
در جهان پر از ریسک آینده نسلی حاکمیت را به دست خواهد گرفت که بتواند جهان را مدیریت کند. اگر در شیوه جوامع مدرن قهرمانانی مثل سوپرمن و بتمن و … بهعنوان ناجیان جهان به کودک معرفی میگردند، نه بهعنوان راهحل که بیشتر به مانند ماده سکرآوری هستند تا دردی که در پیشروست را پنهان سازند. برای جهان واقعی باید راهحل واقعی داشت. بقاء نسل آینده احتیاج به شناختن این نسل و فهم علم و دانش بقاء دارد؛ این یعنی دانش استراتژی.
کسی که در دهه ۱۳۰۰ شمسی زندگی میکرد، رسانههای موجود زمانش چیزی جز محافل خانوادگی و قصه و حکایات عامیانه نبودند که سینه به سینه نقل میگردیدند و نهایتاً دیوان حافظ و سعدی آنها را تکمیل مینمود. میزان اطلاعاتی که او در طول زندگیاش از این رسانهها دریافت مینمود به زحمت میتوانست از حجم یک یا چند کتاب تجاوز کند. در دهه ۱۳۲۰ رشد سواد عمومی باعث شد بخشی از نیاز اطلاعاتی افراد از رسانه مکتوبِ کتاب، مجله و روزنامه تأمین گردد. در این دهه خوراک اطلاعاتی جامعه اندکی فراتر رفته و با رونق گرفتن سواد خواندن و نوشتن و فرهنگ ترجمه کتاب، گستره دریافت اطلاعاتی از کتابهای مرجع ایرانی به دامنه کتابهای علمی و داستانی و رمانهای خارجی نیز کشیده شد و اطلاعاتی از فرهنگ دیگر جوامع و تفکرات آنها در همان قالب مکتوب به مصرف جامعه رسید. تا این مرحله سرعت دریافت اطلاعات به تناسب رسانه مکتوب همچنان محدود بود. در ادامه این روند در دهه ۱۳۴۰ با پیشرفت رسانه و عمومیت یافتن تلویزیون و رسانه سینما اتفاق جدیدی رخ داد. این بار در کنار رشد میزان اطلاعات دریافتی، سرعت دریافت اطلاعات نیز تغییر محسوسی کرد. دیگر لازم نبود تا حداقل چندین هفته وقت صرف کرد تا کتابی مانند رمان بینوایان را خواند، میشد با دیدن یک فیلم سینمایی حداکثر دو تا سه ساعته مطلب را دریافت نمود. با این اتفاق خوراک اطلاعاتی فرد به صورت جهشی افزایش یافت. اما اوضاع برای نسل دهه ۱۳۶۰ سرعت و شدت بیشتری داشت. رشد روز افزون رسانه سینما و تلویزیون، فیلم و سریالهای دنبالهدار موجب وابستگی بیشتر حیات این نسل به رسانه گردید. علاوه بر این با ظهور کامپیوتر و پدیدههای جانبی آن همچون CDها، اینترنت دایالآپ و… گستره اطلاعاتی جدیدی گشوده شد که گامهای اولیه برای ارتباطات بهروز جهانی و شکلگیری فضای سایبر برداشته شود.
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
این عصر بهعنوان عصر کامپیوتر نقطه عطفی در جریان تطور رسانه گردید. به این ترتیب دهه ۱۳۸۰ عصر اطلاعات و سایبر ب
ود. رشد تکنولوژی ارتباطات، دریافت و انتقال اطلاعات به روز را میان مخاطبان با فواصل سرزمینی سرعت بخشید. با ظهور و پیشرفت روز به روز پدیدههایی همچون DVDها، هاردهای اکسترنال، اینترنت با سرعت بالا، وبلاگها و سایتها و … مرزهای سرزمینی درنوردیده شد و جامعه جهانی و سایبرنتیک در حال شکل گرفتن بود. سیر تطور رسانه از فیلم و سریال به انیمیشنها و بازیهای کامپیوتری انتقال یافته و ارتباط تعاملی میان مخاطب با رسانه روند آموزش و تربیت را درگرگون ساخت. نهایتاً امروز تصور زندگی بدون این ابزارها و ارتباطات ناممکن به نظر میرسد. نسل امروز بدون دریافت خوراک اطلاعاتی انرژی برای ادامه حیات نخواهد داشت. به تعبیری اطلاعات چیزی جز قدرت نیست. سیر تطور رسانه ارمغانی نداشت جز «پرواربندی ذهن».
نسل امروز و آینده، نسلی ست که به دلیل دریافت زیاد اطلاعات دچار عارضه «ذهنپروار» گشته است.
ذهن پروار[۳]
امروز دریایی از اطلاعات وارد ذهن میگردد، بدون اینکه به مفید بودن یا نبودن آن فکر شود. کودک در برابر رسانههای گوناگونی همچون انیمیشنها، بازیها و … قرار گرفته و انبار مغزش از فلسفهها و تفکراتی که در آنها نهفته است، پر میشود.
پیچیدهترین مسائل نسل دیروز به سادهترین و دمدستترینهای نسل امروز تبدیل گشته است. حال برای انسانی با این «ذهنپروار» که دریایی از اطلاعات در آن موج میزند، چه باید کرد.
شاید در ظاهر این مسأله چندان بد به نظر نرسد، اما مشکل زمانی خود را نشان میدهد که بدانیم این موارد بدون هیچ بصیرت و طبقهبندی در ذهن انباشت شدهاند.
فرد بر حسب ضرورت و براساس تشخیص آنها را دریافت نمیکند، بلکه به مانند شناگر کممهارتی که هنگام شنا میزان زیادی آب را میبلعد، اطلاعات توسط او جذب میشوند و گاهی حتی او توسط اطلاعات بلعیده شده و غرق میگردد. چنین نسلی در چنان جامعهای چطور میتواند بقاء خود را رقم بزند؟

تصمیمسازی در عصر پیچیدگیها

در سادهترین تعریف، استراتژی یعنی دانش تصمیمسازی و تصمیمگیری برای حفظ بقاء.
همواره در مسیر زندگی پیچ و خمها و گردنههای متعددی قرار دارد که باید با اتخاذ تصمیمات درست و سامان یافته برای آنها آماده بود، تا بتوان به سلامت از آنها عبور کرد.
با دانش استراتژی نسل آینده مجهز به قوه تشخیص و بصیرت در حوزه تصمیم شده و با تبدیل شدن به یک تصمیمساز حرفهای توان عبور از گذرگاهها و تنگناهای زندگی را خواهد یافت. قرار نیست میزان بیشتری اطلاعات به کودک داد، او در دریای اطلاعات غوطهور است. نیاز اصلی کودک امروز این است که توان مدیریت و کنترل جریان دریافتهایش را یافته و با توان تشخیص و فرقان، سره را از ناسره و حق را از باطل تفکیک نماید.
لازم نیست مدام به کودکانمان امر و نهی کنیم؛ بهتر آن است که آنها را به توان تشخیص امور مجهز سازیم؛ چرا که ما برای همیشه در کنار آنها نخواهیم بود.
انسان به طور فطری تصمیمساز نبوده، بلکه با قرار گرفتن در شرایط و محیط عمل به ضرورت آن پی میبرد. به مانند کودکی که تا در وسط آب قرار نگیرد ضرورت یادگیری مهارت شناکردن را درک نخواهد کرد. او اصولاً برای رفع نیازهای جسمیاش همچون تشنگی و گرسنگی و خستگی به طور غریزی عمل میکند. اما در شرایط ویژه نیاز دارد تا «مهارت تصمیمسازی» را بیاموزد.
شناخت پدیده و علم جامع به آن یکی از ضروریات علم تصمیم است. در طول سالهای اخیر بشر ساینتیست و علمگرا پرسش اصلیاش جهت شناخت پدیدهها، پرسش از «چگونگی» آنها بوده است. اما در حوزه معرفت برای فهم جامع، ابتدا باید از «چرایی» آغاز نمود.
پرسش آغازین فلسفه همواره پرسش از «چرایی» بوده است. استراتژی نیز به عنوان میوه فلسفه با پرسش از «چرایی» خلقت پدیدهها، آغاز میگردد.
برای گام برداشتن در مسیر تفکر و فلسفه لازم است تا سه پرسش اساسی «چیستی»، «چرایی»، «چگونگی» مطرح گردد. این سه پرسش بعنوان «دکترین» هر پدیده و تفکری تعریف میشوند. استراتژی بعنوان خروجی دکترین در پرسش از «چگونگی» وابسته به دو پرسش قبلی شکل میگیرد. حذف هریک از این سه پرسش از روند معرفت به معنای کنار نهادن یک سوم شناخت به پدیده است. براساس چنین منطقی میتوان برای آموزش فلسفه به کودکان از استراتژی آغاز کرد و در روندی معکوس به فلسفه رسید.
دغدغه پرسش از «چرایی» و درک فاعلیت الهی در خلق و ربوبیت پدیدهها به جهانبینی فرد شکل داده و او را در برابر فلسفه، به سوی حکمت سوق خواهد داد.
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
فلسفه برای کودکان؛ تفکرمحوری
جهان آینده نیاز به انسان های مسئولی دارد که از توان تصمیمسازی و تصمیمگیری بالایی برخوردار بوده و بتوانند در بزنگاهها خوب تعمق کرده و تصمیمات اساسی بگیرند. یکی از اهدافی که در حوزه استراتژی برای کودکان دنبال میشود این است که علاوه بر رشد معرفتی و حکمی آموزهگیران، شرایطی فراهم گردد تا در جامعهای که مردم حق رأی دارند، تکتک این افر
اد بتوانند در روزی که خود به رأی گذاشته میشوند، درست عمل کنند. لذا به این ترتیب، تربیت نخبگان سیاسی محدود به یک فضای بسته نبوده و با گسترش در سطح عموم این حق برای همه فراهم میگردد.
دکترین و استراتژی در یک گام جلوتر، خروجی فلسفه بوده و به این ترتیب در روند مهندسی معکوس میتوان از طریق استراتژی، کودکان را به فلسفه رساند. کودک با یاد گرفتن استراتژی و بررسی سه پرسش چیستی و چرایی و چگونگی در آن به دکترین و نهایتاً به فلسفه خواهد رسید. با تقویت این مهارت به مرور تفکر کاربردی ناظر به تصمیم کودک مهندسی شده و نظام مییابد.
استراتژی در هیچ دورهای یک علم عمومی نبوده و صرفاً خاص مردان سیاستمدار و خواص جامعه تعریف میگردید. اما استراتژی به عنوان دانش و توان تصمیمسازی و تصمیمگیری و چارهاندیشی از ضروریات جهان آینده است.
با شروع از بالاترین مرتبه تصمیم فرد به چیستی و چرایی و چگونگی عملش توجه نموده و معرفتش را نسبت به مسائل کامل میسازد. امروز ضعف معرفتی یکی از مهمترین مخاطراتی ست که نسل آینده را تهدید میسازد. آنها بدون توجه به سه پرسش اساسی چیستی و چرایی و چگونگی اطلاعات را دریافت کرده و میپذیرند؛ اما در حوزه استراتژی برای کودکان با پرورش کنجکاوی ذاتی کودک، این ضعف معرفتی مرتفع گردیده و او میآموزد که چگونه اطلاعات، مهارتها و تکنیکهای خلاقیتی گوناگونی را که فراگرفته به کار گیرد.
از سال ۱۳۸۶ با مطرح شدن موضوع فلسفه برای کودکان در بیانات رهبر معظم انقلاب[۴] و ضرورت تربیت نسل آینده و دور شدن از حافظه محوری، تمام تلاشهای اندیشکده یقین بر این قرار گرفت تا این مهم تحقق یابد.
سالهاست که در نقاط مختلف جهان مباحث فلسفه برای کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. در دهه ۱۹۵۰متیو لیپمن[۵] بنیان مبحثی به نام فلسفه برای کودکان را ایجاد نمود و با نوشتن کتابهای داستانی ویژه سعی کرد تا «قوت تفکر» را در کودکان پرورش داده و به این ترتیب ذهن آنها را در برابر مسائل فعال سازد. نظریات لیپمن ریشه در فلسفه پراگماتیستی جان دیویی داشته و از این منظر حس پرسشگرانه کودک را بدون توجه به جهت و ارزش پرسش در نسبت با تجربه و طبیعت تقویت میسازد.
نکته ای که نباید از آن غفلت نمود این است که بسیاری از تصمیمهای ما بسته به نگاهمان به جهان است. هر تغییری در این جهانبینی در تصمیمهای ما اثر اساسی دارد. لذا اگر کاملترین جهانبینی در منظر ما جهانبینی الهی باشد، تصمیمات ما نیز در همین حوزه قرار خواهد گرفت.
رویکرد آیتمدار[۶]
نخستین خطوط نوشتاری که برای انتقال پیام شکل گرفت، خطوط تصویری و هیروگلیف بودند. انسانها با این نوشته به صورت نمادین اطلاعات را ثبت مینمودند و تنها کسی آنها را میفهمید که به رموز آن پیامها و کدها آشنا میبود.

اما نخستین کسی که اینگونه سخن گفتن و پیامرساندن را ایجاد نمود، نه انسان که خداوند بود. او با تصویرهای زنده یعنی همان پدیدهها با ما سخن گفت. این پدیدهها همانند نتهای موسیقی به تنهایی و در کنار هم قادر به انتقال پیام بوده و ما را متوجه خالق خود میسازند.

از این رو، یکی از رویکردهایی که ما را به جهانبینی الهی میرساند، رویکرد آیتمدار است. آیتها، پدیده ها و مخلوقاتی هستند که توسط خداوند خلق شدهاند. رویکرد آیتمدار بهدلیل پرداختن به آیات الهی بهعنوان یکی از متعلقات هفتگانه ایمان[۷]، امکان ممزوج شدن سریعتر جهانبینی و تکنیک را فراهم آورده و به دلیل تصویری و نمادین بودن سادهتر و زودفهمتر است.
متعلقات هفتگانه ایمان
براساس متن قرآن و تعلیمات امام صادق(ع) در کتاب توحید مفضل، هر یک از آفریدههای پروردگار در خود علامتی را مستتر دارد. «آیت» یعنی حبس علامت در شیء جهت تقریب به ذهن میتوان علائم راهنمایی و رانندگی را در نظر گرفت. هر یک از این علائم حامل پیامهای قراردادی میان انسانها بوده و قواعد رفت و آمد را با یک نشانه ساده، منتقل میسازند. به همین نسبت آیات و پدیدههای خلق شده نیز نشانههایی هستند که قواعد قرادادی را میان خداوند و انسان گوشزد میکنند. همانطور که برای فهم پیام علائم راهنمایی و رانندگی باید به سواد آن مجهز شد، برای فهم علامات الهی نیز باید به الفبای آیات تجهیز گردید. از این رو مبحث آیتمداری بهعنوان الفبای استراتژی در صدر آموزش قرار میگیرد.
https://eitaa.com/koodakanetamadonsaz
این عصر بهعنوان عصر کامپیوتر نقطه عطفی در جریان تطور رسانه گردید. به این ترتیب دهه ۱۳۸۰ عصر اطلاعات و سایبر ب
ود. رشد تکنولوژی ارتباطات، دریافت و انتقال اطلاعات به روز را میان مخاطبان با فواصل سرزمینی سرعت بخشید. با ظهور و پیشرفت روز به روز پدیدههایی همچون DVDها، هاردهای اکسترنال، اینترنت با سرعت بالا، وبلاگها و سایتها و … مرزهای سرزمینی درنوردیده شد و جامعه جهانی و سایبرنتیک در حال شکل گرفتن بود. سیر تطور رسانه از فیلم و سریال به انیمیشنها و بازیهای کامپیوتری انتقال یافته و ارتباط تعاملی میان مخاطب با رسانه روند آموزش و تربیت را درگرگون ساخت. نهایتاً امروز تصور زندگی بدون این ابزارها و ارتباطات ناممکن به نظر میرسد. نسل امروز بدون دریافت خوراک اطلاعاتی انرژی برای ادامه حیات نخواهد داشت. به تعبیری اطلاعات چیزی جز قدرت نیست. سیر تطور رسانه ارمغانی نداشت جز «پرواربندی ذهن».
نسل امروز و آینده، نسلی ست که به دلیل دریافت زیاد اطلاعات دچار عارضه «ذهنپروار» گشته است.
ذهن پروار[۳]
امروز دریایی از اطلاعات وارد ذهن میگردد، بدون اینکه به مفید بودن یا نبودن آن فکر شود. کودک در برابر رسانههای گوناگونی همچون انیمیشنها، بازیها و … قرار گرفته و انبار مغزش از فلسفهها و تفکراتی که در آنها نهفته است، پر میشود.
پیچیدهترین مسائل نسل دیروز به سادهترین و دمدستترینهای نسل امروز تبدیل گشته است. حال برای انسانی با این «ذهنپروار» که دریایی از اطلاعات در آن موج میزند، چه باید کرد.
شاید در ظاهر این مسأله چندان بد به نظر نرسد، اما مشکل زمانی خود را نشان میدهد که بدانیم این موارد بدون هیچ بصیرت و طبقهبندی در ذهن انباشت شدهاند.
فرد بر حسب ضرورت و براساس تشخیص آنها را دریافت نمیکند، بلکه به مانند شناگر کممهارتی که هنگام شنا میزان زیادی آب را میبلعد، اطلاعات توسط او جذب میشوند و گاهی حتی او توسط اطلاعات بلعیده شده و غرق میگردد. چنین نسلی در چنان جامعهای چطور میتواند بقاء خود را رقم بزند؟

تصمیمسازی در عصر پیچیدگیها

در سادهترین تعریف، استراتژی یعنی دانش تصمیمسازی و تصمیمگیری برای حفظ بقاء.
همواره در مسیر زندگی پیچ و خمها و گردنههای متعددی قرار دارد که باید با اتخاذ تصمیمات درست و سامان یافته برای آنها آماده بود، تا بتوان به سلامت از آنها عبور کرد.
با دانش استراتژی نسل آینده مجهز به قوه تشخیص و بصیرت در حوزه تصمیم شده و با تبدیل شدن به یک تصمیمساز حرفهای توان عبور از گذرگاهها و تنگناهای زندگی را خواهد یافت. قرار نیست میزان بیشتری اطلاعات به کودک داد، او در دریای اطلاعات غوطهور است. نیاز اصلی کودک امروز این است که توان مدیریت و کنترل جریان دریافتهایش را یافته و با توان تشخیص و فرقان، سره را از ناسره و حق را از باطل تفکیک نماید.
لازم نیست مدام به کودکانمان امر و نهی کنیم؛ بهتر آن است که آنها را به توان تشخیص امور مجهز سازیم؛ چرا که ما برای همیشه در کنار آنها نخواهیم بود.
انسان به طور فطری تصمیمساز نبوده، بلکه با قرار گرفتن در شرایط و محیط عمل به ضرورت آن پی میبرد. به مانند کودکی که تا در وسط آب قرار نگیرد ضرورت یادگیری مهارت شناکردن را درک نخواهد کرد. او اصولاً برای رفع نیازهای جسمیاش همچون تشنگی و گرسنگی و خستگی به طور غریزی عمل میکند. اما در شرایط ویژه نیاز دارد تا «مهارت تصمیمسازی» را بیاموزد.
شناخت پدیده و علم جامع به آن یکی از ضروریات علم تصمیم است. در طول سالهای اخیر بشر ساینتیست و علمگرا پرسش اصلیاش جهت شناخت پدیدهها، پرسش از «چگونگی» آنها بوده است. اما در حوزه معرفت برای فهم جامع، ابتدا باید از «چرایی» آغاز نمود.
پرسش آغازین فلسفه همواره پرسش از «چرایی» بوده است. استراتژی نیز به عنوان میوه فلسفه با پرسش از «چرایی» خلقت پدیدهها، آغاز میگردد.
برای گام برداشتن در مسیر تفکر و فلسفه لازم است تا سه پرسش اساسی «چیستی»، «چرایی»، «چگونگی» مطرح گردد. این سه پرسش بعنوان «دکترین» هر پدیده و تفکری تعریف میشوند. استراتژی بعنوان خروجی دکترین در پرسش از «چگونگی» وابسته به دو پرسش قبلی شکل میگیرد. حذف هریک از این سه پرسش از روند معرفت به معنای کنار نهادن یک سوم شناخت به پدیده است. براساس چنین منطقی میتوان برای آموزش فلسفه به کودکان از استراتژی آغاز کرد و در روندی معکوس به فلسفه رسید.
دغدغه پرسش از «چرایی» و درک فاعلیت الهی در خلق و ربوبیت پدیدهها به جهانبینی فرد شکل داده و او را در برابر فلسفه، به سوی حکمت سوق خواهد داد.

فلسفه برای کودکان؛ تفکرمحوری
جهان آینده نیاز به انسان های مسئولی دارد که از توان تصمیمسازی و تصمیمگیری بالایی برخوردار بوده و بتوانند در بزنگاهها خوب تعمق کرده و تصمیمات اساسی بگیرند. یکی از اهدافی که در حوزه استراتژی برای کودکان دنبال میشود این است که علاوه بر رشد معرفتی و حکمی آموزهگیران، شرایطی فراهم گردد تا در جامعهای که مردم حق رأی دارند، تکتک این افر
اد بتوانند در روزی که خود به رأی گذاشته میشوند، درست عمل کنند. لذا به این ترتیب، تربیت نخبگان سیاسی محدود به یک فضای بسته نبوده و با گسترش در سطح عموم این حق برای همه فراهم میگردد.
دکترین و استراتژی در یک گام جلوتر، خروجی فلسفه بوده و به این ترتیب در روند مهندسی معکوس میتوان از طریق استراتژی، کودکان را به فلسفه رساند. کودک با یاد گرفتن استراتژی و بررسی سه پرسش چیستی و چرایی و چگونگی در آن به دکترین و نهایتاً به فلسفه خواهد رسید. با تقویت این مهارت به مرور تفکر کاربردی ناظر به تصمیم کودک مهندسی شده و نظام مییابد.
استراتژی در هیچ دورهای یک علم عمومی نبوده و صرفاً خاص مردان سیاستمدار و خواص جامعه تعریف میگردید. اما استراتژی به عنوان دانش و توان تصمیمسازی و تصمیمگیری و چارهاندیشی از ضروریات جهان آینده است.
با شروع از بالاترین مرتبه تصمیم فرد به چیستی و چرایی و چگونگی عملش توجه نموده و معرفتش را نسبت به مسائل کامل میسازد. امروز ضعف معرفتی یکی از مهمترین مخاطراتی ست که نسل آینده را تهدید میسازد. آنها بدون توجه به سه پرسش اساسی چیستی و چرایی و چگونگی اطلاعات را دریافت کرده و میپذیرند؛ اما در حوزه استراتژی برای کودکان با پرورش کنجکاوی ذاتی کودک، این ضعف معرفتی مرتفع گردیده و او میآموزد که چگونه اطلاعات، مهارتها و تکنیکهای خلاقیتی گوناگونی را که فراگرفته به کار گیرد.
از سال ۱۳۸۶ با مطرح شدن موضوع فلسفه برای کودکان در بیانات رهبر معظم انقلاب[۴] و ضرورت تربیت نسل آینده و دور شدن از حافظه محوری، تمام تلاشهای اندیشکده یقین بر این قرار گرفت تا این مهم تحقق یابد.
سالهاست که در نقاط مختلف جهان مباحث فلسفه برای کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. در دهه ۱۹۵۰متیو لیپمن[۵] بنیان مبحثی به نام فلسفه برای کودکان را ایجاد نمود و با نوشتن کتابهای داستانی ویژه سعی کرد تا «قوت تفکر» را در کودکان پرورش داده و به این ترتیب ذهن آنها را در برابر مسائل فعال سازد. نظریات لیپمن ریشه در فلسفه پراگماتیستی جان دیویی داشته و از این منظر حس پرسشگرانه کودک را بدون توجه به جهت و ارزش پرسش در نسبت با تجربه و طبیعت تقویت میسازد.
نکته ای که نباید از آن غفلت نمود این است که بسیاری از تصمیمهای ما بسته به نگاهمان به جهان است. هر تغییری در این جهانبینی در تصمیمهای ما اثر اساسی دارد. لذا اگر کاملترین جهانبینی در منظر ما جهانبینی الهی باشد، تصمیمات ما نیز در همین حوزه قرار خواهد گرفت.
رویکرد آیتمدار[۶]
نخستین خطوط نوشتاری که برای انتقال پیام شکل گرفت، خطوط تصویری و هیروگلیف بودند. انسانها با این نوشته به صورت نمادین اطلاعات را ثبت مینمودند و تنها کسی آنها را میفهمید که به رموز آن پیامها و کدها آشنا میبود.

اما نخستین کسی که اینگونه سخن گفتن و پیامرساندن را ایجاد نمود، نه انسان که خداوند بود. او با تصویرهای زنده یعنی همان پدیدهها با ما سخن گفت. این پدیدهها همانند نتهای موسیقی به تنهایی و در کنار هم قادر به انتقال پیام بوده و ما را متوجه خالق خود میسازند.

از این رو، یکی از رویکردهایی که ما را به جهانبینی الهی میرساند، رویکرد آیتمدار است. آیتها، پدیده ها و مخلوقاتی هستند که توسط خداوند خلق شدهاند. رویکرد آیتمدار بهدلیل پرداختن به آیات الهی بهعنوان یکی از متعلقات هفتگانه ایمان[۷]، امکان ممزوج شدن سریعتر جهانبینی و تکنیک را فراهم آورده و به دلیل تصویری و نمادین بودن سادهتر و زودفهمتر است.
متعلقات هفتگانه ایمان
براساس متن قرآن و تعلیمات امام صادق(ع) در کتاب توحید مفضل، هر یک از آفریدههای پروردگار در خود علامتی را مستتر دارد. «آیت» یعنی حبس علامت در شیء جهت تقریب به ذهن میتوان علائم راهنمایی و رانندگی را در نظر گرفت. هر یک از این علائم حامل پیامهای قراردادی میان انسانها بوده و قواعد رفت و آمد را با یک نشانه ساده، منتقل میسازند. به همین نسبت آیات و پدیدههای خلق شده نیز نشانههایی هستند که قواعد قرادادی را میان خداوند و انسان گوشزد میکنند. همانطور که برای فهم پیام علائم راهنمایی و رانندگی باید به سواد آن مجهز شد، برای فهم علامات الهی نیز باید به الفبای آیات تجهیز گردید. از این رو مبحث آیتمداری بهعنوان الفبای استراتژی در صدر آموزش قرار میگیرد.