VID_20211024_104500_846_320kbps.mp3
3.72M
میدونستی اینقدر دوست داره؟😌♥️
#استادپناهیان 🎧
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•{🥀🖤}•
#استوری
#سرداردلها
°•أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ
سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند...!
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا گاهی مواقع با توسل به امام زمان (عج) حاجت روا نمی شویم ؟
🎙 #استاد_عالی
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🍃 آنچه امروز در کانال استوری مذهبی بارگذاری شد
💫ممنونم از همراهی شما عزیزان
💫در پناه خداوند
💫شبی پر از حال خوب داشته باشید .....
⚡️وضو قبل از خواب فراموش نشود .
التماس دعا .....
🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☆∞🦋∞☆
چشـمآلودهکجـٰا؛دیدندلدارکجـٰا
دلسرگشتهکجـٰاووصفرخیارکجـٰا(:
『اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج』
حُبُّ المـهـ❤️ـدی هُویَّتُنا...
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار ”امن یجیب” نذر كردهام
”امن یجیب مضطـر اذا دعا”
تـو را :)🕊💖
#اللهــمعجللولیکالفــرجبهحقعمهسادات🦋
حُبُّ المـهـ❤️ـدی هُویَّتُنا...
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸 📓رمان امنیتی #رفیق 📓 🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا قسمت 2 سلام نماز را که داد
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸
📓رمان امنیتی #رفیق 📓
🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 3
حسین رو کرد به امید:
- هنوز نفهمیدی هتلی رو رزرو کردن یا نه؟
امید بدون این که از مانیتور رایانهاش چشم بردارد گفت:
- یه اتاق دو تخته توی هتلِ«...» گرفتن.
- اتاقای کنارش خالیه؟
- یکی از اتاقهاش بله. چطور؟
- ببین اگه رزرو نشده برام بگیرش.
امید ابرو بالا انداخت و سر تکان داد که یعنی منظور حسین را فهمیده است:
- چشم حاجی.
حسین از همین اخلاق امید خوشش میآمد. زود میگرفت؛ حتی قبل از این که جملهاش تمام شود، امید تا ته خط رفته بود. دوباره روی خط عباس رفت:
- کجایین الان؟
مشخص بود عباس روی موتور نشسته که صدایش سخت به گوش حسین میرسید:
- چهارراه تختیام. دارن میرن توی چهارباغ. حتما هتلشون اونجاست.
- عباس جان، وقتی رفتن توی هتل، شما هم برو داخل لابی تا بهت بگم.
- چشم آقا.
- چشمت بیبلا.
حسین دوباره امید را مخاطب قرار داد:
- میلاد رو بفرست برن با عباس اتاق کناریو بگیرن و تجهیز کنن و حواسشون به دوتا دخترا باشه.
و خودش را رها کرد روی صندلی. صدای عباس را از بیسیمش شنید که:
- رفتن توی هتلِ «...». منم تو لابیام. برم آمارشو دربیارم که کدوم اتاق رو گرفتن؟
- نه. لازم نیست. برو اتاق صد و یک رو برای سه شب بگیر. میلادم میآد بهت دست میده.
عباس خندید: پس شما جلوتر درجریان بودین؟ بابا دمتون گرم.
- برو مزه نریز بچه.
- باشه. ما که رفتیم.
هنوز خنده حسین تمام نشده بود که صدای هشدار ایمیل از لپتاپ امید بلند شد. حسین که داشت روی وایتبرد نام شیدا و صدف را مینوشت، برگشت و پرسید:
- از طرف کیه؟
امید بعد از چند لحظه، هیجان زده و بلند گفت:
- اویس!
حسین تشر زد:
- باشه! آروم! چی گفته حالا؟
- صبر کنین بازش کنم... الان میگم.
صابری هم که مشغول پرینت یک برگه بود، کنجکاوانه به امید نگاه میکرد. این روزها پیغامهای اویس برایشان حیاتی بود. پرینت برگه تمام شد اما هنوز پیام اویس باز نشده بود. صابری برگه را به حسین داد:
- بفرمایید. اینم تصویر صدف سلطانی که همین الان عباس آقا از فرودگاه فرستاد.
حسین عکس را گرفت و نگاهی گذرا به آن انداخت. بعد عکس را با گیره آهنربایی کنار تصویر شیدا قرار داد و زیر آن نوشت: صدف سلطانی. ماموریت: نامعلوم.
همان لحظه، صدای امید درآمد:
- بازش کردم!
- چی فرستاده؟
- فقط یه بیت شعر. نوشته: آب زنید راه را، هین که نگار میرسد/مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد.
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°
خـدایآدمهــایـیکـههـمیشه
دنـبالســـــتـارهمـیگـشـتند ،
امــاتــــــوبهآنـهامــاهدادی..
#گفتگو_با_خدا
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لبخندانه😍👌
#امامخامنهایحفظهالله
ڪدوم سخت تره....😉
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
انسان های بزرگ راجع به ایده ها صحبت می کنند،
انسان های متوسط راجع به اتفاقات،
و انسانهای کوچک در مورد افراد!
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
سه پند لقمان حکیم خطاب به فرزندش:
در زندگی بهترین غذا را بخور
در بهترین رختخواب جهان بخواب
در بهترین خانه ها زندگی کن!
پسر گفت:
ما فقیریم، چطور این کارها را بکنیم؟
لقمان او را گفت:
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری
هر غذایی، طعم بهترین غذای جهان را میدهد
اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی
هر جا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است
و اگر با مردم دوستی کنی
در قلب آنها جای میگیری،
و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست!
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید / تیزر رمان امنیتی #رفیق 📓
✒️به قلم: #فاطمه_شکیبا
🔰روایتی امنیتی از وقایع میدانی فتنه ۸۸، پشت پرده تیمهای ترور و کشتهسازی و نفوذ...⚠️
#بریده_رمان 📖📚
فریادِ قدمهای یگان ویژه، لحظه به لحظه نزدیکتر میشد. تازه متوجه زخم زانویش شد. دستش را بر گوشیِ داخل گوشش گذاشت و گفت: قربان... صدای منو دارید؟ حسین انگار منتظر همین بود که بلافاصله جواب داد: کجایی صابری؟ بگو!
کلام بشری هربار از درد منقطع میشد: قربان... حدستون... درست بود... میخواستن بزننش...
حسین صدایش را بالاتر برد: خب بعد؟ تونستن یا نه؟
- نه قربان... نذاشتم... الانم... نشستن توی ماشین... فکر کنم... منتظر پسره هستن... که بیاد... ببردشون...
🌐رمان امنیتی#رفیق
#بصیرت
#انتخابات_1400
#سرطان_اصلاحات_امریکایي
#فتنه
#انتخابات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸 📓رمان امنیتی #رفیق 📓 🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا قسمت 3 حسین رو کرد به امید
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸
📓رمان امنیتی #رفیق 📓
🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت4
حسین به یک نقطه خیره شد و شعر را در ذهنش تحلیل کرد. اویس گفته بود قرار است زنی سارا نام که رابط حانان است به زودی از امارات به ایران بیاید؛ پس کسی که قرار بود برسد، سارا نبود. کلمات را چندبار کنار هم چید و آخر، نتیجه تحلیلش را بلند گفت:
- حانان توی راه ایرانه!
- خودش؟ مطمئنید؟ آخه چرا؟
- چه میدونم. ولی کسی غیر از سارا قرار نبوده از مرزهای رسمی کشور وارد بشه. سارا رو هم که خبرشو داشتیم و لازم نبود اویس دوباره خودشو توی دردسر بندازه. فقط یه احتمال میمونه، اونم خود حانانه.
صابری که هنوز کنار برد ایستاده بود، نگاهی به جای خالی تصویر یکی از اعضای شبکه کرد و گفت:
- شاید سرتیم ترورشون میخواد بیاد.
- نه. اون قبلا از یکی از مرزها به صورت قاچاق وارد شده.
چشمان صابری گرد شد و با حیرت پرسید:
- کدوم مرز؟ الان کجاست؟
- اینا رو نمیدونیم. این همه چیزیه که اویس گفته. گویا این سرتیم محترم که هیچ اسم و عکسی ازش نداریم رو زودتر فرستادن ایران تا مقدمات کارش فراهم بشه و خابوندنش توی آبنمک. اما حالا که روی شیدا و صدف سواریم، حتما به اون سرتیم هم میرسیم.
صابری روی صندلی نشست و به برد خیره شد. بعد از چند لحظه گفت:
- خب اگه اینطوریه، یعنی اون سرتیم هم الان اصفهانه. حتما این مدت خوب توی شهر چرخیده و تموم زیر و بمش رو یاد گرفته.
حسین سرش را تکان داد و لبخندش را پنهان کرد. صابری که حرف میزد شبیه پدرش میشد. لحنش، تُن صدایش، حتی شیوه استدلالش به پدرش رفته بود. حسین گفت:
- الان چیزی که مهمه اینه که ببینیم حانان میخواد بیاد ایران چکار کنه؟
امید دستش را زیر چانهاش زد و به ابروهایش چین داد:
- ممکنه بخوایم دستگیرش کنیم؟
حسین این بار بلند خندید:
- چرا شما جوونا انقدر عجولید؟ اگه الان حانان رو بگیریم که نمیتونیم شبکهش رو بزنیم. تا زمانی که همه اعضای شبکه شناسایی نشن هم نمیشه بگیریمش و اون زمان هم به احتمال زیاد از ایران رفته. اما اشکال نداره؛ تا وقتی زیر چتر ماست بذار هرچقدر دلش میخواد با این و اون ارتباط بگیره و توی اروپا بچرخه. خودشم نمیدونه با این کارش چقدر به ما توی شناسایی باندهای معاندمون کمک میکنه!
لبخند کمرنگی روی لبهای امید نشست. صدای عباس از بیسیم شنیده شد که:
- حاجی ما الان توی هتلیم، چمدونامونم باز کردیم. میخوایم بشینیم باهم حرف بزنیم.
این یعنی تجهیزات شنود آماده بود. حسین زیر لب زمزمه کرد:
-آب زنید راه را، هین که نگار میرسد/ مژده دهید باغ را، بوی بهار میرسد...
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
بالاتر از چهل سال مجاهدت ....
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عــاشقشدنتوبچگےلطفشهمیـنه
عاشقمیشیدلمیدےتواوجصـداقت...
#استوری📲😍
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔لحظهملکوتی؛
شهادتحاجقاسمسلیمانی
♦️بهروایـت: استادامینـیخواه
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بایدن در حرکتی زیبا خورزوخان رو فراموش نکرد و بعد از سخنرانی با او دست داد😂
این مرحله هنوز برای شیشهایها قفله😅
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🍃 آنچه امروز در کانال استوری مذهبی بارگذاری شد
💫ممنونم از همراهی شما عزیزان
💫در پناه خداوند
💫شبی پر از حال خوب داشته باشید .....
⚡️وضو قبل از خواب فراموش نشود .
التماس دعا .....
🌾🌾🌾
💕ما با زندگی معامله می کنیم…!
با خودمان هم معامله میکنیم
و با کسانی که دوستشان داریم هم…!
ومیگوییم
اگر نبخشی، نمی بخشم
بدی کنی، بدی میکنم
دروغ بگویی، دروغ می گویم
و همیشه کوچک می مانیم؛
بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر…!
این را بدانیم که با کسانی
که خوب هستند خوب بودن هنر نیست
"صبح بخیر"
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#التماس_تفکر 🎞🌿`
🔻 خدایا در تک تک خونه ها رو زدم ، حتی یک نفر هم راهم نداد😔
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 😭
💯حتماتاآخرببینید...♨️
🎤 #استاددانشمند
#التماس_دعای_فرج
#امام_زمان عج
#اللهمَّ_عجل_لولیک_الفرج
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
@estoory_mazhabi
─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─