eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
126 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
801 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. در كتاب «کافی» از امام صادق(ع) نقل شده است: عابدی در بنی اسرائیل بود که هیچ از دنیا استفاده نمی‌کرد. [روزی] شیطان، نعره‌ای زد و لشکریانش فراخواند و همه را جمع نمود و گفت: چه کسی می‌تواند این عابد را به گناه بكشاند؟ یکی گفت: من. شیطان پرسید: چگونه؟ گفت: از طریق زنان. شیطان گفت: نمی‌توانی. این عابد، زنان را تجربه نکرده است. دیگری گفت: من [می توانم ]. پرسید: چگونه؟ گفت: از راه می‌گساری و خوش گذرانی. شیطان گفت: نمی‌توانی. او این کاره نیست. دیگری گفت: من [می توانم ]. پرسید: چگونه؟ گفت: با کارهای خوب. شیطان گفت: برو که تو می‌توانی. شیطانک به محل سکونت عابد رفت و در کنار او به نماز ایستاد. عابد، می‌خوابید و شیطانک، نمی‌خوابید. عابد، استراحت می‌کرد و شیطانک، استراحت نمی‌کرد. عابد که عبادت‌های خود را کوچک می‌دید [و از آن همه عبادت تازه وارد تعجب كرده بود]، پرسید: ای بنده خدا! چگونه این همه توان برای انجام دادن نماز داری؟ شیطانک، پاسخ نداد. دوباره پرسید. شیطانک، در پاسخ گفت: ای بنده خدا! من گناه کردم و از آن، توبه نمودم. اینک، هرگاه به یاد آن گناه می‌افتم، بر انجام دادن نماز، نیرو می‌گیرم. عابد گفت: بگو چه گناهی مرتکب شدی تا من هم انجام بدهم و توبه کنم و بر نماز خواندن بیشتر، نیرومند گردم. شیطانک گفت: وارد شهر شو و سراغ فلان زن مشهوره را بگیر و دو درهم به وی بده و با او زنا كن!. عابد گفت: دو درهم را از کجا بیاورم؟ اصلًا دو درهم چیست؟ شیطانک از زیر پایش دو درهم بیرون آورد و به وی داد و... عابد با لباس بلند خود، وارد شهر شد و سراغ خانه زن بدكاره را گرفت. مردم، او را راهنمایی کردند و گمان کردند که آمده تا او را موعظه نماید. عابد، نزد زن آمد و دو درهم را پیش او انداخت و گفت: بلند شو! زن بلند شد، داخل خانه شد و به عابد گفت: داخل شو. سپس به عابد گفت: با هیئتی نزد من آمده‌ای كه کسی که اینگونه، نزد من نمی‌آید. داستانت چیست؟ به من بگو. عابد، داستان را برایش تعریف کرد. زن گفت: ای بنده خدا! ترک گناه، آسان تر از توبه است و چنین نیست که هر کسی موفق به توبه شود. به نظر می‌رسد آن مرد، شیطانی بوده که در شمایل مردی ظاهر شده است. بازگرد که چیزی نخواهی دید. مرد عابد، بازگشت [و بعد از مدتی] آن زن از دنیا رفت... مردم برای شركت در دفن او، به تردید افتادند. جنازه‌اش بر زمین ماند و كسی او را دفن نکرد. خداوند عز و جل به حضرت موسی بن عمران(ع) وحی فرستاد: «بر جنازه آن زن، حاضر شو، بر او نماز بگزار و به مردم، دستور بده که بر او نماز بگزارند. به راستی که او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم؛ زیرا او را ». 📚 حکمت نامه جوان، ص ۱۵۰ از 👇 📚 الکافی ج ۸ ص ۳۸۴ ح ۵۸۴ ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینك
. در كتاب «کافی» از امام صادق(ع) نقل شده است: عابدی در بنی اسرائیل بود که هیچ از دنیا استفاده نمی‌کرد. [روزی] شیطان، نعره‌ای زد و لشکریانش فراخواند و همه را جمع نمود و گفت: چه کسی می‌تواند این عابد را به گناه بكشاند؟ یکی گفت: من. شیطان پرسید: چگونه؟ گفت: از طریق زنان. شیطان گفت: نمی‌توانی. این عابد، زنان را تجربه نکرده است. دیگری گفت: من [می توانم ]. پرسید: چگونه؟ گفت: از راه می‌گساری و خوش گذرانی. شیطان گفت: نمی‌توانی. او این کاره نیست. دیگری گفت: من [می توانم ]. پرسید: چگونه؟ گفت: با کارهای خوب. شیطان گفت: برو که تو می‌توانی. شیطانک به محل سکونت عابد رفت و در کنار او به نماز ایستاد. عابد، می‌خوابید و شیطانک، نمی‌خوابید. عابد، استراحت می‌کرد و شیطانک، استراحت نمی‌کرد. عابد که عبادت‌های خود را کوچک می‌دید [و از آن همه عبادت تازه وارد تعجب كرده بود]، پرسید: ای بنده خدا! چگونه این همه توان برای انجام دادن نماز داری؟ شیطانک، پاسخ نداد. دوباره پرسید. شیطانک، در پاسخ گفت: ای بنده خدا! من گناه کردم و از آن، توبه نمودم. اینک، هرگاه به یاد آن گناه می‌افتم، بر انجام دادن نماز، نیرو می‌گیرم. عابد گفت: بگو چه گناهی مرتکب شدی تا من هم انجام بدهم و توبه کنم و بر نماز خواندن بیشتر، نیرومند گردم. شیطانک گفت: وارد شهر شو و سراغ فلان زن مشهوره را بگیر و دو درهم به وی بده و با او زنا كن!. عابد گفت: دو درهم را از کجا بیاورم؟ اصلًا دو درهم چیست؟ شیطانک از زیر پایش دو درهم بیرون آورد و به وی داد و... عابد با لباس بلند خود، وارد شهر شد و سراغ خانه زن بدكاره را گرفت. مردم، او را راهنمایی کردند و گمان کردند که آمده تا او را موعظه نماید. عابد، نزد زن آمد و دو درهم را پیش او انداخت و گفت: بلند شو! زن بلند شد، داخل خانه شد و به عابد گفت: داخل شو. سپس به عابد گفت: با هیئتی نزد من آمده‌ای كه کسی که اینگونه، نزد من نمی‌آید. داستانت چیست؟ به من بگو. عابد، داستان را برایش تعریف کرد. زن گفت: ای بنده خدا! ترک گناه، آسان تر از توبه است و چنین نیست که هر کسی موفق به توبه شود. به نظر می‌رسد آن مرد، شیطانی بوده که در شمایل مردی ظاهر شده است. بازگرد که چیزی نخواهی دید. مرد عابد، بازگشت [و بعد از مدتی] آن زن از دنیا رفت... مردم برای شركت در دفن او، به تردید افتادند. جنازه‌اش بر زمین ماند و كسی او را دفن نکرد. خداوند عز و جل به حضرت موسی بن عمران(ع) وحی فرستاد: «بر جنازه آن زن، حاضر شو، به مردم بگو: در تشییع و دفن او شرکت نمایند و برایش دعا کنند. به راستی که او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم؛ زیرا او را ». 📚 حکمت نامه جوان، ص ۱۵۰ از 👇 📚 الکافی ج ۸ ص ۳۸۴ ح ۵۸۴ ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینك