eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
126 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
801 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. دختری ایرانی‌تبار که زاده و پروردۀ کالیفرنیاست، بعد از سفری به مشهد، ایمانش جانی دوباره می‌گیردو وبلاگی به نام «معجزات امام‌رضا(ع)» به راه می‌اندازد و به زبان انگلیسی، از خاطرات و معجزات زیارت امام رئوف می‌گوید. خاطرۀ زیررا نقل کرده است. همکاری مسیحی در اروپا داشتم که در دانشگاه تدریس می‌کرد. او مدتی بود که در جست‌وجوی حقیقت برآمده بود و دربارۀ ادیان مختلف تحقیق می‌کرد. ماه محرم سال ۲۰۱۳ که به اروپا رفته بودم، به او پیشنهاد کردم که در مجلس عزاداری امام‌حسین(ع) شرکت کند. پیش از آن، دربارۀ امام‌حسین(ع) و نهضت عاشورا چیزهایی به او گفته بودم. بعضی از دوستانم در اعتراض به این پیشنهاد می‌گفتند که فضای جلسات عزاداری و سینه‌زنی، برای او مناسب نیست و ممکن است از اسلام فراری شود. ولی من گفتم اگر واقعاً اعتقاد داشته باشیم که مجلس اباعبدالله(ع) برکت و شفاعت ایشان را درپی دارد، نباید چنین حرف‌هایی بزنیم؛ بلکه برعکس، باید امیدوار باشیم که این مجلس باعث آشنایی بیشتر او با اسلام بشود. آن شب بعد از منبرِ یکی از روحانیان كه از حوزۀ علمیۀ قم آمده بود، سینه‌زنی بسیار پرشوری برگزار شد. بعد از اینکه همه رفتند، من و دوستم به‌سراغ سخنران مراسم رفتیم. دوستم گفت: ... امشب با دیدن این‌همه عشق مردم به امام‌حسین(ع) فهمیدم که دین اسلام فقط به‌خاطر چنین فداکاری‌هایی امروز زنده و مستحکم است و این‌همه عاشق دارد. حاج‌آقا، به دوستم پیشنهاد کرد که اگر می‌خواهد این شور و عشق را بیشتر حس کند، به زیارت حرم امام‌رضا(ع) برود. او جواب داد: دوست دارم به ایران بروم؛ ولی سرم خیلی شلوغ است و اگر بخواهم مرخصی بگیرم، کسی درک نمی‌کند که چنین سفری چقدر برایم مهم است. خانواده و سایر مشغله‌ها هم که جای خود دارد. درضمن، من تابه‌حال به ایران نرفته‌ام و اصلاً نمی‌دانم که برای سفر به ایران چه باید کرد!» آن روحانی به دوستم توصیه کرد که اگر مادرش نزدیک آن‌ها زندگی می‌کند، بیشتر به او سر بزند. با تعجب پرسیدم: منظورتان این است که از مادرش بخواهد برایش دعا کند که این زیارت جور شود؟ جواب داد: نه. خودِ همین شادکردن دل مادر کلید زیارت امام‌رضاست. دو هفته پس از برگشت از سفر اروپا، کسی از ایران با من تماس گرفت و خبر داد که قرار است همایشی در ایران در زمینۀ تخصصی همان دوست مسیحی‌ام برگزار شود. بی‌درنگ به یاد او افتادم و به طرف ایرانی قول دادم که حتماً این موضوع را با دوستم در میان خواهم گذاشت. ولی با شنیدن این جمله‌اش خشکم زد: «من از مشهد تماس می‌گیرم!» همایش در اواسط ماه رجب و درست در زمانی برگزار می‌شد که دوستم می‌توانست چند روز مرخصی بگیرد. کارهای ویزا و بلیت هم خیلی زود جور شد. ما درست شب ۱۳ رجب، ولادت امیرالمؤمنین(ع)، به مشهد رسیدیم. وقتی می‌خواستیم به حرم برویم، دوستم گفت: پیاده برویم. این‌جوری بیشتر شبیه زائران دیگر می‌شویم. چند دقیقه مانده به اذان مغرب، وارد صحن جامع رضوی شدیم. حرم مملو از جمعیت بود. دوستم خواهش کرد اول به روضۀ منوره برویم و به امام سلام دهیم، بعد گفت: شنیده‌ام کسانی که بار اول زیارتشان است، امام حاجتشان را می دهد. من کلی حاجت دارم. دور ضریح، جمعیت موج می‌زد. اصلاً نمی‌شد به ضریح رسید. ولی پس از چند لحظه، انگار که دستی در کار باشد، در گوشه‌ای راه باز شد و دوستم خودش را به ضریح رساند. چند دقیقه به ضریح چسبید و گونه‌اش را روی آن گذاشت. وقتی به‌طرفم برگشت، دیدم دارد مثل ابر بهار اشک می‌ریزد. معلوم بود به‌شدت تحت‌تأثیر فضای معنوی حرم قرار گرفته که و حالش کاملاً دگرگون شده است و گفت: وقتی کنار ضریح رفتم، با امام حرف زدم و کلی حاجت از ایشان خواستم. حضور ملائک را در این حرم حس می‌کنم. الان دیگر ایمان آورده‌ام که قرآن تنها کتابی است که قطعاً ازسوی خود خدا نازل شده است. به این نتیجه رسیده‌ام که اسلام می‌تواند با وجود همۀ استرس‌ها برایم ثبات و حس هدف‌داری به ارمغان بیاورد. حالا که به این چند ماه اخیر فکر می‌کنم، می‌بینم هیچ‌وقت تصورش را نمی‌کردم که امام‌رضا(ع) من را از اروپا به زیارت خودش دعوت کند. می‌خواهم درحضور امام‌رضا(ع) شهادتین را بگویم و مسلمان شوم.» یادم آمد که همۀ این اتفاقات خوب این چند ماه در زندگی دوستم، به‌برکت آن مجلس عزای اباعبدالله(ع) افتاده است. به او گفتم: همه می‌گویند هیچ‌کس از حرم امام‌رضا(ع) دست‌خالی برنمی‌گردد. ا https://rahyafteha.ir ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک