کدام اولویت است 1
🔸برخی از مردم با خود می گویند "بهتر نیست به جای رفتن به راهپیمایی اربعین، هزینۀ زیارت را خرج فقرا کنیم"
در حالی که با برگشت هزینه و افزایش روزی، صدقۀ بیشتری میتوانید بدهید!
بنا به روایات متعدد، کسی که به زیارت امام حسین(ع) برود، اولا هزینهای که صرف کرده برمیگردد، ثانیا رزق و روزیش زیاد میشود. بنابراین با رفتن به زیارت حسین(ع)، بیشتر میتوانیم به فقرا کمک کنیم.
امام صادق(ع): زيارت حسین رزق را زیاد میکند، و آن چه برای زیارت هزينه کرده باشد، برمیگردد. امام باقر(ع):1 شیعیان ما را به زیارت قبر حسین امر کنید. زیارت قبر حسین، روزی را زیاد و بلاهای سخت را دفع میکند.2
1. تهذیب، ج6، ص45 و 42
2. گروه پژوهشی موسسه بیان معنوی
🌱
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
کدام اولویت است 2
🔸برخی از مردم با خود می گویند "بهتر نیست به جای رفتن به راهپیمایی اربعین، هزینۀ زیارت را خرج فقرا کنیم"
در حالی که با شرکت در «اردوی افزایش قدرت و موفقیت»، بیشتر میتوانید به فقرا کمک کنید!
الف) افراد موفق برای کسب درآمد بیشتر و موفقیت در زندگی، مهارتها و تواناییهای خود را با شرکت در دورههای آموزشی افزایش میدهند. آنها میدانند چند برابر وقت و هزینهای که برای این دورههای صرف میکنند، به زودی برمیگردد.
ب) از جمله ویژگیها کلیدی برای موفقیت در هر کاری، «حُسن خُلق، خستگیناپذیری و سختکوشی» است. امام صادق(ع): خوشخلقی روزى را زياد مىكند.1
ج) ما در زیارت امام حسین(ع) به بالاترین الگوهای فداکاری و خستگیناپذیری، احترام، توجه، و ابراز محبت میکنیم، و اراده و انگیزۀ ما برای فداکارای و .. تقویت میشود و به این صفات نزدیک میشویم. در اربعین، علاوه به اینها، زیباترین جلوههای این صفات را در مسیر پیادهروی تماشا میکنیم و لذت میبریم و کمی هم از خودمان خجالت میکشیم؛ آنگاه با انگیزه و ارادۀ بیشتری برای بهتر شدن تلاش و تمرین میکنیم. پیادهروی اربعین یک دورۀ ویژه برای زندگی و کسب و کار موفق است. با یک زندگی موفقتر، حتماً به دیگران هم بیشتر میتوانیم کمک کنیم.2
1. الزهد، ص30
2. گروه پژوهشی موسسه بیان معنوی
🌱
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
کدام اولویت است 3
🔸برخی از مردم با خود می گویند "بهتر نیست به جای رفتن به راهپیمایی اربعین، هزینۀ زیارت را خرج فقرا کنیم"
در حالی که بعد از زیارت مهربانتر میشوید، و به فقرا بیشتر کمک میکنید!
امام حسین(ع) زیباترین و دیدنیترین جلوه و نماد ایثار، ازخودگذشتگی و مهربانی است. حماسههای بینظیر ایثار، سخاوت، مهربانی و برادری که در مسیر پیادهروی اربعین میبینید، ثمرۀ توجه مردم به حسین(ع) است. با مطالعات تجربی و نیز تفکر و تحلیلهای روانشناسانه، میتوان توضیح داد که چرا هیچ چیزی مثل توجه به امام حسین(ع)، موجب کاهش خودخواهیها و افزایش مهربانی و مهرورزی در جامعه و به تبع آن افزایش «از خودگذشتگی و تلاش برای کمک به نیازمندان» نمیشود. به خصوص زیارت اربعین که در آن، لذت، شکوه و زیبایی ایثار و بخشندگی را از نزدیک حس میکنید.
لذت بردن از تماشای جلوههای ایثار، فطرت ایثارگری ما را شکوفاتر میکند و در نتیجه، از خدمت به دیگران بیشتر لذت میبریم و از خودخواهی بیشتر فاصله میگیریم.
با زیارت هرسالۀ حسین(ع) در اربعین، فرهنگ بخشندگی و خدمت در خود ما و جامعۀ ما بیشتر میشود. امامان ما بیجهت این همه تاکید بر لزوم زیارت هر سالۀ حسین(ع) نکردهاند!1
1. گروه پژوهشی موسسه بیان معنوی
🌱
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
کدام اولویت است 4
🔸برخی از مردم با خود می گویند "بهتر نیست به جای رفتن به راهپیمایی اربعین، هزینۀ زیارت را خرج فقرا کنیم"
در حالی که هزینه کردن برای زیارت حسین(ع)، هزینه کردن برای ریشهکن کردن فقر است!
یکی از عوامل اصلی فقر و بیعدالتی، ظلم زورگویان، قلدرها و مفسدان است؛ چه داخلی، و چه بینالمللی. سکوت و عافیتطلبی در مقابل ظلم و ترس از ایستادگی، مانع از اتحاد علیه زورگویان میشود. هیچچیزی مثل توجه به عالیترین نماد ایستادگی، یعنی حسین(ع)، مردم و نخبگان را برای مقابله با مفسدانِ خودخواه، متحد نمیکند. هزینه کردن برای زیارت حسین(ع)، هزینه کردن برای ریشهکن کردن فقر است.
از قدیم گفتهاند: «ﺍﮔر میخواهی کسی را یک وعده سیر کنی، به او ماهی بده، ولی اگر میخواهی یک عمر سیرش کنی، به او ماهیگیری یاد بده.» افزایش روحیۀ استقلال، آزادگی و استقامت در مردم، باعث میشود جلوی زورگویی بایستند و به حق خودشان برسند. خودمان هم وقتی به زیارت حسین(ع) میرویم، و به یاد شجاعت و فداکارای حسین(ع) و یارانش میافتیم، خجالت میکشیم که عافیتطلبی و ترسو باشیم و در مقابل ظلم به انسانها سکوت کنیم.
چرا امام صادق(ع) فرمودند زیارت حسین(ع) مثل تجهیز 1000 مجاهد به اسب جنگی است؟1 یک وجهش شاید همین باشد که زیارت حسین(ع) فرهنگ ایستادگی در مقابل ظلم را در جامعه ترویج و تقویت میکند و باعث تولید هزاران مبارز شجاع علیه ظلم میشود.
امام خمینی(ره):2 «در قضیۀ امام حسین(ع)، باید این نکته را به مردم بفهمانیم: همهاش قضیه این نیست که ما میخواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما میخواهیم «پیشرفت» کنیم!»3
1. کافی، ج4 ص581
2. صحیفه امام،ج8، ص529
3. گروه پژوهشی موسسه بیان معنوی
🌱
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
کدام اولویت است 5
🔸برخی از مردم با خود می گویند "بهتر نیست به جای رفتن به راهپیمایی اربعین، هزینۀ زیارت را خرج فقرا کنیم"
در حالی که در روایات معتبر فراوانی، فضیلت زیارت امام حسین(ع) بیشتر از حج دانسته شده است. از طرف دیگر در روایات متعددی فضیلت حج بیش از صدقه در راه خدا دانسته شده است و مرجعی همچون امام خمینی(ره) نیز به برتری حج از صدقه فتوا دادهاند. نتیجه اینکه فضیلت زیارت امام حسین(ع) بیش از صدقه است. برخی دلایل این برتری پیشتر توضیح داده شد.
🔻شخصی از رسول خدا(ص) پرسید: امسال مشکلی پیش آمد و نتوانستم به حج مشرف شوم. مال زیادی دارم، چه کنم که به ثواب حج برسم؟ حضرت فرمودند: اگر به اندازۀ این کوه در راه خدا طلا انفاق کنی، به مرتبۀ حاجی نمیرسی! امام صادق(ع): یک حج مستحبی بهتر است از خانهای پر از طلا که همه را صدقه بدهید.1
🔻 #فتوای_امام_خمینی(ره): «حج نمودن، از صدقه دادن مخارج حج افضل است.»2
⚠️توضیح1: اگر این روایات و فتوا به نظرتان غیرمنطقی میآید، مطالب قبلی را ملاحظه کنید تا متوجه آثار عجیب «زیارت حسین(ع)» و «حج ابراهیمی» (که هرکدام نماد و یادآور مجاهدت و فداکاری خوبان هستند)، در رفع و ریشهکن کردن فقر، ظلم و بیعدالتی بشوید.
⚠️توضیح2: انسان عاقل، کلاننگر، دوراندیش و غیرسطحینگر، به موازات صدقه به فقرا، به فکر درمان پایدار و اساسی فقر هم هست، و علت مهمتر و موثرتر بودن هزینه کردن برای زیارت حسین(ع) را میفهمد؛ چه خودش به زیارت برود، و چه در ارزانترین زمان برای زیارت، یعنی اربعین، فقرا را به زیارت پیادۀ حسین(ع) بفرستد که طبق عقل و نقل روزیشان افزایش یابد و زندگیشان بهتر میشود.
⚠️توضیح3: همیشه ممکن است لباسهای چرکی پیدا شوند که دیرتر تمیز شوند یا هرچقدر شسته شوند، تمیز نشوند. برخی افراد نیز شاید در زیارت امام حسین(ع) کمتر از بقیه تغییر کنند یا بعد از زیارت هیچ تغییری نکنند و آدم بهتری نشوند، اما اینها اندکاند. اغلب انسانها که فطرتشان سالم است، با زیارت حسین(ع) پاکتر و مهربانتر میشوند؛ برخی کمتر و بیشتر.3
1. کافی، ج4، ص195و260
2. تحریر الوسیلۀ امام خمینی(ره)، گفتارى درباره حج مستحبى، مسأله 4
3. گروه پژوهشی موسسه بیان معنوی
🌿
⛔️ کانال مبارزه با برداشت های نادرست اعتقادی
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
رحلت پیامبر و ایجاد تقابل مذهبی
🔸موضوع رحلت یا شهادت پیامبر اکرم (ص) یک موضوع تقریبا روشن و مستندی است.
در حالی که در سالهای اخیر افرادی تلاش میکنند تا هر مناسبتی در تشیع را به تقابل مذهبی بکشانند.
با این رویکرد چندسالی است عدهای موضوع مسموم و شهید شدن پیامبر اکرم(ص) به دست بعضی از زنانشان را مطرح کرده و مطالبی را در این باره منتشر می کنند، در حالی که:
🔺1. در تفسیر عیاشی روایتی به این مضمون آمده است که عایشه و حفصه به پیامبر(ص) سم خورانده و آن دوعامل شهادت پیامبر(ص) بودند (تفسير العياشي، ج۱، ص۲۰۰.) این روایت مرسل بوده و سند ندارد، پس روایتی ضعیف و نامعتبر به شمار میآید. منبع آن نیز منحصر به تفسیر عیاشی است و اگر میبینیم عدهای کتابهای متعددی را برای استناد به آن ردیف میکنند، بیشتر برای جوسازی و فریب دادن مخاطبان است زیرا همه این کتابها، روایت فوق را از تفسیر عیاشی نقل میکنند.
⚡️ادعای این روایت آنقدر مهم وبزرگ است که اگر صحت میداشت، باید روایات معتبری از ائمه(ع) دراینباره به دست ما میرسید.
🔺2. معمولا همراه با نقل این روایت، استنادات تحریف شده دیگری نیز درباره طرح شهادت پیامبر(ص) آورده میشود. بدین صورت که منابع فراوانی از شیعه و سنی برای موضوع شهادت پیامبر(ص) به صورت کلی ذکر میشوند. در حالی که مقصود همه این منابع از تعبیر شهادت پیامبر(ص)، مسمومیت ایشان به دست زن یهودیه در خیبر است و همه این کتابها به این مطلب تصریح میکنند.
🔺3. داستان مسمومیت رسول خدا(ص) به دست زن یهودیه نه تنها در منابع اهلسنت، بلکه در روایات شیعه نیز آمده است.(بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۰۴) اما متأسفانه این روایات نیز تقطیع شده و برای اثبات ادعای بالا به کار گرفته میشود. در قسمتی از یکی از این روایات آمده است: «مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيٍّ إِلَّا شَهِيدٌ؛ هیچ پیامبر و جانشینش نیست مگر اینکه شهید میشود»
⚡️این افراد در حالی برای اثبات شهادت پیامبر(ص) توسط همسرانش از این جمله استفاده می کنند که در متن کامل این روایت علت شهادت پیامبر(ص) مسمومیت به دست زنی یهودی ذکر میشود. امام صادق(ع) فرمودند: «سُمَّ رَسُولُ اللَّهِ يَوْمَ خَيْبَرَ فَتَكَلَّمَ اللَّحْمُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي مَسْمُومٌ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) عِنْدَ مَوْتِهِ الْيَوْمَ قَطَعَتْ مَطَايَايَ الْأُكْلَةُ الَّتِي أَكَلْتُ بِخَيْبَرَ وَ مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيٍّ إِلَّا شَهِيدٌ؛ رسول خدا روز خیبر[با گوشت] مسموم شد، گوشت به تکلم درآمد و گفت: من مسمومم. پیامبر هنگام وفاتش میفرمود: امروز لقمهای که روز خیبر خوردم، مرا از پای درآورد و هیچ پیامبر و جانشینش نیست مگر اینکه شهید میشود»
🔺4. عدهای با گزیدهبرداری از داستان «لُدود»(یعنی داستان دارو دادن به پیامبر)، آن را به مسموم کردن پیامبر(ص) ارتباط دادهاند. اما این داستان بسیار موهن و خرافی را شیعه قبول ندارد و بسیاری از علمای شیعه دلیل جعل آن را توجیه نسبت ناروای هذیان از جانب خلیفه دوم به رسول خدا(ص) دانستهاند.
در این داستان آمده که پیامبر(ص) هنگامی که داروی تلخی را به ایشان خوراندند، ناراحت شده و فرمودند: «بايد به مجازات اين عمل، در برابر چشمانم، به دهان تمام کسانی که در مجلس حضور دارند، به جز عباس، از آن دارو ريخته شود». سرانجام طبق سوگند و دستور اکید پيامبر(ص)، دارو به دهان يکايک حضار، به جز عباس، ريخته شد!
⚡️استثنای عباس موجب شده تا بعضی از علما فضیلتتراشی برای عباس در نزد خلفای عباسی را از انگیزههای احتمالی جعل این روایت بدانند.
☀️ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل کرده است:
«من در مجلس استادم ابوجعفر نقيب حديث «لدود» را مطرح کردم و نظر او را در اين مورد جويا شدم که آيا در اين حادثه، به دهان علي بن ابي طالب نيز از آن داروي تلخ و بدمزه ريختند؟ او در پاسخم گفت: معاذ الله؛ اگر چنين چيزي حقيقت داشت، عايشه ميگفت؛ زيرا او علاقهمند بود که در باره علي بن ابی طالب نقطه ضعفي بيابد و آن را افشا و برملا کند. ابوجعفر سپس گفت: در آن روزها و ساعتهاي آخر پيامبر، مسلماً نه تنها علي و فاطمه، بلکه حسن و حسين نيز در کنار بستر پيامبر حاضر بودند و آيا ميتوان احتمال داد که از آن دارو به دهان آنان نيز ريخته باشند؟! نه؛ به خدا سوگند چنين چيزي نبوده است».
ابن ابی الحديد میگويد: ابوجعفر گفتار خود را با اين جمله پايان داد:
«و داستان لدود از اصل دروغ و ساختگي است و آن را تنها يک نفر براى تقرّب به بعضى از مقامات ساخته و پرداخته است».( ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۳۲.)
🌱
⛔️ کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
بشارت آغاز ماه ربیع الاول
🔸با پایان یافتن ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول شاهد رواج یک برداشت نادرست و باور غلط در جامعه هستیم، که در شرایط کنونی از طریق پیامک و شبکه های اجتماعی، منتشر میشود.
این باور غلط که به صورت بشارت بهشت از قول پیامبر (ص) در راستای خوشنودی ایشان از پایان یافتن ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول صورت میگیرد، متأسفانه باعث شده اصل و شأن حدیث، مورد غفلت قرار گرفته و مفهوم آن وارونه جلوه داده شود.
و اما اصل واقعه چیست؟
لازم به ذکر است این روایت در شأن یکی از بهترین صحابهی پیامبر بزرگوار اسلام (ص) است که به دلیل رواج آن باور غلط، محور حدیث به کلی فراموش شده است.
این حدیث در باب «معنى قول النبی ص من بشرنی بخروج آذار فله الجنة» از کتاب معانی الاخبار (النص / 204) و همچنین کتاب علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق (ج 1 / ص 175) و در روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم محمد تقی مجلسی (ج 13 / ص 3) و با سلسلهی سند بیان شده است.
سلسله سند به صحابی بزرگوار، عبدالله بن عباس منتهی میشود که ایشان اصل واقعه را اینگونه توصیف میکند:
از ابن عباس نقل شده که گفت: روزی پیامبر (ص) به همراه تعدادی از اصحابشان در مسجد قبا نشسته بودند، رسول خدا (ص) فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد میشود، مردی از اهالی بهشت است، برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند، تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب میشود، پیامبر (ص) متوجه شده و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد میشوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماههای رومی معادل ماه خرداد و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است، آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رضی الله عنه نیز همراهشان بود.
پیامبر به آنها فرمود: ما در کدامیک از ماههای رومی هستیم؟
ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.
پیامبر فرمود: ای اباذر! من این مسأله را میدانستم ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی، و چطور اینگونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) میشوی، تنها زندگی میکنی و تنها میمیری، و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام میدهند، به واسطهی تو خوشبخت میشوند، آنها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است.
تذکر فوق برای بیان این مسأله است که در بین کتب حدیث، تنها روایتی که اشاره به پایان یافتن ماه صفر و آغاز ربیع داشته باشد، همین روایت است؛ بنابراین لازم است جامعهی مؤمنین، در عین توجه به مناسبتهای دینی از ترویج باورهای غلط و وارونه از دین اجتناب کرده و با آغاز ماه ربیع الاول، یادآور بزرگواری، زندگی و منش حضرت اباذر به عنوان یار باوفای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و یکی از صحابهی پیامبر صلی الله علیه و آله باشند که به مقام اهل بیتی ایشان نائل شد. («یا أباذرّ، إنّک منّا أهل البیت» أمالی مرحوم شیخ طوسی / النص / ص 525).
با توجه به مضمون روایت ذکر شده، امید است که با آغاز ماه ربیع، مانند گروهی که با دفن و تکریم حضرت اباذر علیه السلام، به عنوان «دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده» معرفی شدند، ما نیز با یادآوری مقام و تأسّی به او که در راه محبت اهل بیت و وفاداری به ایشان، در سختترین شرایط، جانش را فدا کرد، به جایگاه ایشان نائل شویم.
پی نوشت:
جهت مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب تلخیص مقباس الهدایه علامه مامقانی / تلخیص و تحقیق: استاد علی اکبر غفاری صفت / انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام / چاپ اول / سال 1369 / ص 245
🌱
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
سوراخ دعا را گم کرده ایم
در دین اسلام استمرار عزاداری برای اموات و درگذشتگان، عملی مذموم و ناپسند است، اما با این حال، این موضوع استثنائی نیز دارد و آن عزاداری برای امام حسین(ع) است، چنانچه در روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «كُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ، عَلَيْهِ السَّلَامُ؛ همة عزاداریها و گریستنها ناپسند است مگر عزاداری و گریستن برای امام حسین، علیهالسلام.» (شیخ طوسى، امالي، ص162)
همچنین در کتابِ معروف کامل الزیارات از امام صادق(ع) نقل شده است: «إِنَّ الْبُكَاءَ وَ الْجَزَعَ مَكْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِي كُلِّ مَا جَزِعَ- مَا خَلَا الْبُكَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ علیهماالسلام فَإِنَّهُ فِيهِ مَأْجُورٌ. براى بنده، عزاداری و گريستن در تمام امور مكروه و ناپسند است مگر گريستن و عزاداری كردن بر حسين بن علىّ(ع) که شخص در اين گريستن مأجور و مُثاب میباشد.» (ابن قولويه قمی، كامل الزيارات، ص100.)
این روایات انحصار برپایی عزاداری را برای امام حسین(ع) بیان میکنند، افزون بر این، سیرهٔ اهل بیت(ع) نیز به گونهای بوده است که به غیر از امام حسین(ع)، به عزاداری مستمر در سوگِ دیگر عزیزان خویش نمیپرداختند.
با این حال در قرنهای اخیر، شیعیان به احترام دیگر ائمه(ع) روز شهادت آنها را نیز مورد تعظیم قرار داده و با برپایی مجالسی، ضمنِ بیان مناقب آن بزرگواران و رنجهای مبارزه آنها با طاغوتها، به بزرگداشت ایشان میپردازند. بیشک این موضوع امری پسندیده و مطلوب بوده و موجب تعظیمِ شعائر الهی خواهد شد. اما همیشه صورتِ عزاداری این ایام با مجالسی که در ایام محرم تشکیل میشده، متفاوت بوده است و هدف از تشکیل این مجالس بیشتر آگاهی از مقام و منزلت ائمه(ع) و پستی دشمنان آنها میباشد. همچنانکه این مجالس به روز شهادت اختصاص داشته و از آن روز فراتر نمیرفته است.
اما در سالهای اخیر اعلام عزای عمومی و عزاداری، تنها به سوگ و عزای ائمه(ع) اختصاص نیافته و سالگرد وفات شخصیتهای محترمی، همچون: حضرت ابوطالب، حضرت خدیجه، حضرت امالبنین، حضرت زینب، حضرت امکلثوم و...(ع) نیز به ایام سوگواری اضافه شدهاند.
جالب اینجاست که کیفیت عزاداری این مناسبتها نیز نباید چیزی کمتر ازعزاداری ایام محرم و عاشورا داشته باشد، آنگونه که هر سال شاهد گسترش کاروانهای زنجیرزنی و عزاداری برای امامزادگان و منسوبان به اهلبیت(ع) هستیم.
در این راستا برای ترغیب مردم به این عزاداری گاهی عنوان رحلت این بزرگواران تبدیل به شهادت میشود. همچون شهادت حضرت زینب، شهادت امکلثوم و...
مشکل هنگامی وسعت پیدا میکند که عدهای به صورت تحکمی و زورگویانه از عموم مردم میخواهند که آنها را در برپایی عزاداری همراهی نموده و با پوشیدن لباس سوگ، از هرگونه شادی در این ایام خودداری کنند.
صدا و سیما و متولیان فرهنگی کشور نیز برای آنکه از تیرس انتقادات دور باشند، به این سوگواریها رسمیت بخشیده و آنها را پررنگ میکنند.
البته در اینجا ممکن است عدهای دچار سوءتفاهم شوند که شاید شما با تکریم این شخصیتهای مذهبی مخالفید، از این رو صراحتا میگوییم: هرگز مخالف برپایی مجلس بزرگداشت در سالگرد وفات امامزادگان یا حتی یادآوری حوادثی همچون تخریب بقیع یا بارگاه عسگریین(ع) نیستیم، ولی آیا واقعاً باید برای تمام این مناسبتها اعلام عزای عمومی کنیم؟!
آیا تبیین عظمت افرادی همچون حضرت زینب، ابوطالب و خدیجه(ع) تنها از طریق اعلام عزای عمومی در وفات آنها و عزاداری ممکن است؟!
آیا نمیتوان با برپایی همایشها و جلسات علمی و فرهنگی، به تبیین جایگاه و نقش آنها در اسلام پرداخت؟!
بیشک شیعیان وظیفه دارند برای شهادت امام حسین(ع) سوگواری کنند ولی آیا این عزاداری را میتوانیم بدون هیچ ضابطهای به دیگر ایام و مناسبتها نیز تعمیم دهیم؟ با این رویکرد نهایتِ سوگواریها تا کجا خواهد بود؟! محققاً در هر روز و زمانی از سال که فرض شود، به اهلبیت(ع) رنج و مصیبتی وارد شده است، آیا باید برای همه این مناسبتها اعلام عزا کنیم؟
متأسفانه در فرهنگ کنونی شیعه بهترین راه برای بزرگداشت شخصیتهای دینی برپایی سوگواری و عزا است. در حالی که در میلاد این افراد نیز میتوان شخصیت آنها را گرامی داشت. چرا عدهای هیچگاه اعتراض نمیکنند که اعیاد مذهبی و جشن میلاد بزرگان دینی، در جمهوری اسلامی خوب برپا نمیشود ولی همواره عدهای معترضند که در برپایی سوگ و عزا کمکاری میشود؟!
به نظر میرسد عزاداری که اختصاص به عاشورا داشته، برای عدهای از شیعیان تبدیل به هدف شده است و آنها سوراخ دعا را گم کردهاند.
⛔️
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
قتل خلیفه دوم
بسیاری از مردم روز نهم ربیع را روز قتل خلیفه دوم می دانند.
در حالی که بنابر اجماع تاریخنویسان قتل خلیفه دوم در ماه ذیالحجه بوده و بسیاری از علمای شیعه نیز همین نظر را دارند و قتل خلیفه دوّم را در روز نهمربیع نادرست و غیر واقعی دانستهاند.
مصباح کفعمی ص510
⛔️
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
حدیث رفع القلم
برخی از افراد با استناد به یک حدیث نامعتبر و برداشت نادرست از آن، تصور می کنند از روز نهم ربیع الاول به دلیل قتل خلیفه دوم به مدت سه روز، قلم از شیعیان برداشته شده و گناهی برایشان نوشته نمی شود، به همین جهت در انجام گناهان آزاد می باشند!
در حالی که این حدیث در منابع اولیه و اصلی روایی نیامده است و منظور از رفع قلم؛ پاک شدن گناهان شیعیان به جهت رنج ها و مشقاتی است که در این دنیا می بینند و معنای آن به هیچ وجه آزاد بودن در انجام گناهان نیست.
پرسش:
نظر حضرت عالی درباره حدیث «رفع القلم» که مجوز انجام بعضی گناهان می باشد چیست؟
پاسخ: اولاً روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم.
ثانیاً بر فرض چنین چیزی باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست هم چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر
ثالثاً تولّی و تبرّی راه های صحیحی دارد نه این راه های خلاف.1
1. استفتائات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
⛔️
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
C__Documents and Settings_Administrator_Local Settings_Application Data_Opera_Opera_cache_g_0038_opr00UVN.pdf
2.01M
📕 دانلود کتاب " #نهم_ربیع_جهالت_ها_و_خسارت_ها "
نویسنده: مهدی مسائلی
البته تنها جهت نشر الکترونیکی و استفاده تحقیقاتی
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
سانسور سالروز امامت توسط برخی جریان ها
نهم ربیع الاول، نخستین روز امامت امام عصر حضرت مهدی موعود(عج) است. ولی همانگونه که همه میدانیم عدهای برای این روز مناسبتی دیگر _سالروز قتل خلیفه دوم_در نظر گرفتهاند و به خاطر دلبستگیشان به آن عنوان، به هیچ وجه نمیپذیرند که روز نهمربیع به عنوان روز آغاز امامت امام عصر(عج) نامگذاری شود.
از این رو شبهاتی را در این زمینه مطرح میکنند. در ادامه به بررسی دو شبهه دراینباره میپردازیم.
☝️شبهه اول:
«در سیره ائمه (ع) هرگز نداریم که توصیه به بزرگداشت آغاز امامت آنها شده باشد. جشن آغاز امامت یک بدعت است. اين روش فرزندان پادشاهان و سلاطين ظلم و جور است كه به دنبال مرگ پدر بودند تا خود به فرمانروايي برسند، در كجای تاريخ ديده ايد فرزندان ائمه از شهادت پدر بزرگوارشان خوشحالي كنند؟!»
🔺در پاسخ میگوییم:
این افراد در حالی جشن آغاز امامت امام عصر(عج) را بدعت میدانند که با تمسک به قاعده «تعظیم شعائر الهی» و بسط مفهوم آن، بسیاری از رفتارهای موهن همچون قمهزنی را به عنوان مناسک مذهبی به حساب میآورند. اگر جشن آغاز امامت در سیره ائمه(ع) وجود ندارد، جشن میلاد ائمه(ع) هم وجود ندارد!
توصیه به عزاداری برای سایر ائمه(ع) به غیر از امام حسین(ع) هم وجود ندارد!
راهپیمایی برای عزاداری نیز در روایات نیامده است.
چرا این عده جشن تولد را سیره مستکبرانه پادشاهان برای بزرگداشت خویش به حساب نمیآورند یا آن را برگرفته از فرهنگ غربی نمیدانند؟!
به هرحال، امروز هیچکس در روز نهمربیع برای شهادت امام حسن عسگری(ع) شادی نمیکند و گره زدن آغاز امامت در روز نهمربیع با مصیبت شهادت امام حسن در هشتمربیع نوعی مغالطه است.
✌️شبهه دوم: آغاز امامت ولیعصر (عج) بلافاصله پس از شهادت امام حسن عسگری در روز هشتمربیع اتفاق افتاده است نه نهمربیع!
🔺در پاسخ می گوییم:
اصل بزرگداشت آغاز امامت ولیعصر(عج)، عنوانی عرفی است و ریزبینیهای عقلی درباره آن جایی ندارد.
اگر توصیه به جشن میلاد ائمه(ع) یا آغاز امامت، مستقیماً از ناحیه شرع مقدس اسلام بیان شده بود، جای آن بود که برای تعیین آن دقت عقلی میکردیم. ولی هنگامی که اینگونه بزرگداشتها موضوعی عرفی و جهت احترام و یادآوری ذکر امام زمان(ع) است، باید دید عرفِ مردم چه روزی را برای آغاز رهبری و امامت قرار میدهد. در عرفِ اجتماعی تمام ملل، به خاطر احترام به رهبر پیشین، روز بعد از رحلت او را برای رهبر جدید جشن و بزرگداشت میگیرند.
🔺پس معرفی نهمربیع را به عنوان سالروز آغاز امامت ولی عصر (عج) هیچ اشکالی ندارد، چنان که عالم بزرگ شیعه سید بن طاوس با رد عنوان قتل خیلفه دوم در این روز، این احتمال را بیان می کند که شاید شادی شیعیان در روز نهم ربیع در ابتدا به خاطر همین مناسبت عظیم بوده است، ولی بعدها این شادی دست خوش انحراف شده است. وی در اقبالالاعمال مینویسد:
«اکنون که زمان رحلت مولای ما امام حسن عسگری(ع)، چنان که بزرگان ذکر کردند در روز هشتم ربیع الاوّل رخ داده است، آغاز ولایت و امامت حضرت مهدی(عج) بر امّت، روز نهم ربیع الاوّل خواهد بود و شاید تعظیم این روز، روز نهم ربیع الاوّل، به لحاظ این مناسبت برتر و برای توجّه به آن مولای بزرگ و کامل باشد.»
إقبال ج 3 ص113
⛔️ کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
🔸آیا قبر ابولؤلؤ در کاشان است؟
در منابع تاریخی آمده است که ابولؤلؤ پس از قتل خیلفه دوم اقدام به خودکشی نمود و آنچه درباره معجرة امام علی- علیهالسلام- و انتقال و فرار ابولؤلؤ به کاشان گفته میشود داستان عوامانهای بیش نیست و استناد و روایتی نیز برای آن وجود ندارد.
از این رو مرحوم مجلسى در بحار الانوار، ج31 ص13 به نقل از العدد القویة و الاستیعاب، داستان خودكشى فیروز ابولؤلؤ را بدون هیچگونه اظهار نظرى آورده است، عدماظهارنظر مجلسى را مىتوان نشانۀ پذیرش قول آنان دانست؛ چه اینكه در بخش تاریخ قتل خلیفه دوم، پس از نقل قول مشهور، سرسختانه مقابل آن ایستاده و صفحاتى از كتابش را به اثبات مدعاى خویش اختصاص داده است، افزون بر این محتوای تخیلی داستان انتقال ابولؤلؤ به کاشان آنقدر زیاد است که انتساب آن به علما موجب وهن چهره علمی آنها خواهد شد.
☄در کتاب «کاشان در مسیر تشیع، مصطفی صادقی، شیعه شناسی قم، ص76-80» توضیحی درباره آرامگاه ابولؤلؤ آمده که آن را با حذف ارجاعات ذکر شده، تقدیم شما میکنیم:
محلى كه امروزه در جادۀ فین كاشان بهعنوان «آرامگاه ابولؤلؤ» معروف است، ارتباطى به او ندارد و به نظر مىرسد این محل از قرن هشتم هجرى به بعد و با عنایت به سابقۀ تشیع مردم كاشان ایجاد شده و به قاتل عمر نسبت داده شده است. براى این گفته، مىتوان دلایل و شواهد ذیل را اقامه نمود:
1. از پیشینه و تاریخ بناى اولیۀ این بقعه اطلاعى در دست نیست؛ تنها «ادارۀ میراث فرهنگى» كاشان با نصب تابلویى بر سردر بقعه، آن را مربوط به دورۀ ایلخانى- صفوى دانسته و غیراز آن هیچ اطلاعات دیگرى نه در این اداره و نه در ادارات دیگر-كه به نحوى با بقعه مربوط شود- موجود نیست.
2. كتیبۀ روى قبر نامى از ابو لؤلؤ یا فیروز یا قاتل عمر نیاورده و تاریخ آن را قرن هشتم ثبت نموده است. این كتیبه امروزه در بقعه موجود نیست. اما كتابهایى كه دربارۀ بقاع كاشان مطالبى آوردهاند، اینگونه نوشتهاند: تاریخ بناى گنبد و بارگاه معلوم نیست، ولى بر كاشىهاى روى قبر، پس از فاتحه و توحید نوشته است:
«هذا قبر عبد من عباد اللّه الصالحین حشره اللّه مع من كان یتولاّه به تاریخ 777.»
باتوجه به این كلمات، مىتوان احتمال داد كه این مكان آرامگاه یكى از شیعیان بوده و به مناسبتى، مردم آن را مزار ابولؤلؤ خواندهاند. در افواه عمومى و سینه به سینه نقل شده است كه شخص مدفون در بقعه كسى است كه در مراسم نهم ربیع و عید «بقر» محور بوده و احتمالا در نقش فیروز، داستان او را نمایش مىداده است. احتمال دیگر آن است كه آنجا مزار یكى از صوفیان باشد؛ زیرا «بابا» لقب شخصیتهاى این فرقه است.
3. در كتاب النقض، كه بارها از كاشان و تشیع مردم آن و مراكز مذهبى و بارگاههاى آن یاد شده و از سوى دیگر، نام ابولؤلؤ بارها در این كتاب تكرار گردیده است. سخنى از فرار فیروز به این شهر یا درگذشت یا قبر او در آنجا وجود ندارد. این در حالى است كه میرمخدوم شریفى در قرن دهم، توجه مردم كاشان را به آرامگاه منسوب به ابو لؤلؤ از نشانههاى تشیع آنان دانسته است.
4. گفته شده در شهرستان تربت حیدریه هم قبرى منسوب به ابو لؤلؤ وجود داشته است. اعتصام الملك، كه در سال 1255 ش از این شهر دیدن كرده است، در سفرنامۀ خود مىنویسد:
«از آنجا (بقعۀ قطب الدین حیدر) رفتم به یك بقعۀ كوچكى كه قبرى از گچ در میان آن بود، گفتند: قبر ابا لؤلؤ است؛ فاتحه خواندم.»
این موضوع مؤید خوبى است بر اینكه در مناطق گوناگون، براى بزرگداشت برخى اشخاص، بناى یادبودى مىساختند و آن را زیارت مىكردند، بخصوص كه در برخى دورهها، جشن عید «بقر» در برخى شهرها از اهمیت خاصى برخوردار بوده و احتمالا این بناهاى یادبود مركز مناسبى براى این تجمّع و پایكوبى بوده است. باتوجه به پیشینۀ قوى تشیع در كاشان و به دلیل آنكه فیروز در یك گزارش تاریخى نادر، اهل فین دانسته شده، بناى یادبود فیروز در این شهر، جایگاه ویژهاى پیدا كرده است.
⛔️ کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
دعای صنمی القریش
صَنمی القریش عنوان دعایی است که در سال های اخیر عدهای تاکید ویژهای بر ترویج آن در برنامه های مذهبی دارند.
اما بارها گفته شده که این دعا از وجود هرگونه سندی، حتی ضعیف، بی بهره است و در منابع متقدم حدیثی شیعه نیز اثری از آن وجود ندارد.1
با این حال از آن جا که بعضی می خواهند با تکیه بر محتوای این دعا فضای تقابل مذهبی را شدت بخشند بی توجه به این اشکالات، صدور این دعا را از ناحیه امام یقینی جلوه داده و با برشمردن ثواب ها و کرامت های فراوان، حتی آن را بر دیگر ادعیه معتبر، برتری می دهند.
از اینها که بگذریم بعضی نیز با استدلال برنفرینها و لعن های موجود در این دعا، در صدد توجیه و ترویج راه و روشی هستند که در آن بی پرده و آشکارا به مقدسات اهل سنت بدگویی و توهین می شود.
این در حالی است که حتی اگر این روایت را صحیح بدانیم و در صحت صدور آن از ناحیه معصوم تردیدی هم نکنیم، گزارشی همراه این دعا وجود دارد که چنین استفادهای را رد و محکوم می کند.
توضیح بیشتر این که قدیمی ترین کتابی که دعای صنمی در آن آمده، کتاب رشح الولاء فی شرح الدعاء متعلق به قرن هشتم است که شرحی بر دعای صنمی القریش می باشد.
نویسنده این کتاب در ابتدای نقل این دعا، نحوه گزارش آن از امیر المؤمنین را اینچنین بیان میکند:
🔶"امیرالمؤمنین علی علیه السلام شبی وارد مسجد شدند و گمان بردند که جز ایشان کسی در مسجد نیست. پس با صدای بلند شروع به قرائت قرآن و خواندن اذکار نمودند. تا اینکه وقت خواندن نماز وتر فرا رسید و ایشان در قنوت با صدای بلند دعای صنمی القریش را خواندند. زیرا گمان می کردند مسجد خالی است و کس دیگری در آنجا نیست. پس از تمام شدن نماز وتر، ایشان کمی نشستند و حضور انسانی را احساس کردند، پس فرمودند: آیا کسی در مسجد است؟
عبدالله بن عباس به حضرت جواب داد: بله امیرالمؤمنین، منم بنده تو!
امام علی(ع) فرمودند: همراه تو کس دیگری نیز هست؟
ابن عباس گفت: نه، شخص سومی با ما نیست.
امام فرمود: آیا دعایی را که در نماز وتر خواندم، شنیدی؟
ابن عباس گفت: بله.
امام فرمود: آن را حفظ کردی؟
ابن عباس گفت: بله حفظش کردم.
امام فرمود: آن را محفوظ بدار که از دشوارترین اسرار است و نباید هیچکس بر آن اطلاع پیدا کند مگر خاندان و اهل بیت من، و با عهد کن که آن را بر غیر اهلش ظاهر نکنی و از بیان آن برای دیگران خودداری کنی."
حال با توجه به این گزارش، آیا تبلیغ این دعا به صورت عمومی صحیح است؟
کسانی که در چند روز اخیر در شبکه های ماهواره ای با آب و تاب فراوان به شرح این روایت می پردازند آیا برخلاف متن آن عمل نمی کنند؟
این دعا به صورت مخفی بوده و بر مخفی بودن آن تاکید فراوانی شده، پس چگونه عدهای آن را مستمسکی برای لعن علنی و آشکار قرار می دهند؟
اصلا با این همه تاکید امیرالمؤمنین چرا نویسنده کتاب شرح الولاء آن را در یک کتاب آورده و سپس به شرحش پرداخته؟
از این گذشته چرا ابن عباس باید این دعا را برای غیر اهل بیت علیهم السلام نقل کند که حالا عدهای آن را در کتابها و سایتها و شبکه های ماهواره ای قرار داده و برای غیراهلش بخوانند!؟
نقد و بررسی کامل در لینک زیر:
http://okhowah.com/fa/10565
⛔️
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
رییس مذهب
یکی از پرتکرارترین تعابیری که برای امام صادق علیه السلام استفاده می شود، "رییس مذهب تشیع" است.
در حالی که اگر چه استفاده از این تعبیر به جهت موقعیت خاصی است که برای آن امام عزیز پیش آمده است، ولی در حقیقت باید بدانیم که رییس مذهب ما همه ی چهارده معصوم علیهم السلام هستند و این لقب برای امام ششم از ناحیه ی معصومین صادر نشده است.
کتاب وارونه ها و خرافات در آخر الزمان
⛔️
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
جامعه اسلامی
🔸بسیاری از مردم می گویند با وجود اين همه بی عدالتی ها، اختلافات و ناهنجاری ها، چگونه باز نظام را اسلامى بدانيم.
در حالی که اولاً معناى نظام اسلامى آن نيست كه تمام افراد جامعهاش عادل باشند، بلكه نظام اسلامى آن است كه قوانين و مديرانش اسلامى باشند.
مسافرت خوب آن است كه ماشين سالم و راننده ماهر باشد تا مسافرين را به مقصد برساند، نه آن كه تمام مسافران بى مسئله باشند. هيچ كس در هيچ سفرى براى سوار شدن به اتوبوس و قطار و هواپيما، تك تك مسافران را بررسى نمىكند، بلكه به سلامتى وسيله و مهارت راننده مىانديشد.
در آيه 102 سوره بقره مىخوانيم كه در زمان حضرت سليمان عليه السلام (پيامبر معصومى كه حكومتش هديهاى الهى بود)، گروهى به جاى پيروى از آن حضرت، پيرو شيطان بودند: «واتّبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان»
ثانياً عدالت همه جا به معناى تساوى نيست. پزشك عادل، پزشكى نيست كه به همه بيماران يك نوع دارو بدهد، معلّم عادل، معلّمى نيست كه به همه دانشآموزان يك نمره بدهد، بلكه اين تساوى، كمال بى عدالتى است.
مگر سلّول چشم با سلّول استخوان پا يكسان است؟ مگر برگها، ميوهها، كوهها، دشتها، معدنها، جنگلها، كرات آسمانى، كهكشانها، رنگها، نژادها و... يكسانند؟!
آرى، تفاوت دو نوع است: گاهى حكيمانه و بر حق است و گاهى تبعيض و ناحقّ.
اختلافات گاهى بر اساس ظلم است كه بايد با تمام قدرت جلوى آن را گرفت. سرمايههايى را كه با زد و بند، كمفروشى، احتكار، توطئه، اختلاس، سرقت، ربا و امثال آن جمع شده است، بايد از حلقوم متجاوزان بيرون كشيد.
امّا گاهى تفاوت و اختلافى كه در اثر كار، هنر، تخصص، مديريّت، ابتكار و امثال آن پيدا مىشود، چنانچه حقوق واجب الهى آن (خمس و زكات و...) پرداخت شود، مانعى ندارد. اگر بخواهيم حق ابتكار و هنر و كار و تخصّص را ناديده بگيريم، جامعه راكد مىماند و رشدى ندارد.
🌿
کانال مبارزه با برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
فلسفه سختی ها
🔸بسیاری از مردم فلسفه تلخى ها و ناگواری ها را نمی دانند.
در حالی که ناگوارى ها دو گونه است: برخى به دست خود ماست و برخى در اختيار ما نيست.
بسيارى از حوادث تلخ به خاطر عدم دقت و مديريّت خود ماست. اگر در داد و ستدها، اسناد تجارى را محكم تنظيم نكرديم و ضامن و وثيقه نگرفتيم و او مال ما را نداد، مقصّر خود ما هستيم.
اگر روى حوض آب نرده نگذاشتيم و كودك در آن افتاد و غرق شد، مقصّر خود ما هستيم.
اگر مراعات بهداشت، قوانين رانندگى و آداب اجتماعى را نكرديم و گرفتار امراض و تصادفات و تحقيرها شديم، مقصّر خود ما هستيم.
و امّا دسته دوم، دلايل متعدّدى دارد:
سختى ها، سبب رشد و تكاپوى انسان است. پيشرفت و رشد علوم، در سايه رفع نياز و برطرف كردن مشكلات حاصل شده است.
حوادث تلخ، كفّاره بسيارى از لغزشهاست.
حوادث تلخ، سبب تنظيم روحيّات مردم است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: اگر براى انسان سه چيز: مرض، مرگ و فقر نبود، غرور انسان شكسته نمى شد و انسان در مقابل هيچ چيز سر فرو نمى آورد. «لولا ثلاثة فى ابن آدم ما طَأطأ رأسه شىء المرض و الموت و الفقر»1
حوادث تلخ، كمالات انسان را شكوفا مىكند. آنكه گرفتار شده، با صبر و پايدارى رشد مىكند و آنكه در رفاه است و براى نجات مردم تلاش مىكند، با ايثار و از خودگذشتگى رشد مىكند.
1. بحار، ج6، ص118
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
ارث زن
🔸بسیاری از مردم خصوصا بانوان سوال می کنند که چرا ارثِ زن در اسلام، نصف مرد است و این را نشانه بی عدالتی می دانند.
در حالی که حقوق كارگرِ روز مزد بيشتر از كارمند رسمى است. اين به خاطر آن نيست كه شخصيّت كارگر از كارمند بيشتر است، بلكه به خاطر آن است كه براى كارمند، بيمه، بازنشستگى، مرخّصى، حقّ مأموريّت، حقّ مديريّت، حقّ عائله، سختى كار، بدى آب و هوا و... در نظر گرفته شده است كه اگر همه آنها محاسبه شود، حقوق كارمند از كارگر بيشتر مى شود.
اسلام، ارث زن را نصف مرد قرار داده ولى در عوض هزينه زندگى را از دوش او برداشته و هزينه هاىِ خوراك، پوشاك، مسكن و درمان او را توسط مرد تأمين كرده است.
زن، سهم ارث خود را براى خود حفظ مى كند و تمام مخارج زندگى خود را از شوهر مى گيرد. به علاوه مهريه اى را هم از او دريافت مى كند كه اگر مهريه و هزينه زندگى را در كنار سهم ارث بگذاريم، سهم زن بيشتر مى شود.
کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
از طاعون و وباء امان بخواهیم یا ایدز
چند سالی است که در بعضی از مساجد رسم شده که شب نیمه شعبان میان نماز مغرب و عشا، دعایی به نام ذواَناة را بیست و یک مرتبه میخوانند و همه نمازگزاران را نیز مجبور میکنند که برای خواندن این دعا وقت بگذارند.
در حالی که این دعا در کتابهای ادعیه شیعه دیده نمیشود و تنها در کتاب «عنوان الکلام» نوشته محمدباقر فشارکی (متوفی ۱۲۷۵ شمسی) آمده است، جناب فشارکی نیز ادعا نمیکند که این دعا از طرف امام معصوم بیان شده است و ظاهراً از دستورالعملهای دستساخته بعضی از آقایان است. مرحوم فشارکی در ابتدای این دعا گفته است:«بعد از نماز مغرب با كسى سخن نگفته اين دعا را بيست و يکمرتبه بخواند زنده بماند تا سال آينده، و دعاء اينست: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم انک علیم حلیم ذو اناة و لا طاقة لنا بحکمک یا الله یا الله یا الله، الامان الامان الامان من الطاعون و الوباء و موت الفجأة و سوء القضاء و شماتة الاعداء، ربنا اکشف عنّا العذاب انا موقنون برحمتک یا ارحم الراحمین.»
با وضعیت منبع و استنادی که این دعا دارد ترویج و تأکید آن به صورت کنونی صحیح نیست و نباید وقت عمومی مساجد را برای خواندن چنین دعاهایی گذاشت. از این گذشته اگر بناست دعایی را که هیچ استنادی به امام معصوم(ع) ندارد، در مساجد بخوانیم، بهتر است که مضمون آنها با زمان کنونی هماهنگ باشد؛ زیرا در زمان کنونی که طاعون و وباء جان کسی را تهدید نمیکند تا اَمان خواستن از آنها جزء حوائجِ مهم مؤمنین باشد، بلکه طلبِ امان از ابتلا به بیماری ایدز و سرطان شاید مهمتر باشد!
................
🍀 برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967
نگاهی به جدیدترین مناسبتسازی/هیچکدام از ائمه(ع) در محرم و صفر امکان ولادت ندارند؟!
🔹در عصر حاضر برای بعضی از شیعیان ماهیت دینداری تنها در مناسک سوگواری خلاصه میشود و ارزش عزاداری از هر امر دینی دیگری مهمتر است. این موضوع گسترش روزافزون ایام سوگواری را موجب شده است. در این میان قواعد و ملاحظات جدیدی نیز برای ایام سوگواری تعیین شده است. مثلا باید کل محرم و صفر یکپارچه عزاداری و مصیبت باشد و کسی حق ندارد روزی را در این دو ماه به عنوان میلاد ائمه(ع) در نظر بگیرد. به دیگر سخن، امکان ندارد خداوند ولادت ائمه اطهار(ع) را در این دو ماه قرار داده باشد زیرا اراده و تمایل بعضی از شیعیان بر این امر تعلق نگرفته است.
نمونه آنکه میلاد امام موسی کاظم(ع) در کتابهای روایی و تاریخی شیعه (همچون اعلام الوری شیخ طبرسی، الدروس شهیداول، مناقب ابن شهرآشوب، روضة الواعظین و...) در هفتم صفر تعیین شده و هیچ تاریخ مشخص دیگری برای آن نقل نشده است. اما از آنجا که بعضی از شیعیان میخواهند روز هفتم صفر را به شهادت امام حسن مجتبی(ع) اختصاص دهند لاجرم باید تاریخ ولادت امام موسی کاظم (ع) به روز دیگری انتقال پیدا کند. از این رو محققان دست به کار شده و با تخمین زدن تاریخهای دیگری را برای ولادت امام موسی (ع) خلق نمودند. بدینگونه که چون در بعضی منابع بیان شده که امام در سرزمین ابواء میان مکه و مدینه به دنیا آمدند، پس حتما باید ولادت ایشان در ماه ذیالحجه باشد، و اراده غیرتحقیقی آنها این امکان را نیز نفی میکند که امام صادق(ع) پس از حج، مدتی در مکه درنگ کنند و سپس به مدینه بازگشته باشند. پس آن حضرت بدون شک پس از به جاآوردن حج به سرعت مکه را به سمت مدینه ترک نمودهاند.
بر این مبنا تخمین زدن تعیین برای میلاد امام موسی کاظم(ع) آغاز شد و در سالهای گذشته تاریخ 14 ذیحجه برای میلاد آن حضرت تعیین شد و در بعضی از تقویمها نیز ثبت گردید. با این حال این روز به مذاق بعضی خوش نیامد و آنها روز 20ذیالحجه را بدون هیچ روش تحقیقی و کاملاً بر مبنای ذوق شخصی به عنوان روز میلاد امام موسی کاظم (ع) تعیین کردند و به کمک برنامههای تقویمی تلفن همراه همچون بادصبا رسماً به جامعه شیعه معرفی و ابلاغ شد.
هرچه هست در سالهای اخیر در کنار مناسکسازی فراوانی که صورت میگیرد، ایامسازی نیز رونق خاصی پیدا کرده و روزهای میلاد و مصیبت فراوانی برای شیعه ساخته میشود. دراین مسیر عده ای نیز با رنگ و لعاب تحقیق هر امر تاریخی را که تمایل دارند، کوچک و یا بزرگ میکنند. بعضی از این مناسبتهای تخمینی مورد قبول مسئولین فرهنگی کشور واقع شده و مدیران فرهنگی برای دور ساختن فشارها و جنجالسازیهای مذهبی، به تبلیغ عمومی آن رسمیت بخشیدهاند.
مهدی مسائلی
⛔️
🔸کانال برداشت های نادرست اعتقادی👇
http://eitaa.com/joinchat/2691956738Cec06dd8967