فردا هم فاطمه با هنر دستانش پشم ها را تا بید و ریسید وقتی یک سوم دیگر آن تمام شد یک پیمانه جو برداشت و آسیاب کرد و برای اهل خانه که روزه بودند نان پخت
باز در زمان افطار خانواده سر سفره افطار می نشینند که کوبه در نواخته میشه🎼
پس علی علیه السلام لقمه خویش را بر زمین گذاشت و فرمود (این ابیات را سرود):
فاطم بنت السیدِ الكریم
بنت نبیّ لیس بالزنیم
قد جانا الله بذا الیتیم
مَن یرحم الیوم هو الرحیم
موعده فی جنة النَّعیم
حرَّمها الله علی اللَّئیم
وصاحب البُخل یقف ذَمیم
تَهوِی به النَّار إلی الجحیم
شرابه الصدید و الحمیم
ای فاطمه! ای دختر سرور بخشنده،
ای دختر پیامبری كه دارای اصل و نسب است،
خداوند این یتیم را برای ما فرستاده است؛
هر كس امروز در حق این یتیم مهربانی كند،
آن شخص، انسان بخشندهای خواهد بود
و جایگاه او در بهشت خرم خواهد بود
كه خداوند آن را بر انسان فرومایه حرام گردانیده است.
انسان بخیل در آن جا ملامت شده و مذموم خواهد بود
كه آتش، او را روانه دوزخ خواهد كرد
كه نوشیدنی او، چرك شرمگاه زنان و آبی داغ خواهد بود.
پس فاطمه سلام الله علیها فرمود (این ابیات را سرود):
فسوف أعطیه ولا أبالی
و أؤثر الله علی عیالی
أمسوا جِیاعاً و هم أشبالی
أصغرهما یقتل فی القِتال
فی كربلا یقتل باغتیال
للقاتل الوَیل مع الوَبال
تهوی به النار إلی سَفَال
كُبُوله زادت علی الأكبال
به وی طعام خواهم بخشید و هیچ اهمیتی به گرسنگی خودم نمیدهم
و خداوند را بر خانوادهام ترجیح میدهم.
فرزندان من، شب را گرسنه سر بر بالین نهادند.
كوچكترین آنها در جنگ كشته خواهد شد.
او در كربلا به طور غافلگیرانه شهید خواهد شد
و به قاتل وی، عذاب و محنت خواهد رسید.
آتش دوزخ او را به قعر جهنم خواهد فرستاد
و غل و زنجیرهای او افزایش خواهد یافت كه از همه زنجیرها سنگینتر خواهد بود.
سپس فاطمه هر آن چه بر سفره بود به آن یتیم بخشید، و در حالت گرسنگی خوابیدند و تنها آب نوشیدند. 💔
روز سوم نیز روزه گرفتند
و فاطمه بی رمق و گرسنه،با عشق و علاقه یک سوم باقی مانده پشم ها را تابید و ریسید و با ذوق به سراغ پیمانه سوم جو،که آخرین پیمانه بود رفت
آسیاب کرد
نان پخت
و سفره پهن کرد ....
در روز سوم نیز در زمان افطار خانواده سر سفره افطار می نشینند که کوبه در نواخته میشه🎼
گفت: سلام علیكم ای اهل بیت محمد! ما را اسیر میكنید و به بند میكشید و به ما غذا نمیدهید؟!