🏴 گفتگوی #حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
با رأس مطهّر امام حسین علیه السلام
در مسیر شام :
تا مصحف جمال تو گردیده منظرم
آیات حُسن توست به هر جا که بِنْگرم
جز آنکه بینم از جلواتت به هر نگاه
سود از سواد دیدهی خونین نمیبَرم
گلبوتهای است در سر نِی این که بینمش؟
یا هست حُسن وجه خدایی، مصوّرم؟
من کشتهی ولای تو هستم، به جان تو!
بعد از تو نیست زندگیِ خویش باورم
تا جام تشنگی به کفت داد، آسمان
پُر کرد از عصارهی خونابه، ساغرم
هستی تو یا جمال ازل جلوه میکند؟
این منظری که گشته عیان در برابرم
از هر چه غیر دوست گذشتی به راه عشق
من اندر این معامله چون از تو بگْذرم؟
با گوش جان، طنین «اَنَا الله» بشْنوم
در چشم دل، تجلّی طور است، منظرم
تشریف یاد حُسن تو را در حریم دل
در هر قدم، سِتَبرَقِ جان را بگسترم
لبتشنگانِ آب بقای لب تو را
همراه خود به ظلمت شامات میبَرم
ترصیع خاک راه تو را در مسیر عشق
بس دُر که در صدف دیده،پرورم
جا بر فراز مسند خورشید کردهام
افتاده تا ظِلال ولای تو بر سرم
از عرش برتر است، ستیغ وفا و من
با شهپر وقار در آن اوج میپرم
این عزّتم بس است که من خواهر توام
وین فخر بس مرا که تو هستی برادرم
عصمت بها گرفته ز عنوان زینبی
عفّت پناه یافته در زیر معجرم
خورشید در سر نِی و غوغای اهل شام
ای وای من! مگر که به صحرای محشرم؟
باب نجات هست، درِ کبریاییات
من «عابد»م، غلام تو ای شاه «ذوالکرم»!
✍🏻 #عابد_تبریزی