پایگاه اطلاع رسانی هیأت های همدان
◾️زمانی که #ناصرالدینشاه به کربلا مشرّف شد، قبل از ورود بهحرممطهّراباعبداللهصلواتاللهعلیه
به اطرافیان می گوید تا برای او روضه خوانی خوب و کار بلد پیدا کنند تا شاه در سوگ امام حسین علیه السلام به سوگواری و مرثیه خوانی بپردازد.
◾️با اینحال و به رغم اینکه روضهخوانهای زیادی میآیند و برای شاه روضهخوانی میکنند،هیچکدام موفق به منقلب ساختن وی نمی شوند!
اطرافیان با دیدن این حالت ترسیده و به مشورت با علمای شهر کربلا پرداختند. به پیشنهاد برخی از علما در نهایت بنا بر آن شد تا روضه خوان گمنامی را به نام ''سیّد حبیب'' به نزد شاه قاجار بیاورند.
◾️سید حبیب که از قضایا مطلع شده بود
با قاطعیت گفت که من شاه را خواهم گریاند.
به مجرد اینکه سید حبیب نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین علیه السلام عرض کرد:
یاحسین! تو در وسط میدان کربلا، آن وقت که یکّه و تنها شدی، هِی داد می زدی «هل من ناصر»
حالا این ناصر آمده، اما حیف که دیر آمده...
◾️شاه همین که این را شنید به اندازه ای گریه کرد که اطرافیان ترسیدند برای شاه اتفاقی بیفتد. لذا از سید حبیب خواستند که ادامه ندهد.
ناصرالدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت، با سوز و گدازی وصف ناشدنی
رباعی ذیل را به حضرت امام حسین علیه السلام عرض کرد:
گر دعوت دوست، می شنودم آن روز
من گویِ مُراد، می ربودم آن روز
آن روز که بود روزِ هَل مِن ناصر
ای کاش که ''ناصرِ'' تو بودم آن روز
{ @etelaresanihamedan }