eitaa logo
احکام و شبهه
643 دنبال‌کننده
860 عکس
514 ویدیو
48 فایل
پاسخ به سوالات در کمترین زمان ممکن کارشناس پاسخگویی و دریافت مشاوره: @pasookhgo
مشاهده در ایتا
دانلود
شیعه و سنی نقل شده دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند. پرسیدند : این مجلس متعلّق به کیست؟ گفتند : مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است. راوی حکایت می گوید : رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود و مردی در ، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود ، گفت : من می روم و با این می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم. گفتم : این بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی. گفت : من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود. وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب ، فضل از جا برخاست و گفت : ایها العالم ، من برادری دارم که است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که بعد از پیامبر اکرم ، و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید : علی بن ابیطالب ، افضل و خلیفۀ به حق است. شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم. ابوحنیفه گفت : به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم (ص) ، همواره در میدان های جنگ ، آن دو بزرگوار ( و ) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد ! و این نشان می دهد که آن دو نفر ، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد ! و چون علی را دوست نمی داشت ، طردش می کرد ؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است ! فضل گفت : بله من این را به برادرم می گویم. ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است : «خداوند ، مجاهدین را بر قاعدین و نشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است» و به حکم این آیه ، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند. ابوحنیفه گفت : به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است ؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است ! فضل گفت : بله این را هم به برادرم می گویم. امّا او می گوید : آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم (ص) ، دفن شده اند! برای این که خداوند فرموده است : « ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر ، داخل خانه اش نشوید…» و می دانیم که رسول اکرم (ص) در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است. ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت : به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانه پیامبر (ص) دفن نشده اند ! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر (ص) بودند و از پیامبر (ص) مهریه طلبکار بودند ، پدرانشان را در مهریه خودشان دفن کردند ! فضل گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید : پیامبر (ص) به همسرانش بدهکار نبوده است. برای اینکه خداوند فرموده است : «ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم» طبق این آیه ، پیامبر اکرم (ص) مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است. اندکی تأمّل کرد و گفت : به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر (ص) طلبکار نبوده اند ، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر (ص) بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است ! فضل گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام. ولی او می گوید : شما آقایان ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان نقل می کنید که پیامبر اکرم (ص) فرموده است : «ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است» پس طبق گفته خودتان و سهم الارث نداشته‌اند. به همان دلیلی که شما علیها السلام را از فدک محروم کردید و گفتید : صلی الله علیه وآله ، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند. آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر می برد ؟! سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت و با لحنی خشم آلود فریاد کشید : این مرد را بیرون کنید ! این خودش است و اصلاً هم ندارد ! ✍ منابع : الفصول المختاره ، سيّد مرتضی ، ص74 كنز الفوائد ، ابو الفتوح كراجكی ، 135 ص احتجاج طبرسی ، ج2 ، ص149 @etghad
انجام کارهای به نیت حضرت زهرا ➖موسی بن قاسم می‌گوید: به امام جواد علیه السلام گفتم: من تصمیم داشتم از طرف شما و پدرتان طواف کنم اما شنیده‌ام که کسی نباید از طرف اوصیاء طواف کند.» امام جواد علیه السلام فرمود:«نه، هر چه می‌خواهی طواف کن، مانعی ندارد.» پس از سه سال دوباره به امام جواد علیه السلام عرض کردم:«من برای شما و پدرتان زیاد طواف می‌کردم، ولی بعد تصمیم گرفتم برای همه معصومین طواف کنم. بنابراین یک روز برای پیامبر خدا طواف می‌کردم، روز بعد برای علی علیه السلام، روز سوم برای امام حسن، روز چهارم برای امام ، روز پنجم برای امام سجاد، روز ششم برای امام باقر و روز هفتم برای امام صادق، روز هشتم برای جدّت امام هفتم، روز نهم برای پدر شما امام رضا علیه السلام و روز دهم برای شما. گاهی نیز از طرف مادرتان  سلام الله علیها  می کنم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «برای مادرمان، فاطمه، زیاد طواف کن، که این برترین کاری است که می‌توانی انجام دهی. سوگند به خدا، تو با ولایت اینان، دینی را پذیرا گشته‌ای که خداوند جز آن، دینی از بندگانش نمی‌پذیرد.» منبع بحارالانوار، ج 50، ص 101، ح 15. @etghad