💘لطمهای بر جسد عشق
همینطور که داشتم به تنظیمات وُرد، ور میرفتم، این سؤال مثل شهابسنگ بر آسمان سرم کوبید که «آیا عشق، غیراخلاقی نیست؟»
گُر گرفتم از این سؤال ناگهانی و عجیب
به خودم گفتم جدی، مگر نه این است که قریب به اتفاق علمای اخلاق، اعتدال را جزء اصول پایه اخلاق میدانند؟
خب طبق این اصل، هر چیزی که از حد اعتدال خارج شود و به تفریط و افراط بگراید، غیراخلاقی است.
پس بر این اساس، باید گفت محبت یک فضیلت است اما عشق، به معنای زیاد و شدید دوست داشتن- از آنجا که زیاده روی و افراط در محبت است-، غیراخلاقی است! همانقدر که کسی که محبت میورزد، شایسته تحسین است، کسی که عاشق می شود شایسته سرزنش است؛ که چرا داری زیاده روی میکنی بابا به اندازه محبت داشته باشی کافیست.
سر چرخاندم به تمام تجارب دیده و شنیده ام و تأیید گرفتم که بله، شواهد عدم اعتدال عشق را به راحتی میتوان در رفتار و حالات عشاق جوان دید که عشق، تعادل برخی ابعاد دیگرِ زندگیشان را نیز بر هم زده است. مثلا شب و روز به او فکر میکند یا از کارهای دیگرش میزند که به او برسد! حتی جالب است که یکی یک جا استوری کرده بود «عاشق شدن، حماقت جذابیست!» شعر «عشق اول می کند دیوانه ات»، بماند..
ناگفته نماند که این باور را از خیلی متأهلان شنیدهام که «باید همسر را در حد تعادل دوست داشت نه بیشتر» آنها بر اساس این باور، احساساتشان با همسرشان را تنظیم کردهاند و باز ناگفته نماند که خیلی از همسران موفق را دیدهام که عاشق سینهچاک هم نیستند اما به اندازه لازم همدیگر را دوست دارند.
راستش از این استنتاج سریع، هم خشنود شدم هم غمگین. آیا واقعا همینطور است؟
ذهنم ناخودآگاه به سمت قرآن رفت. دیدم اصلا در قرآن، واژه حب و مشتقات آن به کار رفته نه واژه عشق. پس شاید ترجمان آن به اصطلاح «عشق»،- که بعضی ها به کار میبرند- یک خطای فنی و زبانی باشد.
سرم را روی دستم گذاشتم و چشمانم را بستم.. این دیگر چه فکر سمی بود!...
آسمان، آسوده باش از بیقراریهای ما
✍️ عبدالله عمادی (معین) _ ۱۱ بهمن ۱۴۰۲
@abdollahemadi
🎬 معضل «کلهگنده ها»
به هر جای مملکت که سری به نهاد و ارگانی بزنی، متوجه میشوی کلهگندههایی هستند که کل مجموعه (حتی گاهی رئیس رؤسا) از آنها حساب میبرند و جرأت نمیکنند به بالای چشم او یا پر قبای او چیزی بگویند! نه که نگویند! میگویند. اما حرفشان به جایی نمیرسد. خود مجموعه هم از انتساب آن کله گنده به خود، عزت و اعتبار جمع میکند و اموراتش را پیش میبرد. به طوری که حاضر است کمکاریها (بخوانید گندکاریها) ی او را زیرسیبیلی رد کند و نادیده بگیرد. آن کلهگنده هم به خوبی از این موضوع آگاه است و خرش را چهاراسبه میتازد. تا به او اعتراض کنند، عینکش را نوک دماغش میگذارد و با خونسردی تمام میگوید اگر با این سبک من نمیتوانید کار کنید، میروم!.. آن معترض هم به تته پته میافتد که قربان سرتان چاکر سبکتان هم هستیم این ساختمان صدقه سری شما پابرجاست.. بعد، آن کلهگنده ریشخندی میزند و در دلش میگوید پس دیگه از این شکرها نخورید. هر دو تیم، صفر- صفر به رختکن میروند و امتیاز خود را از بازی میگیرند. این چنین است که کارها به خوبی و خوشی با مسالمت تمام میشود.
این وسط باید یکی باشد مثل عیسی فرهمند (جواد عزتی در فیلم کت چرمی)، با اخلاق رادیکال و دلسوزانه، با دلشوره و جسارت، پته این افراد را بریزد روی آب و از صحنه حذفشان کند. اما روش او همه جا جواب نمیدهد و همکاری قانونی نیز باید ضمیمه شود و کار را به نتیجه برساند. در فیلم کت چرمی (که اصطلاحی برای نوعی مهمونی کله گنده فیلم جهت جابجایی مواد مخدر است)، این همکاری توسط نهادهای امنیتی کشور برقرار میشود و نهالی که عزتی با جدیت و مجاهدت کاشته را به بار میرساند.
عیسی، قهرمان فیلم بود اما سوپرمن نبود. جدیت داشت اما گاهی کم میآورد. دلشوره و دلسوزی داشت اما خسته و رنجور بود. جسور بود اما ترس داشت. کاری از دستش برنمیآمد اما منفعل نبود. باحیا بود اما سیگار می کشید. اینها همه، کارکتر جالبی از شخصیت اول فیلم درآورده بود که به اصطلاح اجتماعی مثبت و گودمن نیست اما تعهد اخلاقی دارد.
یکی از رویکردهای ارزیابی فیلمها، اثری است که روی مخاطب و جامعه میگذارد. بر این اساس، کت چرمی، به عنوان یک فیلم درام-جنایی (نئو آر) الگویی است که نشان میدهد میتوان از مشکلات و از آدم بدبختای جامعه فیلم ساخت و سیاهیها را نشان داد اما سیاهنما نبود. می توان سیاه ساخت حتی نئو آر ساخت اما سیاه نشد. میتوان گرهها را نشان داد اما گرهگشا بود. نشان داد کارگردان صرفا آینه نیست که بگوید من واقعیت جامعه را جلوی دوربین میآورم. بعد، خودش و اغراض پنهانش را پشت سیاهیها قایم کند! بلکه ایدهپردازی است که توسط ایدههای خود، نسبت خودش با آن سیاهیها را نشان میدهد و به مخاطب عرضه میکند.
▪️پینوشت:
دیروز فیلم را دیدم. یک فیلم قابل تقدیر از کارگردان جوان؛ حسین میرزا محمدی با بازی قابل تحسین از جواد عزتی.
البته شاید برای آنها که دوست ندارند پلانها و سکانسها را خودشان کنار هم بچینند تا نتیجهای بدست بیاورند، کمی گیجکننده باشد! در عوض، به اندازهای سریع پیش میرود که حوصله سر بر نباشد.
#نقد_فیلم
#فیلم_و_اخلاق
✍️ عبدالله عمادی (معین) _ ۱۲ / ۱۱/ ۰۲
@abdollahemadi
پونه: چرا من هر چی بهت میگم گوش نمیدی؟
عیسی: چون هر چی میگی، از سر ترسه
#دیالوگ
@abdollahemadi
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ برف کرمجگان رو که امروز گرفتم، یاد اثر گلوله برفی افتادم؛
برخی اشتباهات مثل گلوله برفی میمونند؛ چون هر چقدر که شخص، ادامه میده بزرگتر میشه. مثلا جر و بحث، اولش فقط سر یک چیز جزئی بوده اما با برخورد اشتباه، کمکم تبدیل میشه به پرخاش و دعوا و ...جاهای باریک! یا مثلاً دروغ، که تبدیل میشه به دروغ بزرگتر و بیشتر..
امام علی چه زیبا میفرماید: اِحْذَرُوا اَلذُّنُوبَ اَلْمُوَرِّطَةَ؛ از گناهانی که ذره ذره شما را به نابودی بیشتر میکشاند، دوری کنید.
برخی خوبیها هم همینطوره؛ مثلا توی رشد در مسیر حرفهای، اولش فرد با یه رشد کوچیک شروع کرده و بعد، با هر رشدی، رشد بزرگتر بدست آورده و رسیده به موفقیتهای بزرگ.
اثر گلوله برفی (Snowball effect) یعنی چیزی از حالت اولیه کوچک یا کماهمیت خود به چیزی بزرگتر و مهمتر و جدی تر تبدیل شود. مانند زنجیرهای از حوادث شر یا زنجیرهای از حوادث خیر
گلوله برفی، به ما یادآور میشه که کارهامونو، به صورت تکی و تصادفی نبینیم. تمام کارهای ما به هم ربط دارند و روی همدیگه اثر میگذارند.
✍️ عبدالله عمادی (معین)- ۱۳/ ۱۲/
@abdollahemadi
آدرس مقاله:
فصلنامه دانش انتظامی سمنان، شماره۴۹، بهمن ۱۴۰۲
http://semnan.jrl.police.ir/article_102169.html
کافهـ اخـــلاق ◾
آدرس مقاله: فصلنامه دانش انتظامی سمنان، شماره۴۹، بهمن ۱۴۰۲ http://semnan.jrl.police.ir/article_10216
مقاله جدیدم منتشر شد. الحمد لله. مقدمهای ساده درباره آن عرض کنم:
جمهوری اسلامی ایران، خیلی دوست دارد که جامعه اش از نظر اخلاقی امن باشد. به اصطلاح، امنیت اخلاقی داشته باشد. برای این هدف، وظیفهای را به پلیس و به طور خاص «پلیس امنیت اخلاقی» محول کرده است تا با کسانی که امنیت اخلاقی را نقض میکنند، برخورد کند.
محدوده عمل پلیس امنیت اخلاقی، جرائم اخلاقی است؛ ولی به دلیل سنخ متفاوت مسائل اخلاقی از مسائل حقوقی، خیلی از مردم نمیپسندند که پلیس در همه مسائل اخلاقی دخالت کند و با آن همکاری نمیکنند. به ویژه با تحولات اخیر، محدوده آن محدود شد.
اغلب کارشناسان فرهنگی میگویند: رویکرد مقابلهای همراه با روشهای صرفا انتظامی، به جای رویکرد تربیتی همراه با روشهای اصلاحی، منجر به تأمین امنیت نمیشود.
برای این کار، پلیس باید خیلی خوب بداند که مردم چه اخلاقی دارند و چطور میشود با آنها حرف زد.
یک فرضیه هست به اسم «اقناع» که میگوید: عامل ادامه یافتن برخی جرائم اخلاقی، برخورد نادرست پلیس با متخلفین و عدم موافقت کلی متخلفین با برخورد پلیس و عدم پذیرش وی برای تغییر رفتار است. پلیس باید بتواند مردم را برای ترک جرم متقاعد کند. این متقاعدسازی یا با اقناع قلبی مجرم همراه است یا آنکه فقط تسلیم و موافقت مجرم برای تغییر رفتار را به دنبال دارد.
اگر این فرضیه درست باشد، باید ببینیم که پلیس چطور میتواند مردم را قانع کند و چه ویژگیهایی باید داشته باشد که مردم به حکمش گوش کنند و رفتارشان را تغییر بدهند.
من در پژوهش «مدل مفهومی پلیس اقناعگر؛ با تأکید بر پلیس امنیت اخلاقی»، میخواستم ببینم که پلیس چه نقشی در اقناع مردم دارد و چطور میتواند مردم را قانع کند که جرم اخلاقی مرتکب نشوند. به این منظور، مبانی نظری فرضیه را توضیح دادم و با ۲۸ کارشناس امنیت اخلاقی مصاحبه کردم. بعد از کدگذاری مصاحبهها، نهایتا مفهوم «پلیس اقناعگر» در پنج سبک مختلف تعریف و تنظیم شد.
🙏با تشکر از توجه شما
🖊️ عبدالله عمادی (معین)
@abdollahemadi
🌐 روز وحی
فرزندم،
خداوند جهان را سه گونه میتوانست بیافریند؛
«تمام خیر»، «تمام شر» و «خیر و شر»
خداوند جهان را دوقطبی آفرید؛ یعنی خیر و شر در کنار هم.
و هر دو را برای آدم اختیاری قرار داد.
این جهان، بهترین جهان (نظام احسن) است.
چون تک قطبی آفریدن، زشت است؛
اگر همه شر باشد که معلوم است زشتیاش.
و اگر همه خیر باشد، اصلا معنایی ندارد!
چون که خیر در کنار شر خود را نشان میدهد و معنا پیدا میکند.
چنان که تا شبی نباشد روز را کسی نمیفهمد و تا ظلمتی نباشد نور معنایی ندارد.
*
فرزندم
از شرهای جهان دلگیر نشو
اصل خیر، خود خداست
خدا خیرش را با «وحی» به سرزمین انسان فرستاد
از آغاز تا تمام وحی، در قرآن هست.
از این که زندگی تمام شود نترس، از آن بترس که هرگز آغاز نشود.
✨روز وحی و عید مبعث مبارکت باد ✨
🖊️ عبدالله عمادی (معین)- ۱۸ / ۱۱ / ۰۲
@abdollahemadi
👥 زندگی کجاست؟
• چه آدمی درون تو زانوهایش را بغل کرده و سیگار میکشد؟
• چه آدمی درون تو مچاله شده و خفه خون گرفته است؟
• چه آدمی درون تو بیکار است؟
• چه آدمی سرت را روی پایش گذاشته و موهایت را ناز میکند؟
• چه آدمی درون تو درد زایمان گرفته و نمیزاید؟
• چه آدمی درون تو آینههای روبرویش را شکسته؟
• چه آدمی درون تو زندگی نمیکند؟
• چه آدمی درون توست؟
اصلا آدمی درون توست؟
اصلا درون تو، جای زندگی است؟
یا زندگی، فضا و غذایی است بیرون از تو که آنرا میبینی و میبویی و میچشی؟
مثل پرندهای که زندگی جز آب و دانه، جز چوب لانه و جز پرواز بیکرانه مفهومی ندارد.
✍️ عبدالله عمادی معین_ سه اسفند
@abdollahemadi
هدایت شده از رادیو فکرت 🎧
نهایی. انتخابات.mp3
زمان:
حجم:
8.3M
#اختصاصی | #پادکست
🔰 حکمتانه | شماره 123
📻نسبت منافع ملی با انتخابات
🔹در زمانهای قدیم که حکومتها پادشاهی بوده، مردم کوچکترین نقشی در اداره مملکت نداشتند و باید کاملاً گوش به فرمان اوامر ملوکانه دربار میبودند. نتیجه عملی این روش حکومتها غالبا این بوده که منافع حاکمان و پادشاهان تأمین میشده و منافع مردم خیر.
🔻شما را دعوت به شنیدن این پادکست میکنیم.
🗞سردبیر: دانیال بصیر
📝پژوهشگر: عبدالله عمادی
🎙گوینده:خانم خواجهوند
🎨گرافیک: الیاس فلاحتی
📽کاری از تیم تولید فکرت
📎 شماره 122 حکمتانه را اینجا بشنوید.
#جمهوری
#انتخابات
#مردم
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت
نسبت منافع عمومی با انتخابات.pdf
حجم:
261.5K
فایل پادکست بالا، خدمت شما اندیشمندان ☘️🌹
📨 موضوع: درخواست حضور
با سلام و احترام، خدمت فرماندهی کل، امام زمان (دام ظله الشریف)
با توجه به طولانی شدن عدم حضور شما در شهر ما، مجبوریم این موضوع را به عنوان یک مسئله جدی مطرح کنیم. از شما خواهش میکنیم که با توجه به تعهدات و وظایف خود، حضور خود را در شهر ما تأمین بفرمایید. این موضوع برای ما و برای جامعه محلی، خیلی مهم است و دلایل آن واضح است. قطعا شما از رنجها و فلاکتهای ما بیخبر نیستید. البته شما نیز انتظاراتی دارید که قابل انکار نیست، ما هم انتظار داریم که به زودی شما را در میان خود داشته باشیم. امیدواریم بتوانیم با تأمین انتظارات، روزهای خوب و شهر خوبی را رقم بزنیم. از لطف و مساعدت شما کمال امتنان را داریم.
با تشکر
۶ اسفند ۱۴۰۲
عبدالله عمادی معین
@abdollahemadi
⛰️لیدر قله
درست است که آقا تشریف بیاورند، مشکلات مادی هم برطرف میشوند، اما من فکر میکنم اگر ما صرفاً برای رفع مشکلات، امام را بخواهیم و مضطرانه بگوییم فقط خود آقا باید بیاد درست کنه، غلط است!
چرا؟
چون اساسا انبیا و ائمه برای سامان دنیای ما فرستاده نشدهاند. اولین درس انبیا و ائمه، ترک تعلق به دنیاست.
آنها آمدهاند انسان را به قله برسانند ولی دریغ که انسانها حال رفتن به قله را نداشتند و ندارند. حال اگر او را برای دنیای خود بخواهیم، مثل این است که گفتهایم بیخیال قله، همین پایین کوهپایه باصفاست!
باید درک درستی از رسالت امام در جامعه به دست بیاوریم.
تمرین برای کسب مراتب اعلای اخلاقی و معنوی، یعنی تمرین حرکت به سمت قله، یعنی تمرین انتظار، یعنی آمادگی برای درک رسالت امام.
✍️ عبدالله عمادی معین- ۶ اسفند
@abdollahemadi