کافهـ اخـــلاق ◾
#میز_کتاب #کتاب_اخلاق @ethicscafe
زائر دلش گرفته بود و به گنبد خیره شده بود. انگار مثل دستگاهی که به برق وصل باشد داشت شارژ می شد.
دوستش که رفته بود زیارتنامه بگیرد، زیارتنامه را به دستش داد و گفت: بیا زیارت.
گفت: من با دلم زیارت کردم.
دوستش تعجب کرد و منظورش را نفهمید. به او گفت: زیارت بدون زیارت نامه خوندن که نمی شه من اگر زیارت نامه نخونم به دلم نمی چسبه...
گفتگوی آنها ادامه پیدا کرد تا موضوع را با خادمی که آن نزدیک بود در میان گذاشتند.
خادم لبخندی زد و گفت: زیارت یعنی حضور زائر نزد کسی که او را زیارت میکند و با او ارتباط برقرار میکند و به قول معروف سیمش وصل میشود.
زیارتنامه هم یعنی گفتن جملاتی که نشاندهنده مرام و مکتب شیعه است.
پس خوب است که هر دو را با هم انجام بدهیم.
خوبان و مخلصان آستان معمولاً همینطور عمل میکنند؛ هم با دلشان حرف میزنند و هم جملات زیارتنامه را میخوانند. البته با توجه به معانی آن
📚 ارشاد اثربخش، صفحه ۱۲۲
#میز_کتاب
#اخلاق_زیارت
@ethicscafe
◾تمدید عزاداری
بعضی، عاشقانه و حسرتبار با محرم و صفر خداحافظی کردند و بعضی احساس رهایی میکنند و میگویند آخیش محرم صفر تموم شد .. اما گروه سومی هستند که خداحافظی نکرده و عزاداری را تا ده روز دیگر تمدید کردهاند چرا؟ چون تازه ایام حزن حضرت زهرا شروع شده و ایام محسنیه است.
سؤالی که از همه خصوصا این عزیزان باید پرسید آن است که:
🔹آیا منشأ و منبع حزن و شادی انسان، فقط رویدادها و وقایع تاریخی است؟؟
اگر قرار باشد احساسات ما فقط بر مبنای وقایع تاریخی تنظیم شود، شاید کمتر روزی را در تاریخ بتوان پیدا کرد که مصیبت خونبار و ناراحتکنندهای برای اهلبیت اتفاق نیفتاده باشد. پس «یحزنون لحزننا» بر همه آن ایام قابل تطبیق است و در همه آنها باید محزون بود!
اگر به استدلال اتفاقات بعد از رحلت پیامبر برای حضرت زهرا و امیرالمومنین و ایام محسنیه رو عزا گرفته شود، خب چرا ۹ روز؟ باید کل ۷۵ روز یا ۹۵ روزی که حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از پیامبر در حال مصیبت و اندوه بودند، باید عزاداری کرد. آیا این استدلال را کسی می پذیرد؟ آیا معقول است؟ آیا خود این عزیزان حاضرند تبعات فکر خود را بپذیرند؟
یا طبق نقلی، امام صادق علیهالسلام فرموده باشند: هیچ عیدی بر مسلمانان تازه نمیشود، مگر اینکه به همان اندازه غم و اندوه ما آل محمد نیز تازه میگردد. مردم عید میگیرند و حال آنکه حق ما در دست دیگران میباشد. خب بر این اساس پس اعیاد هم وقت ناراحتی است! آیا معقول است این حرف؟
اصلا مگر ما در عصر امامی نیستیم که هر صبح و شام خون گریه میکند؟ پس چطور جرأت میکنیم بخندیم!
🔹حال که تبعات این فکر پذیرفتنی نیست، جای این کنکاش هست که «مبنا و منبع حزن و شادی مؤمن، علاوه بر وقایع تاریخی، چیست؟»
بله رویدادهای بیرونی، میتواند تأثیرات عمیق روی عواطف انسان بگذارند مثل شهادت امام حسین که عواطف بشریت را بعد از این همه سال، تحت تأثیر قرار داده. اما عوامل دیگری هم هست که منبع شادی و حزن انسان امروز باشد مثل افکار درون، روابط اجتماعی، وضعیت زندگی... همچنین از منظر اخلاق اسلامی، منشأ اصلی شادی انسان، ایمان و عمل صالح است و منشأ اصلی حزن، گناه و معصیت.
✍️ عبدالله عمادی| پانزده شهریور ۴۰۳
☕•┈┈کافه اخلاق؛ نگاهی تازه به اخلاق┈┈•☕
@ethicscafe
داستان فیلم پلن خانواده (The Family Plan) درباره یک خانواده است.
خانواده داستان متشکل است از: یک پدر که در نمایشگاه ماشین کار میکند، یک مادر که فیزیوتراپیست است، یک نوجوان دختر که روزنامهنگاری میکند، یک نوجوان پسر که گیمباز است و یک نوزاد پسر که میخندد.
این خانواده بر اساس پلن و برنامه مشخصی برای هر روز پیش میروند که ناگهان حمله مهاجمان به خانواده، پلن را به هم میریزد و آنها را وارد برنامه جدید میکند. آنها کمکم با برنامه جدید خو میگیرند و نقش خود را با آن تنظیم میکنند؛ برنامهای که بر محور هویت واقعی پدر شکل میگیرد.
پدر در مدت ۱۸ سال زندگی، هویت واقعی خود را از خانواده مخفی نگه داشته است. وقتی توفیق اجباری پیدا میکند که هویتش را رو کند، زندگیاش جان دوبارهای میگیرد و رابطهاش با همسر و فرزندانش سرحال و تازه میشود.
♦️زندگی همراه با تظاهر، دلچسب نیست. این صداقت است که زندگی را دلچسب میکند هر چند گاهی پذیرش آن تلخ باشد. زندگی صادقانه یعنی زندگی با روحیه و علاقه واقعی خود. زندگی آرام و بی چالش، دلچسب نیست اگر همراه با تظاهر باشد.
و باز هم دو راهی انتخاب؛ انتخاب پدر بین بازگشت به هویت واقعی قبلی (عضو تیم ترور) که دوستش ندارد و حفظ هویت فعلی (پدر خانواده) که دوستش دارد. نهایتا راهی باز میکند که به نحوی هر دو را با هم جمع میکند؛ تغییر فعالیت مطابق با روحیه ذاتی او و همسرش یعنی اکشن و ماجراجویی، با تأسیس یک شرکت امنیتی پلیسی همراه با هم.
♦️فرزندان، وقتی والدین را در سوی مقابل خود می بییند از آنها فاصله می گیرند و وقتی آنها را با خود همدل می یابند، از آنها حمایت می کنند. (البته برخی همدلیهای پدر خانواده در فیلم، مطابق با فرهنگ بومی ما نیست)
♦️والدین به تنهایی نمیتوانند خانواده را نجات دهند بلکه این فرزندانند که در جای لازم، منجی خانواده میشوند. مشروط بر آنکه توسری خور نباشند و به مسیرشان احترام گذاشته شود.
و همدلی، رمز نجات خانواده است؛ دختری که یک لحظه پدر را درک می کند...
♦️به جاده زدن شخصیت اصلی فیلم و تحول خانواده خارج از خانه، چیز نمادینی بود برای اینکه گاهی برای تحول، باید از چارچوب موجود خارج شد