#ضیافت_اخلاق_و_قرآن (۱۴)
🌻 دلسوزها به بهشت میروند
خداوند مکالمهای از بهشت را برای ما مخابره میکند که آنها از یکدیگر سوال میکنند.
اما چه سؤالی؟ از جوابی که خدا نقل میکند بر میآید که محتوای این سؤال، احوال همدیگر در دنیا یا گذشته هم و علت بهشتی شدنشان باشد.
خب چه جوابی میدهند؟ آنان در جواب، خود را به عنوان «مشفق در خانواده» معرفی میکنند و کلید بهشتی شدن خود را «شفقت در خانواده» و خانوادهدوستی میدانند.
مکالمه در سوره طور، آیات ۲۵-۲۶ نقل شده:
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ- قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِين
مفهوم «شفقت» یعنی دلسوز باش، دلواپس باش، به فکر باش، توجه کن، خیرخواه باش. و «مُشفق» کسی است که به دیگری توجه میکند و در مورد او دلنگران است؛ نگران از آنچه ممکن است او را برنجاند یا نفعی که از دست او برود.
آیا ما جزء مشفقان هستیم؟
آیا ما هم یکی از اعضای آن مکالمه بهشت خواهیم بود؟ یا شاید شریک مکالمه جهنمیان که بگویند ما در خانواده خود بیتفاوت بودیم، سرد بودیم، یخ بودیم، همه تلاش خود را برای نفع خانواده خود صرف نکردیم، در توسعه و شادی خانواده کم گذاشتیم! به فکر خودمان بودیم و دستیدستی، عزیزان خود را تباه کردیم!
جان کلام: در حرارت خانواده دلت بسوزه، تا در حرارت آتش تنت نسوزه
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📅 ۲۹ فروردین ۱۴۰۲
@abdollahemadi
برخی میگویند هر وقت به حال کسی دلم سوخته، دلم سوخته از برخورداش. با اجازه بزرگترها اسم اینها را باید گذاشت دلسوزهای نامهربان! چون آدم مهربان که توقع نمیکند. آدم مهربان همدل است و احوال دیگران را درک میکند.
دلسوزی، آداب و اصولی دارد که باید دانست. من در یک مقاله علمی، سعی کردم تعریفش کنم تا از رفتارهای مثلا دلسوزانه ولی غلط متمایز بشه 👇🏻
ETHICS_Volume 2_Issue 5_Pages 106-122.pdf
حجم:
1.7M
عنوان مقاله: تحلیل نقش دلسوزی هدایتگر اخلاق در متقاعدسازی مخاطب
نویسنده: عبدالله عمادی، ماریه سیدقریشی
آدرس مقاله: نشریه علمی پژوهشی اخلاقپژوهی، شماره ۵، زمستان ۱۳۹۸
آدرس اینترنتی: https://b2n.ir/x05177
به فرایند فهمیدن عمیق دین و به دست آوردن احکام و مقاصد دین، اصطلاحا «تفقه» یا «اجتهاد» گفته میشود. ببینیم قرآن در تک آیه ای که لفظ تفقه در آن آمده، چه معنا و مقصودی از اجتهاد در دین را مدنظر دارد؟ و اجتهاد در دین از دریچه این آیه به چه معناست؟ این آیه معروف است به آیه «نَفْر».....
@abdollahemadi
#ضیافت_اخلاق_و_قرآن (۱۵)
🌻 باقی بقایت
«اگر میخواهی پس از مرگ فراموش نشوی، یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد یا کاری کن که قابل نوشتن باشد.»
همینطور که داشت از در یخچال، بطری آبش را برمیداشت گفت: ولی برای من که مهم نیست اصلا!
گفتم چی مهم نیست ؟
آب را سر کشید و گفت: اینکه بعد از مردنم به یادم باشند یا نه.
تعجب کردم. چه حرف غیرمنتظرهای! چه نگاه رها و سیالی! فکر نمیکردم کسی با فراموش شدن در شلوغی تاریخ مشکلی نداشته باشد. با خودم گفتم خب شاید میل به نامدار بودن و فراموش نشدن، در واقع ادامه میل به بقاست؛ انسانی که دلش نمیآید عمرش به سر برسد، با این احساس و تمنا میخواهد خودش را در جهان ادامه دهد.
به راحتی همان آب خوردن و با رهایی هر چه تمام، یخچال را بست و رفت. اما من حرفم را دوباره با خودم زمزمه کردم:
«اگر میخواهی پس از مرگ فراموش نشوی، یا چیزی بنویس که آن را بخوانند یا کاری کن که از آن بنویسند.»
احساس میکنم این میل به فراموش نشدن، برای حس بقای در این دنیا نیست بلکه به خاطر بقای در آن دنیاست اما چون این دنیا را به آن دنیا مربوط میدانیم، میگوییم اینجا یادی از ما بشود و لااقل خدابیامرزی به ما بگویند تا آنجا در حال ما اثری بگذارد.
مفهوم باقیاتالصالحات در ذهنم گل کرد و یاد آیه ۴۶ سوره کهف افتادم:
المَالُ وَ البَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ البَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيرٌ أَمَلًا؛ اموال و اولاد، زرقوبرق زندگی دنیاست. ازآنطرف، کارهای خوبِ ماندنی از نظر خدا ثواب ارزشمندتر و امیدبخشیِ بیشتری دارد.
🍁دوست دارم طوری زندگی کنم که
مرا در شادی و نور جستجو کنند،
نه در اندوه و تاریکی.
دوست دارم آن روز که برای مرگم مجلس گرفتند،
مجلس بزرگداشت و افتخار باشد
نه مجلس ختم و عزا.
میخواهم از امید بنویسم تا امیدبخش شوم.
و از عشق لحظاتی بجا بگذارم که خون در رگ زمان جاری کند
و از اخلاق، چنان مستی بیافرینم که هیچ خماری در پیاش نباشد.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📅 ۳۱ فروردین ۱۴۰۲
@abdollahemadi
ای ماه باکلاس
و ای ماه سادگی
خوش بود زیر نور تو جریان زندگی
با اینکه شور و شادی عید است در دلم،
دلگیرم از نماندن تو
مخلصت شوم
از توجه همه عزیزانی که به یادداشتهای قرآنی من توجه داشتند، سپاسگزارم. ۱۵ یادداشت با هشتگ #ضیافت_اخلاق_و_قرآن قابل دسترس و انتشار است.
اگر احیانا دیدید بدون یادداشتهای من قرآن نمیچسبد یا از دلتنگیشان خوابتان به هم خورده، حتما اطلاع دهید بعد از ماه رمضان هم ادامه بدهم تا خدای مشغولالذمبه شما نشوم. پیشاپیش عیدتان مبارک
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📸 فرزانه عمادی
@abdollahemadi
🌻 آیا با عقل میشود عاشق شد؟
من عقل را مثل پاسبان خشک و خشنی نمیبینم که همیشه بالای سر آدم میایستد تا چوب بر سرش بزند و به او راه و چاه نشان دهد. اگر به میلها و هورمونهای خودمان آگاه باشیم میتوانیم بفهمیم عقل با آنهاست که گاهی سر ناسازگاری دارد. عقل هیچ وقت با عشق و عاطفه ناسازگاری نمیکند بلکه به کمکشان هم میآید. اصلا آدمی که در دنیا عاشق نشود عاقل نیست. فقط باید حوصله کند تا عواطف خردمندانه و انسانیاش از پس پستوی هیجانها مثل یک خورشید فروزان خودش را بالا بکشد و بتابد. هیجانها همان علائمی هستند که با دیدن شخص جذابی سریع در خودمان تجربه میکنیم: مثل تپش قلب، ترشح هورمونهای جنسی.. باید صبر کرد اینها کمی فروکش کنند و به حالت عادی بنشینید سر میز مذاکره، چایی بریزید و عقلتان را دعوت کنید. بنشینید همه چیز را حساب و کتاب کنید.
«عقل عاشق»، یک توانمندی است که نشان میدهد عشق صرفا یک پدیده هیجانی نیست. به همین خاطر تنها افرادی به آن میرسند که از نظر تیپ شخصیتی، منطقی (رشنال) باشند نه هیجانی (اموشنال). یعنی
افرادی که «من» نیرومندی دارند و در مقابل هوسها و وسوسهها بهتر مقاومت میکنند. افرادی که کمتر احساساتی میشوند و بیشتر به واقعیتها توجه دارند تا خواستههای خود. به همین خاطر وقتی وارد رابطه میشوند، فقط به منفعت شخصی خود توجه ندارند در نتیجه عواطف محکم و باثباتی دارند.
🔻خلاصه نازنین! عقل و دل همیشه دعوا داشته اند. اما من بینشان آشتی دادهام حالا که عاقلانه دوستت دارم.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📸 فرزانه عمادی
📅 ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
@abdollahemadi
🌻 نازک نارنجی
چطور میشود که انسان_ این حیوان گلسرشت و زمخت_ آنقدرر نازک و شکننده میشود که از یک حرف ناگهان فرو میریزد؟ چه اتفاقی در قلب انسان رخ میدهد که بلافاصله بدون لحظهای درنگ، با مشاهده چیز ناخوشایند میرنجد؟
آیا زودرنجی چیز بدی ست؟ یا صرفا یک ویژگی شخصیتی و طبع فردی است؟
بعضی زودرنج ها خود را مثل گل لطیف توصیف میکنند و به خود میبالند که روحیه حساسی دارند و این دیگرانند که قدر لطافت آنها را نمیدانند و حساسیت آنها را درک نمیکنند! اما این واکنش را جدی ندانید! صرفا یک واکنش دفاعی است برای کم نیاوردن! تقریبا همه آنها از این صفت خود آزار میبینند و به هیچ وجه دوست ندارند زودرنج باشند. اغلب آنها اظهار میکنند که زودرنجی اصلا چیز خوبی نیست.
بر این اساس میتوان گفت زودرنجی- هر چه باشد؛ چه رذیله چه صفت منفی- نیاز به تغییر دارد.
برای تغییر زودرنجی، در اولین گام باید دانست اصلا چرا بعضیها زود میرنجند؟ چه می شود که میزان حساسیت آنها بالاست؟
برای فهم دلایل آن، سه فرض را تصور کنید:
- اگر شما وسط بیابان برهوت باشید، کوچکترین صدا شما را میلرزاند که مبادا موجود خطری باشد.
- اگر شما بین خود و دیگری یک نخ بسته و گره زده باشید، کمترین سستی در آن گره، شما را حساس میکند که مبادا گره باز شود و شما را جدا کند.
- اگر بخواهید خانه خود را برای مهمان آماده کنید، چشم شما ریزترین آشغال و نامرئیترین گَرد را میبیند که مبادا کم گذاشته شود و آبروی شما برود.
این سه فرض روشن میکند که ریشههای زودرنجی، عبارت است از: [احساس تنهایی، ترس، تعلق و وابستگی، مهربانی، دقت و جزءنگری، داشتن استانداردها و ضوابط اخلاقی، مهرطلبی.] شاید ترکیب این عوامل زودرنجی را میسازد. پس زودرنجها را بشناسیم؛ آنها لوس و بیجنبه نیستند بلکه در درون خود تنهایند، میترسند، مهربانند، دقیقند، اخلاقمدارند، مهر و توجه را دوست دارند.
🔻در اخلاق اسلامی مفهومی هست به نام «حِلم». حلم یعنی شما انضباط روان داشته باشید در برابر هیجان خشم و احساسات به گونه ای که آرامش و سکونی را بدست آورید که مانع زود متأثر شدن شود. عنصر «زمان» در مفهوم حلم، تعیینکننده است به گونهای که در حدیث معروف جنود عقل، ضد آن را «عجله» دانستهاند. پس انسان حلیم- صرفنظر از موضوع واکنش- کسی است که زمان واکنش خود را مدیریت میکند و بر آن تسلط دارد که کِی بشکند و واکنش نشان دهد.
خلاصه آقا جدار قفسه سینه را میتوان ضخیم کرد تا تیر حرفها دیرتر به قلب اصابت کند. دنیای امروز احتیاج به آدمهای پوست کلفت دارد.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📅 ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
@abdollahemadi
🌻داداش، یکم یواش
در دوره سنی ارتباط با همسالان (نوجوانی، جوانی)، داشتن رابطه صمیمانه و عشقولانه با کسی - چه همسر چه دوست، چه دختر چه پسر - جزء نیازهای اساسی افراد است.
حتی برخی افراد، همه زندگیشان میشود آن رابطه. به ویژه اگر دوستشان همجنس باشد دیگر محدودیتی برای خود نمیبینند.
🔻آیا باید به چنین روابط زیادی حساس شد؟ من باب مثال آیا ایراد دارد که آدم با همجنس خودش خیلی جینگ شود و صبح و شب با هم باشند؟؟
به نظر میرسد که بله؛ رابطههای صمیمی افراطی دست کم دو مشکل برای آدم درست میکنند: 1- سایر بخشهای زندگی اعم از کار، درس، عبادت، روابط خانوادگی، رشد فردی،.. را مختل میکنند به گونهای که اصلا زندگی بدون او معنای خودش را از دست میدهد. 2- شدت احساسات، تسلط فرد بر احساسات و رفتارهای خود را از بین میبرد یا ضعیف میکند؛ آگاهی و کنترل وی به جایی میرسد که هزار بار این جمله را به کار میبرد: «دست خودم نیست» ، «دست خودم نبود». لذا ضمن کاهش دادن قدرت تصمیم گیری، او را در معرض تصمیمات و احساسات اشتباه قرار میدهد. بروز ناخواسته احساسات جنسی یا تأثیرپذیری ناآگاهانه از طرف مقابل دو نمونه از این اتفاق است
صرف نظر از مشکلات رابطه، نکته قابل توجه اینکه این روابط در کوتاهمدت قشنگند اما در بلندمدت نه!؛ تجربه نشان داده که این روابط، دوام ندارند. شما کمتر رابطه عاشقانه داغی را پیدا میکنید که سالیان سال دوام داشته باشد. معمولا یک رابطه داغ، بعدش به سردی میکشد و طرفین ضربه میخورند.
🔻جای فکر دارد که چرا این روابط ناپایدار است؟
یکی از دلایلش این است که احساسات بالغانهای در آنها نیست لذا به راحتی افراد به هم وابسته میشوند؛ وابستگی، اسارت میآورد، توقع میآورد، حساسیت میآورد. یعنی طرفین یا یکی از آنها به رفتار طرف مقابل حساس و توقعی میشوند. خب معمولا همیشه شرایط نرمال نیست و خواهی نخواهی زمانی پیش میآید که طرف، توقعات و حساسیت او را محقق نمیکند. مورد داشتیم که دو طرف، سر تغییر رنگ مو از هم دلخور شدهاند! توقع و حساسیت، به شدت مستعد دلخوری و دلشکستگی است.. این دلخوریها و دل شکستن ها وقتی زیاد شد، تبدیل میشود به لطمه عاطفی. در نتیجه صورت وضعیت بعدی، یا کات خواهد بود یا معمولی شدن. مثل دوره بعد از ماهعسل
در عوض، یک رابطه صمیمی متعادل، میتواند یک عمر دوام داشته باشد......
🌿 این چنین است که شما را امتی «متعادل» قرار دادیم (سوره بقره، آیه 143)
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📅 ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
@abdollahemadi
🌻 گندهتر از دهن
همیشه پس ذهنم بوده که آیا من آدم کارهای بزرگ هستم یا نه؟ آیا به جایی خواهم رسید که کارهای بزرگی انجام بدم؟ یک مؤسسه بزرگ داشته باشم! یک کتاب در تیتراژ صد و چندم بنویسم! استارتاپم برای ششصد نفر تحولآفرینی کند!...
حالا فهمیدهام که این کلنجار غلطی بوده و میتونم اسمش رو وسوسه کمالگرایانه و جاهطلبانه بگذارم. یا گندهتر از دهن حرف زدن!
اصلاً در موفقیت انسان، بحث کارهای بزرگ و کوچک نیست. بلکه مهم اینه که از توان و ظرفیت خود استفاده کنیم و هر کاری که از دستمون برمیاد رو انجام بدیم. چه دیگران بگن کوچیکه چه بگن بزرگه. مهم راه رفتنه؛ یکی با قدمهای بزرگ و سریع، یکی با قدمهای آهسته و کوچک؛ هر کسی در حد توانش و نفسش و قوت زانوش
اونی که نفسش زیاده، حق داره بلندپرواز باشه و زیاد بدوه. بایدم چنین باشه. ولی لزوماً بمعنای این نیست که بهتر از اونیه که نفسش کم بوده.
اساسا تقسیم کارها به بزرگ و کوچک یک تقسیم اجتماعی و اعتباری است و الا در آفرینش و پیشگاه خدا چنین تقسیمبندی وجود نداره. در بین آدماست که چیزی کوچک یا بزرگ دیده میشه. مثلا پدیدهای داریم به اسم «کوچکهای بزرگ»!؛ کوچکهای بزرگ چیزهاییه که ما اونا رو ناچیز و کوچک میدونیم اما کسی که میبینه، خیلی مهمش تلقی میکنه. میبینید که کوچک و بزرگ قلمدادکردن کاری، وابسته به ذهنیتها و نقشهاست. مثل اتوی لباس میمونه که شاید فقط چار تا چروک رو صاف کنه اما تأثیر مهمی در آراستگی و حس خوب شما و مجموعهای که اونجا کار میکنید داره.
خلاصه اینکه اگر گندهتر از دهنتون حرف میزنید بدونید که دهن شما اگر چه بالقوه گنجایش هزاران کلمه داره ولی وقتی باز میکنید فقط چند کلمه میتونه از اون خارج بشه.
🔹همین حرفا هم شاید گندهتر از دهنم باشه. بهتره از دهن مبارک حضرت پیامبر بشنویم:
«به عمل کردن بر اساس تقوا بیشتر اهمیت بده تا عمل کردن بر اساس چیزهای دیگر. هیچ عملی اگر بر اساس تقوا باشد، کم نیست. چطور کم باشد کاری که توسط خدا قبول میشود. خدا خود فرمود: خدا تنها از متقین قبول میکند»
پینوشت: وَ كُنْ بِالْعَمَلِ بِالتَّقْوَى أَشَدَّ اِهْتِمَاماً مِنْكَ بِالْعَمَلِ بِغَيْرِهِ فَإِنَّهُ لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ بِالتَّقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ عَمَلٌ يُتَقَبَّلُ لِقَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنَّمٰا يَتَقَبَّلُ اَللّٰهُ مِنَ اَلْمُتَّقِينَ
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📅 ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
@abdollahemadi
جناب آقای حمیدرضا الداغی
درود و رضوان الهی بر تو باد. درود بر شرفت که رسم ناموسپرستی را زنده کردی. من در آن صحنه نبودم که دقیق بدانم چه شد و چه گذشت. اما از آن چند لحظه کم و مبهم که منتشر شد برمیآید که گویا خیلی سریع غیرتت به جوش آمد. به دقیقه نکشید که آن اتفاق افتاد. کاش کمی فقط کمی تأنی میکردی و مسأله را با درایت فیصله میدادی. حالا دخترانت و کشورت از وجودت محروم نمیشدند. اینجا همه جا پیچیده که تو شهید امر به معروفی. اما حالا که چشمان زیبایت به عالم حقیقت باز شده، حتما میدانی که امر به معروف و نهی از منکر به درگیری و تندی نیست. به عدم توجه به تأثیرگذاری نیست. دیدی آن مرد میانسال که بعد از تو سر صحنه آمد چقدر آرام بین تو و آن دو رذل جدا کرد؟ چاقو هم نخورد! برخی با بیانصافی تو را تلفشده دانستند اما تو اگر شهید امر به معروف هم نباشی، فدایی دفاع از ناموسی. علی ای حال جزاک الله خیر الجزاء و تفضل علیک بخیر النعیم
ملتمس دعا: عبدالله عمادی (معین)
@abdollahemadi