eitaa logo
کافهـ اخـــلاق ◾
253 دنبال‌کننده
186 عکس
26 ویدیو
11 فایل
🌟 به کافه اخلاق خوش آمدید! 🌟 زمینه کاری: اخلاق عملی و اخلاق کاربردی کافه‌دار: دکتر عبدالله عمادی؛ پژوهشگر اخلاق ارتباط با ادمین: @aemadii برنامه‌های کافه اخلاق: #داستان_اخلاق #فیلم_اخلاق #کافه_گفتگو #میز_کتاب #صدای_فکر #راه_و_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درخت، دست‌هایش را به سمت آسمان باز کرد. می‌خواست دانه‌های برف را در آغوش بگیرد و اجازه ندهد که به زمین بیفتند. درخت با عشق و مراقبت، دانه‌های برف را در شاخه‌هایش نگه داشت و به آن‌ها گفت: «بمانید، بمانید! شما زیبایی این دنیا هستید و من نمی‌خواهم شما را از دست بدهم!» شاید فقط درخت فهمید که عشق و مراقبت او می‌تواند دنیای کوچکی از زیبایی و شادی بسازد، حتی در دل سردترین روزهای زمستان ♥️🌿 ۲۱ بهمن ۴۰۳ @ethicscafe
برف که می‌آید، همه را به ذوق می‌آورد. بازی می‌کنیم، شادی می‌کنیم، عکس می‌گیریم.... همچین که روز به پایان می‌رسد، از آن لذت و زیبایی، چیزی جز آب و گِل یا یخ باقی نمی‌ماند. حکایت خوشی‌های دنیاست؛ کوتاه و گذرا، ما را خوشحال می‌کنند، اما زود ناپدید می‌شوند و تنها خاطراتی از آن‌ها باقی می‌ماند. @ethicscafe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 پا به پای هم؟ یا پشت به پشت هم جمله‌ای خواندم از امام خمینی که «رمز پیروزی ملت، ایمان و وحدت کلمه بود». با خودم گفتم آیا ما الان «وحدت کلمه» داریم؟ که پیروزی‌هایمان تکرار شود.. ▪️وحدت و اتحاد، از اصول مسلم اخلاق اجتماعی و سیاسی است که در کلمات رهبر نیز پر تکرار بوده و در کلمات رئیس‌جمهور هم پررنگ است. ولی آیا «وفاق ملی»، همان «وحدت کلمه» است؟ 🔹من دو معنا از «وفاق» می‌فهمم: یکی اینکه هر کسی نظر خودش را داشته باشد ولی دعوا نکنیم به نظرات مختلف احترام بگذاریم. دیگر اینکه، همه هم‌نظر و هماهنگ باشیم. و روی یک هدف مشترک توافق، و با هم همکاری می‌کنیم هر دو معنا مهمند اما معنای اول، چندصدایی را ترویج می‌کند و معنای دوم، همصدایی را. معنای اول یعنی همزیستی مسالمت‌آمیز و معنای دوم یعنی هدایت انرژی و منابع به سمت یک هدف مشترک. 🔸بنظر می‌رسد وفاقی که رئیس‌جمهور مطرح می‌کند اولی است؛ چه مکرر می‌گوید دعوا نکنیم دعوا نکنیم. در حالی که ما به دومی بیشتر نیازمندیم. چیزی که زیاد است در مملکت، آدمهای نقاب‌دار محترمی که نه تنها دعوا نمیکنند بلکه خیلی هم جنتلمن و مؤدبند! باید هم‌اکنون همه یک‌صدا و همصدا، حرفمان و هدفمان یک چیز باشد و بس: ادامه انقلاب برای اقتدار و پیشرفت کشور 🍂متاسفانه الان اینطور نیست که حرف و دغدغه همه، این باشد. هر کسی سنگ خودش را به سینه می‌زند. اساسا در زمان انقلاب، هر کسی خود را در شکل‌گیری انقلاب سهیم می‌دانست و به سهم خودش، مسئولیت‌پذیر بود. اما هم‌اکنون که خرمان از پل گذشته، برای آبادانی کشور احساس مسئولیت نمیکنیم و نشستیم مسئولان احساس مسئولیت کنند. 🍃بیایید فعال باشیم و همگی با یک هدف مشترک، یعنی پیشرفت و شکوفایی کشورمان، متحد شویم و آینده‌ای «خوب» بسازیم. وااقعا ما برای آنکه ایران «خانه خوبان» شود، خون دلها خورده‌ایم. ✍️ عبدالله عمادی_۲۲ بهمن۴۰۳ @ethicscafe:به کافه اخلاق بپیوندید ☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧭 جمعه‌ها جایی در حوالی کیهان، روی مدار زمین، «جمعه‌ها» دور هم جمع ‌شدند تا درباره‌ افتخارات و ویژگی‌های خود صحبت کنند. تلسکوپ نوری روی هر کدام که می‌افتاد به گردش و صحبت درمی‌آمد. اول از همه، «جمعه سلامتی»، قبراق و پرانرژی گفت: من روزی هستم که به مردم یادآوری می‌کنم سلامتی مهمترین دارایی است و وقت آن رسیده که به جسم و جان خود توجه کنند. من برایشان کلی ورزش و تغذیه سالم و مراقبت‌های فردی آماده میکنم. به همین خاطر آنها خیلی مرا دوست دارند. «جمعه استراحت»، با صدایی آرام و راحت گفت: من جمعه‌ای هستم که مردم همیشه منتظر من هستند. بعد از یک هفته‌ سخت، من به آن‌ها آرامش می‌بخشم و وجودشان را برای زندگی کردن و دوباره زندگی کردن آماده می کنم. هیچ کس مثل من به آنها اجازه نمی دهد به مدت طولانی بخوابند و ساعتها لش کنند و آسوده باشند و کاری نکنند. آنها وقتی پیغام مرا روی هشدار خود می خوانند، فوق العاده کیف می کنند که «امروز بدون نگرانی، همه چیز را رها کن و راحت باش» «جمعه تفریح»، شاد و شنگول و پرجنب و جوش، پرید وسط حرف و گفت: آدم ها از همه زمان ها خسته می شوند غیر از من. من به آنها می‌گویم «بیایید امروز فقط خوش بگذرانیم» یک فیلم ببینیم، یک بازی مهیج انجام بدهیم، کنسرت برویم، برقصیم، بچرخیم، بخندیم، شاد باشیم. من نماد عشق و حال هستم. «جمعه طبیعت»، با صدایی شورانگیز و آرامش‌بخش، مثل رودی در بستر زمان خرامید و گفت: انسانها هیچ یک از ما را نمی‌بینند ولی بشدت از دیدن زیبایی‌های طبیعت لذت می برند. هیچ چیز به اندازه بودن در طبیعت ذوق‌زده شان نمی‌کند. این همه درخت، این همه پارک، این همه گل، این همه آبشار، این همه کوه، فقط در منند که انرژی می شوند توی دل آدمها. اگر من نباشم، همگی بلااستفاده خواهند ماند. شما نمی دانید یک ثانیه تنفس عمیق در هوای تازه چقدر قیمت دارد! «جمعه یادگیری»، با ژستی کنجکاو و خلاق، همه را دعوت به سکوت کرد و گفت: جمعه، روز یادگیری است. روزی است که مردم باید با هنری، کتابی، مستندی، کلاسی، کارگاهی، کاری، به توسعه خود بپردازند. روزی است که باید با کارهایی که در طول هفته نتوانستند انجام دهند، استعدادهای واقعی خود را کشف کنند. جمعه، روز خلاقیت و رشد است. جمعه واقعی منم «جمعه معنویت»، برای او کف مرتبی زد و گفت: من زمانی هستم که هیاهوی روزمره در من گم می‌شود. فرصتی به انسانها میدهم تا با خود خلوت کنند، به آغوش خداوند برگردند، به نیازمندان برسند، یا به مزاری بروند و با ارواح پاک دیدار کنند. اینچنین روحشان را تجدید می‌کنم تا با قدرت و قدردانی به هفته بعد برسند. نوبت به «جمعه دوستی» رسید. لبخندی زد و با لحن گرمی گفت: همه شما درست گفتید من با همه شما دوستم چون کار من همین است؛ به انسانها دوستی و محبت را یادآوری می‌کنم. به آنها فرصت می‌دهم لحظات خاطره‌انگیزی با خانواده بسازند، به دیدار دوستان بروند، با هم وقت بگذرانند و از کنار هم بودن لذت ببرند، حال فامیل دور خود را بپرسند و با همه مهربان باشند. جمعه‌ها با احترام منتظر ماندند برای شنیدن حرفهای جمعه آخر؛ «جمعه موعود»، با لبخند و امیدواری، گفت: من جمعه موعود هستم! روزی که انسانها از غم و درد نجات خواهد یافت. آنها بیش از شما، همیشه درباره‌ من صحبت می‌کنند و آرامش واقعی را در من می‌بینند. من افتخار می‌کنم که می‌توانم بهترین جمعه را برای آنها رقم بزنم و فرصتی باشم تا آنها با همکاری و خیررسانی، هر کاری که می‌توانند انجام دهند تا جهان به جای بهتری تبدیل شود. جمعه‌ها چند دقیقه با بهت و سکوت به هم نگاه کردند و بعد گفتند: اما جای ما در تقویم مشخص است. جای تو مشخص نیست! «جمعه موعود» با نگاهی پر از امید پاسخ داد: بله، می‌دانم که نمی‌دانم دقیقا کدام روز خواهم بود. ولی امیدی که آدمها به من دارند، از هر روزِ تقویمشان خوشحال‌کننده‌تر است. «جمعه دوستی»، به قصد میانجیگری به بقیه گفت: بهتر است به جای برتری بازی، با هم کمک کنیم تا «جمعه موعود» جای خودش را پیدا کند. «جمعه موعود» گفت نیازی نیست. آدمها خودشان مرا پیدا خواهند کرد. نجات، همیشه در دسترس است و هر جمعه می‌تواند یک فرصت برای شروعی تازه باشد. 🖊️ عبدالله عمادی معین @ethicscafe:به کافه اخلاق بپیوندید ☕
«آخر دنیا» کجاست؟
یکی از برکات حضور در جمع مشتاقانه محبان حضرت آقا در مسیر جمکران، پرسشنامه ای به دستم رسید که جهت سنجش میزان انتظار منتظران طراحی شده. صرف نظر از میزان دقت این تست که نمیشه انتظار یک تست علمی رو ازش داشت، فرصتی بود تا به عمق احساسات و آمادگی‌های خود بپردازم و ببینم که چقدر به ظهور منجی ایمان دارم و چقدر براش آماده‌ام. نشستم بدبینانه به خودم نمره دادن. عددی که به دست آوردم، این احساس رو در دلم نشوند که جزئیات، تعیین‌کننده‌اند. جزئیات میتونند سرنوشت‌ساز باشند. اگر غیر از گزاره «از ظلم و فساد در دنیای امروز ناراحتم.» برای «امید و مثبت‌اندیشی، عدالت‌طلبی و تعهد به عدالت، مهربانی و کمک به انسانها، مسئولیت‌پذیری و تلاش برای اصلاح خود و جامعه، پایداری و صبر» هم گزاره مینوشت، احتمالا نمره انتظارم میشد ضعیف و نیاز به تحول اساسی. اخلاق_منتظران @ethicscafe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا