eitaa logo
کافهـ اخـــلاق ◾
253 دنبال‌کننده
185 عکس
25 ویدیو
11 فایل
🌟 به کافه اخلاق خوش آمدید! 🌟 زمینه کاری: اخلاق عملی و اخلاق کاربردی کافه‌دار: دکتر عبدالله عمادی؛ پژوهشگر اخلاق ارتباط با ادمین: @aemadii برنامه‌های کافه اخلاق: #داستان_اخلاق #فیلم_اخلاق #کافه_گفتگو #میز_کتاب #صدای_فکر #راه_و_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
بهترین سفر به خاطر اشتباهات گذشته‌اش شرمنده بود، از دست دادن عزیزانش او را غمگین کرده بود، و ناتوانی در تغییر شرایط زندگی‌اش او را خشمگین می‌کرد. او همیشه احساس «شرم»، «غم» و «خشم» را در دل خود حمل می‌کرد؛ مردی در پایان جوانی یک روز، مرد به دیدار یک حکیم رفت. حکیم به او گفت: برای رهایی از این احساسات، باید سفر بروی. بسیار سفر برو مرد گفت: به کجا؟ حکیم گفت: به درون خودت مرد جوان با تردید و امید، سفرش را آغاز کرد. در مسیر، با سه موجود عجیب روبرو شد: اولین موجود، سایه‌ای بود که به او گفت: من از اشتباهات تو زاده شده‌ام. اما تو می‌توانی مرا با پذیرش و بخشش خودت از بین ببری. مرد با خود اندیشید و تصمیم گرفت که اشتباهات گذشته‌اش را بپذیرد و خود را ببخشد. سایه ناپدید شد و مرد احساس رهایی کرد. مرد مسافر در ادامه راه، با سگ سیاهی روبرو شد که به او گفت: من از محرومیت‌ها و دردهای تو زاده شده‌ام. اما تو می‌توانی مرا با یادآوری لحظات خوش و قدردانی از آنچه داری، از بین ببری. مرد شروع به یادآوری لحظات خوش زندگی‌اش و قدردانی از آنها کرد. سگ سیاه نیز دمش را روی کولش گذاشت و رفت. مرد، احساس آرامش داشت داشت، اما ناگهان با اژدهایی اخمو روبرو شد که روی دستانش چمباتمه زده بود. اژدها به او گفت: من از ناتوانی و ناامیدی تو زاده شده‌ام. اما تو می‌توانی مرا با پذیرش قدرت خود و تلاش برای تغییر شرایط، از بین ببری. مرد تصمیم گرفت که به جای خشمگین شدن، قدرت خود را بپذیرد و برای تغییر شرایط زندگی‌اش تلاش کند. کم‌کم اژدهای خفته نیز ناپدید شد و مرد احساس قدرت و امید کرد. بهترین سفر مرد به پایان رسید و به خانه بازگشت، با قلبی سبک و ذهنی آرام و زانوانی قدرتمند. ✍️ عبدالله عمادی (معین)| ۶ آبان ۴۰۳ بفرمایید کافه اخلاق | لینک ورود 👇🏻 https://eitaa.com/ethicscafe