eitaa logo
|عطرمشکاتـــ
1.4هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
4هزار ویدیو
107 فایل
اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج:)🌱 برای‌‌ِآمدنت تمامِ‌مردمِ‌شهررا دعوت‌گرفته‌ام‌! چرانمی‌آیی‌؟ انتقادات‌وپیشنهاداتتو‌ناشناس‌بگو:) : payamenashenas.ir/موسسه عطر مشکات ادمین: @Ghorbat1190 "موسسه‌عطرمشکات‌و‌بنیادمهدی‌موعودعج‌استان‌همدان"
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم تجلیل از خادمین نماز،مهدویت و غدیر استان همدان اسفند ۹۹ @Etr_Meshkat
(اصلاح مدیریت در خانواده و جامعه) | جلسه سوم| دلیل اهمیت و اولویت موضوع خانواده در آخرالزمان  3-14. چرا خانواده در آخرالزمان مهم است؟ وقتی یک جامعه مستضعف بخواهد قوی بشود باید خانواده‌اش قوی باشد  چرا مسئله خانواده در آخرالزمان مهم است؟ برای اینکه یک جامعه مستضعف وقتی بخواهد قوی بشود باید خانواده در آن جامعه، قوی باشد! این آمار طلاق با جامعه منتظر و مهدوی جور در نمی‌آید! این وضع حجاب، این تعداد کم زاد و ولد با بیرون آمدن از استضعاف جور در نمی‌آید.  مگر مستضعفین نمیخواهند از استضعاف در بیایند؟ خب اگر بخواهند قوی بشوند، خانواده باید قوی باشد. البته الآن در جامعه ما خانواده، نمرۀ بالایی دارد (مثالا بالای 10) ولی انتظار از ما خیلی بیشتر از این حرف ها است! خانواده باید فربه و قوی باشد، کم بودن زاد و ولد در خانواده‌های خوب علامت ضعف است! این آمار طلاق در جامعه، علامت ضعف است و اینها یعنی ضعف جامعه.  البته ما زیاد هم در مقابل دشمنان، ضعیف نبوده ایم؛ اما همین مقداری که ضعیف نبودیم، صدقه سر خانواده‌های خوب است و آن مادرانی که شیران بیشه‌ی شجاعت را تربیت کردند. یک جوان شجاع سلحشور که از زیر بته در نمی‌آید؛ از یک خانوادۀ مستحکم در می‌آید. بسیاری از این مشکلاتی که ما در جامعه خودمان میبینیم علامت ضعف خانواده است. @Etr_Meshkat
🌹امشب شب میلاد علمدار حسین است میلاد علمدار وفادار حسین است 🌹گر بود علی محرم اسرار محمد عباس علی محرم اسرار حسین است 🌺میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز مبارک باد🌺 @Etr_Meshkat
✅پخش پرچم یا صاحب الزمان به همراه برچسب های کودکانه عصر ظهور بهمراه ماسک و رزق معنوی @Etr_Meshkat
کوی فرهنگیان مجلس جشن و سرور ، میلاد سرور شهیدان امام حسین علیه السلام برگزار شد با سخنرانی درباره اصلاحات حسینی و شاخصه های ظهور و قرائت اولین سخنرانی مولا پس از ظهور در خانه کعبه خطاب به عالمیان و هم چنین مداحی و پذیرایی و دعای فرج برگزار شد. @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شناخت امام زمان - قسمت سوم.mp3
2.54M
🎙 ؛ 📝 موضوع:شاخص‌های شناخت. او می بیند.او می شنود 📌 قسمت سوم 👤 @Etr_Meshkat
سوال شماره3⃣ 🎯لطفا صوت بالا👆 را گوش دهید و پاسخ مسابقه را نزد خود نگهدارید و در تاریخ ۱۴ فروردین پاسخها را بصورت عدد ۱۹ رقمی از سمت چپ به راست به آیدی زیر ارسال کنید. @Salehiin313 @Etr_Meshkat
2️⃣ 1️⃣ روز تا میلاد مولای مهربان، امام زمان علیه السلام باقی مانده است... 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات ⚡️حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِي الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَلْقاً وَ خُلْقاً يَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي غَيْبَتِهِ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. حمد و سپاس مخصوص خداوندي است که قبل از مرگم، جانشـینم را به من نشـان داد، او چه از لحاظ اخلاق و چه از لحاظ قیافه ماننـد پیامبرصـلی االله علیه وآله است؛ خداونـد او را در غیبتش محـافظت می نمایـد؛ سـپس ظهور می کنـد و زمین را پر از عـدل داد می کنـد، همـان گونه که پر از ظلم و جور شـده است. 📚کمال الدین، ج2، ص402، ح7 @Etr_Meshkat
خیابان پاسداران مراسم مولودی خوانی برای امام حسین علیه السلام و تعجیل فرج مولا برقرار شد @Etr_Meshkat
📚 (عهد و پیمان با خدا و امام عصر علیه السلام) 2. رفاقتی پایدار جاسم و جمیل به جرم دزدی و بهمن به جرم كشف هروئین توی اتومبیلش در زندان اهواز حبس بودند. توی زندان با هم آشنا شدند و این رفاقت هر روز جدی تر می شد. پس از چند ماه در فروردین 1345 بهمن آزاد شد و با پیگیری او در بیرون زندان، جاسم یکشنبه بیست شهریور 45 آزاد شد و جمیل هم حدود یك هفته بعد. سه نفری طبق عهدی كه باهم بسته بودند؛ به زادگاهشان دزفول و اندیمشك پشت كرده و در خرمشهر ساكن زیرزمین منزل فریدون شهابی شدند. فریدون بیشتر روی آب بود و وقتی هم به خرمشهر می آمد، كم پیدا و مرموز. او نقشه ای را برای پولدار شدن مطرح كرد.  وقتی آنها با او هم داستان شدند، گفت منتظر خبر من باشید و حالا برای اینكه همسایه ها شك نكنند به دوستم جلال سفارش كردم كه تو تعمیرگاه كمكش كنید. فریدون رفت و دوستانش مثل سایر مردم زندگی را شروع كردند و آن قدر نقش خود را خوب بازی می كردند كه حتی خانواده فریدون هم به آنها شك نكرد. هر كدامشان هم برای مجرد زندگی كردن خود داستانی بافته بودند و حتی جلال ترمزی هم با دلسوزی هركدامشان را برای كار به یكی ازهمكارهایش سپرد. كم كم كارهای فنی را یاد گرفته بودند و اگر فریدون وسوسه نمی كرد، داشتند برای خودشان كسی می شدند. حدود 5 ماه ازسكونت آنها در خرمشهر می گذشت كه جمیل تصمیم گرفت به شهر خود برگردد و تعمیرگاه بزند كه با تهدید بهمن منصرف شد. حتی بهمن گفت اگر جمع را ترك كند تا هر جای دنیا برود پیدایش می كند و… سه شب بود كه فریدون تلفن می زد و با بهمن نقشه اش را دنبال می كرد. اما جمیل حسابی  ترسیده بود. به هر حال همه به اجرای نقشه راضی شدند و یك شب كه سه نفری دور هم بودند؛ بهمن پس از یك ساعت آماده سازی ذهن دوستانش بسته ای را باز كرد. چشمان جمیل از حدقه درآمد … خیلی ترسیده بود؛ از دیدن اسلحه، او از دو چیز خیلی می ترسید، اسلحه و مواد مخدر اما كار از این ها گذشته بود و از ترس جان آب گلویش را قورت داد و گفت نگران نباشید من تا آخرش هستم. از آن شب تا شب موعود یازده شب وقت بود و بهمن مرتب درگوش جاسم و جمیل خواند كه برای پولدار شدن همه كار باید كرد. حتی باید آدم كشت و در این مدت آنها را آماده هركاری كرد. حالا هر سه برای رسیدن به هزاران سكه طلا و بسته های اسكناس لحظه شماری می كردند. و شیطان با وسوسه هایش به هر سه می خندید … @Etr_Meshkat
هدایت شده از |عطرمشکاتـــ
AUD-20201002-WA0003.mp3
3.62M
مولاجان زمان؛ مثل برق می گذرد و برای رسیدن به تو، سر از پا نمی شناسد؛ و من در انتظار طلوعت، ترک میکنم هر گناهی را، به امید پاک بودنم در لحظه ی دیدار ... @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4⃣ دانش دانش ماست ... @Etr_Meshkat
قسمت 1⃣1⃣ ✨ پوریای ولی مسابقات انتخابی کشوری بود.... ابراهیم در آن زمان در اوج آمادگی به سر می برد و هرکسی یک مسابقه از ابراهیم می‌دید می‌گفت : "امسال تو 74 کیلو هیچکس حریف ابراهیم نمی‌شه." مسابقات شروع شد و ابراهیم یکی یکی حریف‌ها رو از پیش رو برمی ‌داشت و با چهار کشتی که برگزار کرد به نیمه نهائی رسید اکثر کشتی‌ها رو هم یا ضربه می‌کرد یا با امتیاز بالا می‌بُرد. با اون شور و حالی که داشت گفتم: "امسال دیگه یه کشتی‌گیر از باشگاه ما می‌ره تیم ملی" دیدار نیمه نهائی هم با اینکه حریفش خیلی مطرح بود ولی ابراهیم با اقتدار برنده شد و به فینال رفت. حريف پاياني او آقاي محمود .ك بود كه همان سال قهرمان مسابقات ارتش‌هاي جهان شده بود. قبل از شروع فینال رفتم رختکن پیش ابراهیم و گفتم: " من کشتی‌های حریفت رو دیدم .خیلی ضعیفه ،از این کشتی قبلی راحت‌تر می‌تونی ببری. " ابراهیم هم بندهای کفشهاش رو بست و در حالی که مربی آخرین توصیه‌ها را به ابراهیم گوشزد می‌کرد، با هم به سمت تشک رفتند. وقتی ابراهیم روی تشک رفت، من در بین تماشاگرها رفته بودم و داشتم نگاهش می‌کردم، حریف ابراهیم داشت با او حرف می زد و او هم سرش رو به علامت تائيد تکون می‌داد. بعد هم حریف ابراهیم یک جائي رو بالای سالن بین تماشاگرها به او نشان داد. من هم برگشتم و نگاه کردم. دیدم یک پیرزن، تسبیح به دست اون بالای سکوها نشسته. نفهمیدم چی گفتن و چی شد ولی ابراهیم خیلی بد کشتی رو شروع کرد و همه اش دفاع می‌کرد، بیچاره مربی ابراهیم، اینقدر داد ‌زد و راهنمائی‌کرد که صِداش گرفت. ولی ابراهیم انگار هیچی از حرفهای مربی و حتی داد زدن های من را نمی شنید و فقط داشت وقت رو تلف می‌کرد. حریف ابراهیم با اینکه اولش خیلی ترسیده بود ولی جرأت پیدا کرد و هی حمله می‌کرد و ابراهیم با آرامش خاصی مشغول دفاع بود. داور اولین اخطار و بعد هم دومین اخطار را به ابراهیم داد و در پایان هم ابراهیم باخت و حریف ابراهیم قهرمان 74 کیلو شد. داور وقتی دست حریف را بالا می‌برد ابراهیم می‌خندید و خوشحال بود انگار که خودش قهرمان شده. بعد هم دو تا کشتی‌گیر یکدیگر رو بغل کردند. حریفِ ابراهیم در حالی که از خوشحالی گریه می‌کرد خم شد و دست ابراهیم رو بوسید. دو تا کشتی گیر در حال خارج شدن از سالن بودند که از بالای سکوها پریدم پائین و آمدم سمت ابراهیم و داد زدم: "آدم عاقل، این چه وضع کشتی بود. بعد هم از زور عصبانیت با مشت زدم به بازوی ابراهیم" و گفتم: "آخه اگه نمی‌خوای کشتی بگیری بگو، ما رو هم معطل نکن" ابراهیم سریع رفت تو رختکن و لباس‌هاش را پوشید و خيلي آرام با یک لبخند گفت: " اینقدر حرص نخور" بعد هم سرش رو انداخت پائین و رفت. از زور عصبانیت کارد می‌زدن خونم در نمی‌اومد، وهمينطور به دروديوار مشت مي‌زدم. رفتم بیرون. جلوی در ورزشگاه همان حریف فینال ابراهیم را دیدم که با مادر و کلی از فامیلهایشان دور هم ایستاده بودند و خیلی خوشحال بودند. یکدفعه همان آقا من را صدا کرد. برگشتم و با اخم گفتم: بله ؟ آمد به سمت من و گفت: "من متوجه شدم شما رفیق آقا ابرام هستید، درسته ؟" با عصبانیت ‌گفتم: " فرمایش" ادامه داد: "آقا عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل مسابقه به آقا ابراهيم گفتم: "شک ندارم که از شما می‌خورم، اما هوای ما رو داشته باش، مادرم و برادرام اون بالای سالن نشسته‌اند، مواظب باش ما خیلی ضایع نشیم". بعد ادامه داد: "رفیقتون سنگ تموم گذاشت نمی‌دونی مادرم چقدر خوشحاله"، بعد هم گریه‌اش گرفت و گفت: "من تازه ازدواج کردم و به جایزه مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی ‌دونی چقدر خوشحالم". من هم که مانده بودم چه بگویم کمی سکوت کردم و گفتم: "رفیق جون ، اگه من جای داش ابرام بودم، با این همه تمرین و سختی کشیدن این کار رو نمی‌کردم. این کارها مخصوص آدمای بزرگی مثل ابراهیمه". از آن پسر خداحافظی کردم و نیم نگاهی به اون پیرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. بین راه به کار ابراهیم فکر می‌کردم، اینجور گذشت کردن اصلاً با عقل جور در نمی‌یاد. با خودم فکر می‌کردم که پوریایِ ولی وقتی فهمید که حریفش به قهرمانی تو مسابقه احتیاج داره و حاکم شهر، اونها رو اذیت کرده به حریفش باخت اما ابراهیم... یاد تمرین‌های سختش افتادم....عجب آدميه این ابراهیم ⏪ ادامه دارد.... @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای اهل حرم آمد سقای حسین سید و سالار خوش آمد 🌹علمدار خوش آمد🌹 🌹علمدار خوش آمد🌹 @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛🌺🍃💫🌸✨✨✨✨✨✨✨✨ ؛🍃💫🌸✨ ؛💫🌸✨ ؛🌸✨ ؛✨ 🌺پیامبر🍃 ص🍃 فرمود:هر گاه زنی در حالیکه آرایش کرده و معطر است از خانه اش خارج شود و همسرش از این عمل او خشنود باشد برای همسر در برابر هر قدمی که آن زن بر می‌دارد خانه ای از آتش ساخته می شود. پس بالهای زنانتان را کوتاه کنید[و به آنان قدرت جولان ندهید] در بلندی بالهایشان پشیمانی است و کیفر آن آتش است و در کوتاهی بالهای آنها خوشنودی و سرور و بی حساب وارد بهشت شدن است.وصیت مرا درباره زنان تان حفظ کنید تا از دشواری حساب[ روز قیامت] نجات یابید و هرکس وصیت مرا حفظ نکند نزد خدا چه حال بدی خواهد داشت! 📚برگرفته از کتاب: مفاتیح الحیاه جوادی آملی ✨ 🌸✨ 💫🌸✨ @Etr_Meshkat 🍃💫🌸✨ 🌺🍃💫🌸✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سجده نزدیک‌ترین حالت بنده است به خدا! و تو سیّدِ سجده‌کنندگانِ عالم! ما در انتظار ملاقات کسی هستیم؛ که می‌گویند؛ تمثالِ همه‌ی لطافت و قرابتِ تو به خداست ! الهی بحقّ علیه السلام، إشفِ صدورنا، بظهور الحجّه 💫. @Etr_Meshkat
1️⃣ 1️⃣ روز تا میلاد مولای مهربان، امام زمان علیه السلام باقی مانده است... 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات ⚡️حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَمَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْمُنْكِرُ لِرَسُولِ اللَّهِ كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ لِأَنَّ طَاعَةَ آخِرِنَا كَطَاعَةِ أَوَّلِنَا وَ الْمُنْكِرَ لِآخِرِنَا كَالْمُنْكِرِ لِأَوَّلِنَا گويا شما را مى ‏بينم كه پس از من درباره جانشين من اختلاف مى ‏كنيد، آگاه باشيد كه هر كس به ائمّه بعد از رسول خدا اقرار کند امّا منكر فرزندم شود مانند كسى است كه به همه انبياء الهى و رسولانش اقرار داشته باشد امّا نبوّت رسول اكرم را انكار كند و منكر رسول خدا مانند كسى است كه جميع انبياء الهى را انكار كند، زيرا اطاعت از آخر ما مانند اطاعت از اوّل ماست و منكر آخر ما مانند منكر اوّل ماست. 📚کمال الدین، ج2، ص402، ح8 @Etr_Meshkat
مراسم میلاد حضرت عباس علیه السلام در خیابان پاسداران و مداحی و پذیرایی و گروه سرود و هدیه @Etr_Meshkat
کوی فرهنگیان مجلس جشن اعیاد شعبانیه و قرائت زیارت جامعه کبیره هم چنین جوانان منطقه ارزاق مادی و معنوی بین همسایگان و رهگذران توزیع نمودند @Etr_Meshkat