زهرا:
🔵 یک داستان ترسناکِ مسخره
تو ذهنت تصور کن با خانوادت نشستی تو خونهات، داری شام میخوری یا تلوزیون میبینی یا با کوچولوهات بازی میکنی
یدفعه یه صدای خیلی بلند میشنوی، سریع خودتو میرسونی به محل صدا، میبنی چند نفر با لگد درب خونتو شکستن و وارد خونه شدن، اولش یکم میترسی در کنار این ترس یه حس غیرت و عصبانیت هم داری که یعنی چی؟ اینا کی هستن، با چه اجازهای وارد خونهی من شدن، اصلا غلط میکنید به زور وارد خونه من شدید
یکم میری جلو میبینی چند نفر با اسلحه و لباس نظامی وایسادن میگن سریعتر خونه رو ترک کنید، شک میکنی خوابی یا بیدار، آخه یعنی چی؟
اعتراض میکنی، داد میزنی، طرف میگه حرف نباشه سریع خونه رو تخلیه کنید، تو همین لحظات همسرت که بچه کوچیک بغلشه میاد جلو اونم اعتراض میکنه، برید از خونه ما بیرون
خلاصه بحث و درگیری بالا میگیره و شما تن به خواسته اونا نمیدی و دعوا شدیدتر میشه، افراد مسلح در عین ناباوری همسر و کودک خردسالتو با چند شلیک گلوله میکشن
🔻حالا همون لحظه که به راحتی زن و بچت جلوت کشته شدن سرتو از پنجره میکنی بیرون که داد بزنی آی مردم کمک کنید، میبینی تو همه خونه های محل همین اتفاق افتاده.... یه سری افراد مسلح و یک عده بچه های کشته شده در بغل پدر و مادر هاشون تو خیابون ها هستن و مجبور شدن خونه هاشونو خالی کنن
چی؟ ولش کنم؟ حالت بد شد؟
یا هیچ احساسی پیدا نکردی؟ چون داستان مصنوعی و مسخره ای بود؟
آره بنظر منم خیلی مسخره بود
ولی...
ولی روزی روزگاری اسرائیل همینطوری مسخره و مصنوعی مردم یه ملت رو از خونه هاشون بیرون کرد و هزاران هزار کودک و نوزاد بی گناه رو مثل آب خوردن به کشتن داد و هزاران کودک رو یتیم کرد
دقت کن مردم یک کشور رو
نه مردم یه کوچه یا محله
🔻زمان امیرالمؤمنین علیه السلام به یکی از شهرهای اسلامی حمله شد و زر و زیورآلات زن ها، به غارت برده شد. خبر به گوش حضرت رسید، حضرت فرمود مردها چیکار کردن؟ گفتن هیچ کاری، حضرت انقدر ناراحت شدن که فرمود:
اگر مسلمانی از این شنیدن اتفاق بمیرد نباید تعجب کرد. درهمین خطبه یا جای دیگه هست، امیرالمؤمنین با عتاب میفرماید: مگر چندین بار به شما نگفتم که تو خونههاتون ننشینید و برید خارج از مرزها و در همونجایی که دشمن هستش بجنگید وگرنه ضربه میخورید و ذلیل خواهید شد؟ اونجا به دشمن حمله کنید قبل از اینکه تو محل زندگی شما به شما حمله کنن
(خطبه ۲۷ نهج البلاغه)
بله اگر مسلمونی "نباید" نسبت به ظلم به هر مسلمونی تو هر جای دنیا بی تفاوت باشی،
البته نباید کلمه درستی نیست
اصلا "نمیتونی" بی تفاوت و ساکت باشی
اگه بی تفاوت باشی یه روزی همین بلا سر خودت میاد، چون ظالم رو با سکوتت تایید کردی. اونم به ظلمش ادامه میده ادامه میده تا نوبت خود تو برسه
حالا هر طوری که میتونی باید اعتراضتو بهش نشون بدی که دنیا ببینه، خود ظالم ببینه تا بهش فشار و هجمه وارد بشه تا ادامه کارش با مشکل روبرو بشه
🔻مثلا با راهپیمایی رفتنت که کل رسانههای دنیا اونو نشون میده. بعد میبینی این حرکت رو مردم چندتا کشور دیگه هم تاثیرشو گذاشت اوناهم اعتراض رو شروع کردن به اعتراض، البته امسال شاید بعضی شهرها بخاطر کرونا نتونن برن
🔻 کار تو فضای مجازی و آگاهسازی دیگران، حالا یا با تولید محتوا، یا انتشار مطالب در این زمینه
🔻یه روش دیگه برای اعتراض، به رسمیت نشناختن اون کشوره، مثلا تو مسابقات ورزشی حاضر نشی باهاش مسابقه بدی، تحقیرش کنی. اینم همه دنیا میبینه
🔻یه وقتی هم باید با مال و اموالت به مظلوم کمک کنی تا سر پا بمونه و زیر لگد ظالم له نشه، خدا به ما مال و اموال داده
خودشم تو قرآنش میگه، بعضیا هم با مالشون(که خود من بهشون دادم) در راه خدا جهاد میکنن
خلاصه هر کاری میتونی باید بکنی
خدا مسلمون سیب زمینی نمیخواد
#روز_قدس
#حسین_دارابی
https://eitaa.com/joinchat/4287234107C630ac0a7fc
50.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 فیلم کامل میثم عباسیان که خیلی سروصدا کرد
شب ٢١ ماه مبارک رمضان
۲ اردیبهشت
تا میتونید منتشرش کنید، بسیار تاثیرگذاره
#حسین_دارابی 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام جمعه اردبیل: این کشتهای که توی اردبیل ساختن کجاس؟ بهما نشون بدید جایزه میدیم بهتون.
دم حجتالاسلام عاملی گرم، اومده داره شبهه جواب میده، داره دروغ رسانههای غربی رو برملا میکنه. ایشون در اردبیل بسیار شخصیت محبوب و مهمی هست و این صحبتها بسیارتاثیر گذار خواهد بود
تأسف میخورم بهحال برخی مداحان و سخنرانانی که یک ماهه لال شدن و هیچی نمیگن.
#حسین_دارابی
@hosein_darabi
🇮🇷
🔻 امروز دختری رفته به پیرمرد کتابفروش یکی از این کتابفروشی های روبروی دانشگاه تهران گفته چرا مغازه رو نبستی، اعتصاب سراسریه، انقلابه!🤨🤔
🔺پیرمرد هم گفته دخترجون من راهپیمایی میلیشایی صدهزارنفری مجاهدین که هیچ کس جلودارش نبوده، روبروی کتابفروشیم برگزار شده نبستم، تو که یه نفری!
😂😂
✍#حسین_دارابی
#پایان_مماشات | #ثامن |
✅https://eitaa.com/joinchat/4287234107C630ac0a7fc
به دستور محمدرضا پهلوی در داخل دانشگاه تهران به دانشجویانی که به روابط با آمریکا و انگلیس بعد کودتا معترض بودند تیرمستقیم جنگی شلیک کردند
شد روز دانشجو
حالا با فراخوان پسر محمدرضا و با حمایت آمریکا و انگلیس در روز دانشجو، بزرگداشت گرفتند. همینقدر مضحک
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
استوری بازیکن مراکش با نماد شمشیر ذوالفقار امیرالمومنین حضرت علی(ع) بعد از شکست اسپانیا
روی شمشیر هم نوشته شده، لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی دایی به شبهات پاسخ میده
علیدایی که گردنبندش رو دزد زده بود جلوی دختر خردسالش و دچار ناامنی شده بود، اون دزد رو نبخشید و رضایت نداد، و گفت این اشتباهه، این آسیب اجتماعیه، حق مردمه، من نمیتونم ببخشم.
اینجا یک نفر ناامن شد، این اراذل که خیابون میبندن و مردم و بچهها رو ناامن میکنن چی؟ تازه دزد علی دایی از قمه استفاده نکرده بود...
مهراب قاسم خانی هم وقتی سارق وسایل دخترش جلوش گریه کرد و گفت ببخش، گفت بقیهش با قانونه. اینجاهم یکی اومده واسطهگری کنه میگه نه، نمیخوام برای دیگر دختران ناامنی بوجود بیاد
جماعت سلبریتی وقتی حق خودشون به میون میاد، از سارق گوشی و گردنبندشون هم نمیگذرن، چه برسه به قاتل و.....
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
مارادونا و ضدانقلاب رو ول کنید صادق زیباکلامو دریابید
برای ما انقلابی هم شده😩
#حسین_دارابی |
من نمیفهمم چرا تو مدارس آمریکا دانشآموزان سالیچندبار به رگبار بسته میشن و کشته میشن، جاهای دیگه صدتا اتفاق بدتر میفته، هیچ جای دنیا ککشون هم نمیگزه ولی چرا تو ایران تا یکی آروغ بزنه سگ و گربه از سرتاسر جهان شروع میکنن به همدردی
پدرا و مادرای این بچهها ماها هستیم میگیم شما خفه شید
#حسین_دارابی
🔴 معجزه دوم کاروان کربلا
یه مواجهه با پدرم در حرم نجف دم ضریح امیرالمؤمنین داشتم، هرچقدر وایسادم دیدم ضریحو رها نمیکنه، بعدا میگفت فضای خیلی خوبی بود حرم نجف، جذبهش گرفت منو. جوری تعریف کرد که احساس میکردم هیچجا براش بهتر از نجف نمیشه
بابای من خیلی به نوههاش وابستهس. خیلی نوهایه. پیشبینی ما این بود وقتی برسیم کربلا هرساعت هر دقیقه با یکی از نوهها میره حرم و بین الحرمین و جاهای دیگه. جالب بود وقتی رسیدیم کربلا، دیگه بابام رو ندیدیم، فقط وقت غذا تو رستوران پیداش میشد، همش تو حرم و بین الحرمین بود، تنهایی. اصلا تو یه فضا و حال دیگهای بود. نوه و زن و بچه رو دیگه کاری نداشت. اولش ما استرس داشتیم وقتی صدای گریه یا دعوای بچهها میاد، بابام حرص و جوش بخورده و بیاد دخالت کنه. ولی برعکس تو کربلا اصلا دیگه بااین چیزا کاری نداشت. تنها همین یه عکس رو با علی تو بین الحرمین ازش گرفتیم، چون دستجمعی باهم رفته بودیم. اینم بگم بابام خیلی حزباللهی و این مدلی نبود، اصلا اولشم میگفت نمیام خودتون برید، گفتم بابا این کاروانو بخاطر تو و مامان که تاحالا کربلا نرفتید راه انداختم برید زیارت. یعنی پیشبینیم این بود یه زیارت معمولی بیاد و بره.
گذشت و گذشت شب سوم که از کاظمین و سامرا برگشتیم، بابام حالش خوب نبود دیگه نیومد برای شام رستوران. رفت تو اتاق. ما آخر شب اومدیم بریم بیرون برای همکلاسیهای علی سوغاتی بگیریم، خانومم رفت به بابام سر بزنه، اومد با یه نگرانی گفت بابات خیلی حالش بده، تو نیا بمون پیشش، اومدم تو اتاق دیدم داره ناله میکنه، چشماشم بازنمیشه، هی میگفت میخوام برم حرم، از گوشهی چشماش هم اشک میریخت. گفتم حالت تهوع داری؟ گفت نه
من یه لحظه استرس شدیدی گرفتم. چون یه جورایی انگار حالت احتضار داشت، باخودم گفتم نکنه بابا دعا کرده تو کربلا بمیره؟ (بعد از برگشت کربلا گفت اتفاقا اونجا دعا کردم همینجا بمیرم. گفتم دیگه چیزی از دنیا نمیخوام، میگفت قبلا یه خواسته داشتم که داماد شدن علی پسرتو ببینم، ولی تو کربلا همینم دیگه نمیخواستم😭)
خلاصه من خیلی نگران شدم اونجا، رو تخت همونجوری که نشسته بودم رو به حرم قمر بنی هاشم کردم گفتم، آقا جان اتفاقی براش نیفته یوقت، اشکم جاری شد. یکم گذشت دیدم ناله بابام کم شد و صدای خُرخُرش بلند شد، خوشحال شدم که خوابش رفته. یک ساعت بعد مامانم اومد از حرم، گفتم مامان بابا حالش خوب نیست، حواست بهش باشه من شب آخره میخوام برم حرم.
اول رفتم حرم سیدالشهدا، اونجا زیارت کردم. جلال و عظمت سیدالشهدا یه جوریه آدم نمیتونه راحت حاجت بخواد، اونجا برای بابام دعا نکردم، بعد زیارت رفتم حرم حضرت اباالفضل، اونجا انگار راحتتری، خودمونیتره، انگار اونجارو گذاشتن برای حاجت خواستن، اصلا برای همین اسمش باب الحوائجه. وقت سحر بود و قبل اذان صبح، رفتم زیارت، چسبیدم به ضریح گفتم آقاجان بابام زائر شماس، نکنه اتفافی براش بیفته، خودت کمک کن. نمازصبح رو حرم قمربنی هاشم خوندم و برگشتم هتل، احوال بابا رو جویا شدم مامانم گفت خوبه، خوابیده. منم رفتم خوابیدم 9_10 بود، وقت صبحونه تموم شده بود. بلند شدم برم ببینم چیزی مونده از صبحونه، دیدم بابام دم در آسانسوره، گفتم خوبی؟ گفت آره الحمدالله. گفتم میری صبحونه؟ گفت نه میرم حرم؟ گفتم چیزی خوردی؟ گفت نه. گفتم بابا دیشبم هیچی نخوردی، الانم هیچی بعد داری میری حرم. همش حرم که نمیشه، بیا بریم بالا یه چیزی بخور. گفت باشه
رفتیم بالا تو رستوران دوباره حالش رو پرسیدم گفتم الان خوبی؟ گفت آره، بعد بغض کرد، گفت دیشب که حالم بد بود، نمیدونم خواب بودم یا بیداری، صدای دعا و روضه و همهمه دم ضریح میومد، ضریحو میدیدم، دوتا آقای سید اومدن یکی قدش بلندتر بود، روبروی هم وایساده بودن، قدبلندتره به اون آقا گفت این زائر ماست. میگفت لبهاشون تکون نمیخورد ولی میفهمیدم این رو دارن بههم میگن، گفت این زائر ماست، انگار داشت اجازه میگرفت برای شفا . میگفت اون سید دوم منو نگاه کرد و یه لبخندی زد و سرش رو تکون داد بهنشانه رضایت
میگفت همون لحظه بهخودم اومدم دیدم نشستم و خیس عرق شدم و داره اذان صبح رو میگه😭
نمیدونم شاید همون قبل اذان صبح که من دم ضریح حضرت عباس بودم، همهمه و صدای زائران رو میشنید، و دقیقا همین جمله رو من به حضرت عباس گفتم که آقاجان بابای من زائر شماست...
بابای من یه دستش چندماهی بود انقدر درد میگرفت که با باند کشی جوری میبست که کبود میشد، تو ماه رمضون شبها میرفت آمپول میزد، بازم تاثیری نداشت، دکترا هم چیزای مختلف میگفتن، یکی میگفت آرتروز، یکی یه چیز دیگه میگفت، شبها از درد دستش نمیخوابید. چندبار گفت حاضرم دستمو قطع کنم ولی این درد رو نکشم. بعد از این اتفاق درد دستش هم خوب شد.
اهل بیت به کسی نظر کنن و شفا بدن، همه درداشونو باهم خوب میکنن
#حسین_دارابی
معجزه اولو تو این مطلب بخونید
@hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدرتو ندونستیم الان با فانوس دنبال یکی مثل خودت میگردیم😔
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0