ظالم به جانِ لالهای مظلوم افتاد
اشکی که رویِ گونهای معصوم افتاد....
یک مثنوی از شور و غیرت مینویسد
از قدرتی در عینِ غربت مینویسد
دزدی که حتی بعدِ سرقت دستِ پُر نیست
چاره برایِ عقدههایش جز ترور نیست
مردانه جنگیدن مرامِ گرگها نیست
کودککشی یعنی طرف قطعاً حرامیست
از شمر و زجر و حرمله تصویر دیدیم
نوزادِ عطشان و گرسنه سیر دیدیم
سیراب شد با تیرِ کین اِی وای بر ما
شد قتلگاهش سینهیِ بیتابِ بابا
لبخندتان آرامشِ آلامِ او شد
سیّدحسن کابوسِ شبهایِ عدو شد
سیّدحسن بر شانهاش پرچم گرفته
از قلبِ غزّه با نگاهی غم گرفته
سیّدحسن اَفکارِ صهیون را به هم ریخت
کوبید عَلم کُرک وُ پرِ کاخِ ستم ریخت
سیّدحسن با خطبهاش اعجاز میکرد
با یاعلی درهایِ بسته باز میکرد
سیّدحسن دلگرمیِ آقایِ ما شد
لبنان به یُمنِ یاحسینَش کربلا شد
سیّدحسن الگویِ بغداد و یمن بود
وَاللّه رجعت میکند همراهِ موعود
سیّدحسن آغاز شد پایان ندارد
سجّیل شد تا بر سرِ صهیون ببارد
این خون دلیلِ محوِ اسرائیل باشد
سیّد برایِ فتنه عزرائیل باشد
ما پایِ بیرق با ولی هستیم واللّه
در خیمهیِ سیّدعلی هستیم واللّه
آقا اگر رخصت دهد دنیا به کام است
فرمان دهد کارِ تو اِی صهیون تمام است
دنیایِ بعد از محوِ اسرائیل نور است
زیبا که شد آمادهیِ صبحِ ظهور است
📃۱۴۰۳/۷/۸
#شهید_مقاومت #سید_حسن_نصرالله #لبنان #مرگ_بر_اسرائیل