#آشپزی_شمیم_باران
#باسلوق 1 (ژله ای)
اسم دیگه اش راحت الحلقومه😋
ژله موردنظر: یک بسته لیمو یا پرتقال
شکر: یک پیمانه
نشاسته: نصف پیمانه
آب سرد: یکدوم پیمانه
گلاب: یکدوم پیمانه
آرد نشاسته و پودرقند: به میزان لازم برای غلتاندن در آخر
1. ابتدا نشاسته را با آب حل کنید؛ سپس شکر و بقیه مواد را اضافه کرده، روی حرارت قرار دهید و به آرامی هم بزنید تا سفت شود و بجوشد.
در این مرحله داخل ظرف مناسب یک کیسه فریزر یا سلفون بیندازید، مواد آماده شده را در ظرف بریزید و در یخچال به مدت 6 تا 7 ساعت قرار دهید.
2. حالا ظرف را از یخچال درآورده با چاقو برشهای دلخواه بزنید و در آرد نشاسته و پودرقند یا پودرنارگیل بغلتانید و در ظرف بچینید.
🌸🍃دعوتیدبه کانال👈☺️ شـمـیـم بــاران...
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام حسن عسکری(ع) تسلیت
🖤این حسن ها چقدر مظلومند
🖤این حسن ها عجیب مادری اند...😭
🎤 #میثم_مطیعی
☑️ شـمـیـم بــاران
@Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)
♨️امام حسن عسکری (ع) چگونه مردم را برای آغاز دوران غیبت آماده کردند
حجت الاسلام ابوالقاسمی
☑️ شـمـیـم بــاران
@Shamim_Baran
مداحی آنلاین - زده آتیش به جون من - جواد مقدم.mp3
5.01M
شهادتامامحسنعسکری(ع)
☑️شـمـیـم بــاران
@Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
🔹 #او_را ... ۳۸ دستشو بخیه کردن و بهش یه سرم وصل کردن. علیرضا سرشو انداخته بود پایین و اخماش تو هم
🔹 #او_را ... ۳۹
با صدای گوشی چشمامو باز کردم،
مرجان بود!
سعی کردم گلومو صاف کنم بلکه صدام در بیاد!
-الو
-صداشوووو😂😂
چه خط و خشی داره😂
نگو که خوابی هنوز!
-مگه ساعت چنده که تو بیداری!؟
-لنگ ظهره خانووووم!
ساعت یکه!
-واااای جدی😳
وقتایی که آرامبخش میخورم،ولم کنن دو روز میخوابم!
-خب حالا،فعلا پاشو بیا درو باز کن،
زیر پام علف سبز شد!
-عه!جلو در مایی؟؟
-بله ،هی زنگ میزنم درو باز نمیکنی!
دیگه داشتم قهر میکردم برما😔😢
-خواب بودم مرجان،ببخشید!
-حالا که بیداری خبرت...
چرا باز نمیکنی؟؟
-اخ ببخشید😅
هنوز گیجم!اومدم اومدم!
هیچی مثل دیدن مرجان نمیتونست حالمو خوب کنه!
درو باز کردم و تا اومد تو محکم بغلش کردم
-اومدم بریم خرید😍
-خرید چی؟؟
-لباس عید دیگه😶
خنگ شدیا ترنم!!!
-اها
وای مرجان
این قرصا اصلا برام هوش و حواس نذاشته!!
واقعا دارم خنگ میشم!!
-خنگول خودمی تو😉
پاشو،پاشو بریم
-نه...
اصلا حسش نیست...
لباس میخوام چیکار!!
-ترنممم😳
پاشو تو راه یه سرم بریم دکتر!
چِل شدی تو!!
-جدی میگم مرجان
دیگه حوصله هیچی رو ندارم!
دیگه هیچی بهم مزه نمیده!
-مسخره بازی درنیار!پاشو!
عیدم که میخوای بری پیش پسرعموها😍😉
باید لباس خوشمل بخلی ازشون دل ببلی😝
-اه...
مرده شورشونو ببره
اگه بخواد هدفم از زندگی دل بردن از اونا باشه،بمیرم بهتره!
-اوه اوه😒
حرفای جدید میزنی!
عمم بود حرف شمال و پسرعموهاش میشد،آب از لب و لوچش آویزون میشد؟؟
عمم بود شروع میکرد از مدرک و شغل و وضع مالیشون میگفت؟؟😏
-مرجان من دیگه مردم!!
ترنم مرد!!
من الان دیگه هیچی برام مهم نیست!
نه مدرک
نه موقعیت
نه کوفت
نه زهرمار!
-یااا خدااااا
از دست رفتی تو!!
-خدا؟؟؟😠
خدا کیه؟؟
-ترنم اگه میدونستم اینقدر بی جنبه ای ،اونروز لال میشدم و هیچی بهت نمیگفتم!!
-بی جنبه نیستم!
اتفاقا خوب کردی!
من از واقعیت فرار میکردم اما تو باعث شدی به خودم بیام!!
خسته شدم مرجان...
احساس میکنم یه عمر مضحکه ی این دنیا بودم!
چقدر ابله بودم که همش دنبال پیشرفت و از اینجور مزخرفات بودم!!
-اگه تو تازه به این حرفا رسیدی،
من از همون بچگی به این رسیدم!
تو مامان بابای خوب بالا سرت بوده که تا الان نفهمیدی،
ولی من به لطف مامان بابای.....😏
ولش کن...
پاشو بریم دیگه😉
جون مرجان
دلم نیومد روشو زمین بندازم!
رفتیم،اما برعکس همیشه،منی که عاشق خرید بودم،
با پایی که نمیومد و چشمی که هیچی توجهشو جلب نمیکرد،
فقط چندتا لباس به سلیقه مرجان خریدم.
و اون روز رو هم موفق شدم به شب برسونم و باز آرامبخش ....
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🔹 #او_را ... ۴۰
شب مرجانو راضی کردم و با زور بردمش خونمون
دوست نداشتم تنها باشم
در و دیوار اتاق مثل خوره،
اعصاب و روانمو داغون میکرد😣
شاممونو بیرون خوردیم و رفتیم خونه.
تازه رسیده بودیم که گوشی مرجان زنگ خورد!
تا چشمش به گوشی خورد ذوق زده جیغ زد😍
-واااااای میلاده😍😍😍
-داداشت؟؟
-اوهوم
-الو😍
سلام داداشی❤️
ممنون خوبم تو خوبی؟؟
چی؟؟😳
جدی میگی؟؟
وای مرجان فدات شه😍
کی میای؟؟
وای میلاد...
نه خونه نیستم
خونه ترنمم
اره ادرسو میفرستم بیا دنبالم
قربونت برم❤️❤️
بای
گوشی و قطع کرد و مثل بچه ها جیغ میزد و بالا پایین میپرید!!😳
-چیشده؟چرا اینجوری میکنی؟؟
-میلاد ترنم!!میلاد!!
داره میاد ایران😍
فرودگاه بود
-واااایییی
تبریک میگم مرجان😍
چقدر خوب
پس عید امسال کلی خوش میگذره بهت😍
-اره وای ترنم خیلی ذوق دارم
احتمالا صبح زود تهران باشه.
میاد دنبالم اینجا
اون شب مرجان کلی از خاطراتش با میلاد تعریف کرد.
گاهی اوقات بغض میکرد و یاد مامان و باباش میفتاد
و دلداریش میدادم....❤️
تا نزدیکای صبح حرف زدیم تا از خستگی بیهوش شدیم😴
ساعت حدودای هشت ،نه بود که گوشیم چندبار زنگ خورد،
با دیدن اسم عرشیا گوشیو سایلنت کردم و خوابیدم
تازه چشمام گرم شده بود که گوشی مرجان زنگ خورد😒
میلاد جلوی در خونمون بود،اومده بود دنبال مرجان.
-خب بهش بگو بیاد تو دیگه!
-تو؟؟نه بابا
برای چی بیاد
-دیوونه تا تو حاضر بشی وایسه جلو در؟؟
بیاد باهم صبحونه میخوریم بعد میرید دیگه😊
-اممممم...باشه
پس من میرم درو باز کنم
از صدای جیغ مرجان فهمیدم میلاد اومده تو.☺️
رفتم پایین و به میلاد خوش امد گفتم،
پسر خوبی بود😊
قبل اینکه بره خارج از ایران،خیلی میدیدمش.
همینجور که مشغول احوال پرسی بودیم،
زنگ در رو زدن.
ممتد و طولانی
خیلی هول کردم!
رفتم سمت آیفون
عرشیا بود!😰
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
#حساب_کتاب
در رختخواب غَلت نزن، و برای بلند شدن از بستر خواب، دور خودت حصار هزارلایه نپیچ!
👈آقا جان؛ با شما هستم !
▫️ زنان، ذاتاً دربرابر مردانی که مظهر اراده و قدرتند، مطیع و آرامند...
و از مردان بیاراده، ضعیف، سست، عصبی بیزار !
- اگر ارادهی کنار زدن یک پتوی چند سانتی را ندارید،
- اگر توان مدیریت زمان و رسیدگی بموقع به امور خود و اهل خانوادهتان را ندارید،
- اگر هر چیز کوچکی شما را به هم میریزد و عنان رفتارتان را از کف میدهید؛
🔺 مطمئن باشد هرگز نه تنها قلب همسرتان را تسخیر نمیکنید،
که او را مجبور میکنید؛ خلاء شخصیتی شما را با تغییر رفتار خودش پر کند.
#حساب_کتاب کار خودت را بیشتر داشته باش؛ آقا جان✋
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«خدا تو را دوست دارد!» مگر میشود این را فهمید؟!
یک سری چیزها را با «قلب» باید درک کرد!
#استادپناهیان
دعوتید به 🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🍀🍀🍀
🍀🍀
🍀
#داستان
👈 نیازمندان در محضر امام حسن عسکری علیه السلام
🌳محمد بن علی می گوید: تهی دست شدیم زندگی بر ما خیلی سخت شد، پدرم به من گفت: برویم نزد امام عسگری علیه السلام می گویند مرد بخشنده ای است. گفتم: او را می شناسی؟ پدرم گفت: نه او را می شناسم و نه تا به حال وی را دیده ام.
🌳با هم به سوی خانه آن حضرت حرکت کردیم، پدرم در بین راه به من گفت:
پانصد درهم نیازمندیم کاش امام می داد، دویست درهم برای خرید لباس، دویست درهم برای خرید آرد و صد درهمش را برای مخارج دیگر زندگی می رسانیم.
🌳محمد بن علی می گوید: من با خود گفتم: ای کاش سیصد درهم نیز به من بدهد که صد درهم برای خرید یک درازگوش و صد درهم برای مخارج و صد درهم نیز برای خرید لباس باشد، تا به جبل (قسمتهای کوهستانی غرب ایران تا همدان و قزوین) بروم.
🌳هنگامی که به خانه امام علیه السلام رسیدیم غلام آن حضرت بیرون آمد و گفت: علی بن ابراهیم و پسرش وارد شوند. چون وارد شدیم و سلام کردیم امام علیه السلام به پدرم فرمود: ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامدی؟ پدرم گفت: سرورم! خجالت می کشیدم با این وضع شما را دیدار کنم.
🌳چون از محضر امام بیرون آمدیم، غلام آن حضرت به دنبال ما آمد و یک کیسه پول به پدرم داد و گفت: این پانصد درهم است! دویست درهم برای خرید لباس، دویست درهم برای خرید آرد و صد درهم برای سایر مخارج.
🌳آن گاه کیسه دیگری به من داد و گفت:
این سیصد درهم است! با صد درهم آن درازگوش بخر! و با صد درهم آن لباس تهیه کن! و صد درهمش برای مخارج دیگر تو باشد. سپس گفت: به ایران نرو بلکه به سورا (شهری در عراق یا محلی در بغداد بوده) برو محمد بن علی نیز به سورا رفت و در آنجا با زنی ازدواج نمود و روزانه چهار هزار دینار درآمد داشت.
📚 بحار ج 50، ص 174
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
🍃
#مزاج_شناسی
🎀نکات خواندنی در تغذیه
🎀 غذاهای سرد پوکی استخوان می آورد . میتوان کلسیم لبنیات را از انجیر و بادام درختی ،سویق سنجد که گرم هستند تامین کرد .
🎀گشنیز بیش از حد غم زاست ( به خاطر سردی )
🎀سوپ گندم بهترین خونساز است و برای همه مزاجها خوب است .
🎀انواع ویتامین ب۱۲ در نان جو وجود دارد که باعث می شود موهای سر سفید نشوند .
🎀خرما برای مادران شیرده بسیار مفید است و باعث افزایش شیر و صبور شدن فرزند می گردد.
🎀آبگوشت حکیمانه ترین غذای ایرانی است .
🎀خوردن آب یخ و آب بین غذا اصلی ترین عامل در بروز مشکلات کبدی از جمله کبد چرب است .
🎀قارچ بسیار سرد است و استمرارش بدن را سرد می کند .
🎀ملاک تشخیص چاقی اندازه گیری مچ دست است که اگر مچ کوچک بود و تن چاق بود شخص اضافه وزن دارد که باید ناهار را از وعده های غذایی اش حذف کند .
🎀کسانیکه بد زخم اند و زخمهایشان دیر خوب می شود به علت صفرای کم بدنشان است که باید غذاهای صفرا ساز ( گرم و خشک ) بیشتر بخورند. مثل: سیاه دانه ـ زیره و . . .
🎀تمایل به بوهای بد مانند بوی بنزین و گازوئیل و . . . . به دلیل سودای زیاد مغز است .
🎀آدم های سرد مزاج(بلغم و سودا) به طور طبیعی منفی باف هستند.با آنها بحث نکنین.فوری چای های گرم مثل چای زعفران،بابونه ،بادرنجبویه با عسل به آنها بدین.
🎀غلبه سردی در مزاج زمینه ساز افسردگی است،و افسردگی نیز چاق کننده است.چاقی و افسردگی بعد از زایمان ناشی از تزریق دارو های بیهوشی است.
🎀هر قدر سردی و تری افزایش پیدا کند ،فرد چاقتر می شود.
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
🍳 #آشپزی_شمیم_باران
#غذای_نونی
#خوراک_گل_کلم_وگوشت_گوسفندی
ابتدا پیاز تفت میدیم .گل کلم رو به قطعات ریز خورد کرده و روی پیازا اضافه میکنیم. کمی گوجه هم باهاش تفت میدیم .ادویه ونمک میریزیم
گوشت گوسفندی رو که از قبل پختید به مخلوطمون اضافه میکنیم
ودرب ماهیتابه رو میزاریم تا با هم یکی بشن
وبعد وقتی نرم شدند با قاشق مقدار کمی، کلم رو له میکنیم تا یک دست بشه
وبعد با نون سرو میکنیم اگه له هم نکردید طوری نیست ☺️
نکته:میتونید گوشت اضافه نکنید وبدون گوشت هم خوشمزس... یعنی پیازو کلم با گوجه😋
و میتونید یه ق مربا خوری آبلیمو هم برا چاشنیش بزنید... تندشم کنید😤
خیلیییی خوشمزس امتحان بفرمایید.. عکس غذاها رو هم بفرستید واسمون
التماس دعا...🙏
دعوتید به 🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼نهم ربیع الاول،
سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت، آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها، حضرت مهدی موعود(ع) بر منتظران و چشم انتظاران ظهور تبریک و تهنیت باد.
📲┊ #استورے
#عید_بیعت
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
Ali Akbar Ghelich - Entekhab.mp3
17.38M
مردے هنوز چشم به راه جواب ماست
یکــ ڪربلا مـقابل هـر انتخاب ماست..
#عید_بیعت☺️💚
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🌳❤🌳
#همسرانه
❣در روابطتان سعی کنید ثبات داشته باشید!
سعی کنید به طرفِ مقابلتان اطمینان بدهید
که همیشه در کنارش هستید ...
❣وقتی میفهمید دیگری دوستتان دارد قدر بدانید !
دعوا و دوری در هر رابطه ای لازم است
اما اگر سرد شدن زیاد شود
یکهو به خودتان می آیید
که خیلی دیر است ،
یکهو میشود آنچه که نباید میشد ...
❣لیوان گرم و سرد شود میشکند
چه رسد به قلبِ آدمیزاد..
با زیادی لوس کردنِ خودتان عشق را به خراب نکنید..
❣آدم های عاشق هم یک حد و تحملی دارند
اگر بروند شما میمانید
و یک دنیا حســــرت و افسوسِ بی ثمر ...!
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
🔹 #او_را ... ۴۰ شب مرجانو راضی کردم و با زور بردمش خونمون دوست نداشتم تنها باشم در و دیوار اتاق م
🔹 #او_را ... ۴۱
چشماشو خون گرفته بود😰
داد زد : باز کن در این خراب شده رو😡
با ترس درو باز کردم،
از توی حیاط داد و هوارش بلند شد...
-ترنم...
چه خبره تو این خراب شده😡
چه غلطی داری میکنی تو؟؟
رفتم طرفش
قبل اینکه بخوام چیزی بگم هلم داد تو خونه و اومد تو!
-چرا لال شدی؟؟
این عوضی کی بود اومد تو؟؟😡
-عرشیا...
-زهر مار...
مرض
کوفت
میگم این کی بود؟؟😤
-داداش مرجانه
-باشه،من خرم😡
مرجان و میلاد بدو بدو اومدن سمت ما.
چشم عرشیا که به میلاد افتاد،خیز برداشت طرفش و یقشو گرفت
میلاد هلش داد و باهم درگیر شدن
دست و پام یخ زده بود.
مرجان داشت سکته میکرد و سعی داشت جلوی عرشیا رو بگیره.
سر و صورت هردوشون خونی شده بود😰
تمام توانمو جمع کردم و داد زدم
-عرشیاااااا گمشوووو بیرووووون😡
یه دفعه هردوشون وایسادن،
عرشیا همینطور که نفس نفس میزد اومد سمتم....
-من پدر تو رو در میارم...
حالا به من خیانت میکنی دختره ی...
دستمو بردم بالا،میخواستم بزنم تو گوشش که دستمو تو هوا گرفت و پیچوند...
دادم رفت هوا😖
-نکن😭
شکست😫
میلاد اومد طرفمون و دستمو از دست عرشیا کشید بیرون.
-نشنیدی چی گفت؟؟😡
گفت گمشو بیرون!
هررررری!!
عرشیا مثل یه گرگ زخمی نگام کرد و با چشماش برام خط و نشون کشید،
یه نگاهم به میلاد انداخت
-حساب تو هم بمونه سرفرصت شازده!
اینو گفت و رفت...!
قلبم داشت از دهنم میزد بیرون
همونجا نشستم و زدم زیر گریه😭
روم نمیشد تو چشمای مرجان و میلاد نگاه کنم.
نیم ساعتی سه تامون ساکت نشستیم.
با شرمندگی ازشون معذرت خواهی کردم و هرچی از دهنم درمیومد به عرشیا گفتم.
میلاد و مرجان سعی کردن ارومم کنن،
اصرار کردن باهاشون برم بیرون،اما قبول نکردم و ازشون خداحافظی کردم.
با رفتنشون دوباره نشستم و تا میتونستم گریه کردم.
دلم میخواست عرشیا رو بکشم
دیگه حالم ازش بهم میخورد...
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🔹 #او_را ... ۴۲
تا عصر هیچ خبری از عرشیا نبود،
اما از عصر زنگ زدناش شروع شد...
سه چهار بار اول محل ندادم
اما ترسیدم بازم پاشه بیاد ،
این بار که زنگ زد جوابشو دادم
-الو
-چرا این کارو با من کردی؟؟
-ببر صداتو عرشیا...
تو آبروی منو بردی...😡
-ترنم تو به من خیانت کردی!!
من احمقو بگو اومده بودم که ببرمت بیرون باهم صبحونه بخوریم...
-نه نه نه....😤نکردم
تو اصلا امون ندادی من حرف بزنم
اون پسر داداش مرجان بود،اومده بود دنبال مرجان
-دروغ میگی😠
پس چرا هرچی زنگ میزدم جواب نمیدادی گوشیتو؟؟
اگه ریگی تو کفشت نبود چرا اینقدر ترسیده بودی؟؟؟
-قیافه تو رو هرکی میدید میترسید😡
کار داشتم
گوشیم سایلنت بود
اصلا دوست نداشتم جواب بدم
خوبه؟؟😡
-پاشو لباساتو بپوش میام دنبالت میریم حرف میزنیم
-عرشیا این طرفا پیدات شه زنگ میزنم پلیس!!
دیگه نمیخوام ریختتو ببینم!
نمیخوام
حالم ازت بهم میخوره😠
-خفه شو...
مگه چیکار کردم که حالت از من بهم میخوره؟؟
گفتم حاضر شو میام دنبالت...
-عرشیا نمیخوام ببینمت
بفهم!!
دیگه بمیری هم برام مهم نیست!!
-همین؟؟
به جایی رسیدیم که بمیرمم برات مهم نیست؟؟
-اره.همین!
-باشه خانوم...باشه
خداحافظ...
گوشیو قطع کردم و رو سایلنت گذاشتم
خودمم یه مسکن خوردم و رفتم تو تخت😴
ساعت هشت،نه شب بود که با صدای مامان از خواب بیدار شدم
-ترنم خوابی؟؟😕
-سلام.از مطب اومدین بالاخره😒
-پاشو.پاشو بیا شام بخوریم
-باشه،برید الان میام
بلند شدم و رفتم یه دوش سریع گرفتم و اومدم سراغ گوشی.
چقدر بهم زنگ زدن!
پنج تاش از مرجان بود و ده تاش از علیرضا.
میخواستم به مرجان زنگ بزنم که علیرضا زنگ زد.
-الو؟
-الو ترنم خانوم کجایی؟؟؟
پاشو بیا بیمارستان
عرشیا اصلا حالش خوب نیست...
دکترا گفتن ممکنه دیگه زنده نمونه...!
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran