eitaa logo
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
946 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.8هزار ویدیو
29 فایل
بسم رب النور .... کپی آزاد ارتباط با ما👇 @ashobedelambaraykarbala حداقل تا اینجا اومدی یه صلوات برا امام زمان بفرست 😉 لعنت اللـہ علے اسرائیل
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋به نام خدای یکتا 🦋 🌼 📚 ________________________ بالا خره تموم شد نیما گفت میام خونتون -چطوری تو ارمان؟ _خوبم -مطمئنی کسی تو خونتون نیست؟ _نیمااا😂جفتمون پسریم نگران نباش اصلا بیان چطور میشه با خونوادم آشناشی تازه بابامم ازت خوشش میاد -چقدر تو بیشعوری خب بابات یا اصلا خونوادت نمیگن این پسره چقدر پروعه _نه نمیگن خونواده من اینجوری نیستن مهمون نوازن -چقدر عالی😂 _نیما یه سوال فلسفی -بپرس _چند تا خواهر برادر داری؟ 😂 -چه سوال خوبی پرسیدی سه تاییم _دقیقا مثل ما دوتا پسر یه دختر _دقیقا مثل ما -اول داداشم بعدش خودم بعد خواهرم _دقیقا مثل ما -هر دوتاشون ازدواج کردن به غیر خودم _عه نه نشد اینجا مثل ما نیستی من مجردم خواهرمم مجرد -جدیییی خواهرت مجرده؟؟ _اره -خواهرت ازت کوچیک تره؟؟ _اره -چند سالشه؟ _19 سالش -پس اون اقاعه اون روز در خونتون بود کی بود؟؟ مگه شوهر خواهرت نیست خواهرت کنارش ایستاده بود _خب خواهر من کنار هرکی وایسه دلیل بر این نمیشه که شوهرشه😂 -خب پس کی بود؟ پسرهههه _به به نیماخانو 😂😂 داداشم بود جانا 😂 -عه داداشت😂 عجب!! -نگفتی خب😂 اقا یه پسره بود خواهرت کنارش بود شوهر خواهرت بود بعد یه دختر دیگه هم بود اونطرف ایستاده بوداون کیه دوتا بودن خواهرت کدوم یکیه _به تو چه😂 -در خونتون بازه _عه نگا نیما خواهرم اینه -کدوم داره با یه دختری حرف میزنه -اره همین چادریه کنار اون اقاعه ایستاده بود _ اولا اقاعه داداشش بوده فکر بد نکن عه خواهر من اون مانتویی عه😂 -جدیییی _نه خواهرم سرش بگیر چادرش نگیر سرشم بخوای بُبری باید همراه چادرش ببری -به به قیافشم که دیده نمیشه _دیگه چی میخوای شما😂 _یه دقیقه بزار ببینم دختره کیه -خب خونوادت اومدن من دیگه نمیام تو خونتون _چرا؟؟ -نمیام دیگه پیاده شو _هر جور راحتی ولی باز اگه با خونوادم آشناشی بد نیست -نه ممنون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نزدیک‌ترین حالت بنده به خدا، وقتی است كه در حالِ سجده باشد و گریه كند. انسان هر چه به خاک نزدیک شود به خدا نزدیک‌تر می‏‌شود.✨ ✍🏻آیت‌اللّٰه‌جوادی‌آملی
در حالی که در واقع از کمترین مال برخوردار هستید، در ظاهر بهترین حال از خود نشان دهید.✨ ✍🏻امام‌علی‌(ع)
از آیت‌ الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) نقل شده: بعد از مرگِ آیت‌ الله حائری، شبی او را در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است! پرسیدم: آقای حائری اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن.. ایشان گفتند: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدنِ مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت؛ دُرُست مثل این که لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم! این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم از پایینِ پاهایم، صدا‌هایی وحشتناک می‌آید! به زیر پاهایم نگاهی انداختم، از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین! دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند و تمام وجودشان از آتش بود! آتشی که زبانه می‌کِشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند باهم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع به لرزیدن کرد.. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد! تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی و غربت کردم! گفتم خدایا به فریادم برس، خدایا نجاتم بده، در این جا جز تو کسی را ندارم.. همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم، متوجه صدایی از پشت سرم شدم.. صدایی دلنواز، آرامش‌بخش و روح‌افزا و زیباتر از هر موسیقیِ دلنشین✨ سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالا‌هایِ دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیک‌تر می‌شد، آن دو نفرِ آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند.. تا این که بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کِشیدم و نگاهِ دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکر کنم اما خودِ آقا که گلِ لبخند بر لبانِ زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری، ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم و گفتم: بله آقا ترسیدم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید، حتما زَهره تَرک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید شما چه کسی هستید؟ آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند، فرمودند: من علی بن موسی الرضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زیارت من آمدید؛ من هم ۷۰ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد. این اولین مرتبه‌اش بود؛ ۶۹ بار دیگر هم خواهم آمد.💛🌱 eitaa.com/etyhhbi
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مژده نزدیک‌ بودنِ ظهور، به تجربه‌گرِ مرگ! eitaa.com/etyhhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخن انگیزشی این مادر خارجی را بشنوید تا زندگی براتون آسون بشه🤣 eitaa.com/etyhhbi
⭐️امام محمد باقر علیه‌السلام: هیچ عبادتی در روز جمعه نزد من دوست داشتنی تر از صلوات برپیامبر و آل او نیست. 📚 وسائل‌الشیعه، ج ۷، ص ۳۸۸۰
شما بری هر کشوری بگی به ما وام مسکن میدن که حداکثر میشه باهاش ۲۰ متر خونه خرید بعدم باید ۵ برابر مبلغی که بهت دادن رو پس بدی و درآمدت هم از متوسط جامعه بالاتر باشه که بتونی از پس قسطش بربیای؛ اول ازت تست الکل میگیرن بعد بهت پناهندگی میدن! eitaa.com/etyhhbi
برامون آشناس😂 eitaa.com/etyhhbi
❣️ راهکارهاي عملی افزایش عشق بین همسران 👌 به صورت هفتگی یا حداکثر ماهانه حتماً زمانی را برای ابراز علاقه واحساسات عاشقانه در نظر بگیرید. ☘️ می توانید به پارک، رستوران، کافی شاپ، یک گالری هنری، موزه و یا سایر مکان مورد علاقه‌تان سربزنید و خاطرات شیرینی را خلق کنید یا یاد خاطرات خوب را زنده کنید. 👈 با یک غذاي ساده به پارک نزدیک منزل بروید، قدم بزنید و تا می توانید حرف‌های عاشقانه به هم بزنید، خاطرات خوب را مرور کنید و حتی آن روز را تبدیل به یک خاطره جذاب کنید! ❌ یادتان باشد؛ هرگز از خاطرات تلخ ومسائل گذشته در این قرار عاشقانه صحبت نکنید. eitaa.com/etyhhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک آزماایش فیزیکی جالب 😍 مراقب باش که کجا میری و با کی میری eitaa.com/etyhhbi