🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت34
📚#یازهرا
_______________________
من خودمم دوست دارم اصلا اینجوری باشم ربطی به بچا دیگه نداره..
هی
حالا اینم دیونس خودشم زیاد اعتقادی نداره😂
ولی همش میگه امام حسین اصلا فرق داره😐😂
تازه باهاش دوست شدم.. پسر باحالیه..
سادس،، کاری به هیچکس نداره اصلا..
نمیاد دیگه
ولش خودم بابام راضی میکنم
..
بابام. مامانم.. نرگس... امیرعلی.... عاطفه،
همه دیگه رفتن هیئت
واقعا از هیئت خوشم نمیاد
اون روزام رفتم فقط به خاطر نیما باهام بود رفتم..
این نیما هم دیووووووونههههههسسس
میرفتیم تو هیئت یا میخواد بره زنجیر برداره طبل میخواد به عهده بگیره..
امشب دیگه همراش نرفتم میدونستم حتما میره یا زنجیر برمیداره یا طبل امشب نمیذاشت جلوشو بگیرم..
خودش گفت
آرمان اگه امشب میای با من،، غر نمیزنی من میخوام برم زنجیر بردارم.. اگه میخوای بیای باید بیای طبل یا زنجیر برداری..
مذهبی نیست اما برا ماه محرم خیلی احترام قائله دلیلشو نمیدونم واقعا عهههه
خداااایاااا الاااان من باید شمال باشممممم اخههه
هییییی روزگاررررررر
الان اگه کنار دوستام بودم راحت بودم اصلا دیگه هیئتم نمیرفتیم می نشستیم میگفتیم میخندیدم اووووهففففف
گوشیم زنگ خورد..
هه نیما
_بگو
-سلام ارمان کجایی؟
_به توچه
-چته؟
_به توچه من تنهام توخونه به توچه برات که مهم نیست چرا می پرسی ها؟؟
-تنهایی آماده شو دارم میام دنبالت؟
_تومگه هیئت نیستی دیوونه
-آماده شو کار دارم خداحافظ
_نیما منننننن هیئت نمیااااامممم
حوصلت ندارممم خدافز