eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
31.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
130 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_و_عروسی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeemeh110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم تاریکیِ جهانِ مرا نورِ مُطلقی ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی در گوشه گوشه ی همه عالَم نوشته اند بنگَر که در متونِ کُهن هم نوشته اند : ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است گاهی توکلِ مُتوکِل به هادی است بی شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامراست ای خاکِ پات سُرمه ی چشمِ امیرها سَر می نهند پای قدومِ تو شیرها بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد (( صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد )) یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله اند بیزارم از تمامیِ ارباب های شهر دلخسته ام ز جعفرِ کذاب های شهر با سیبِ سرخِ حیله همه ناتوان شدیم ننگا به ما که آدمکِ این و آن شدیم از بس که خیری از همه عالم ندیده است این جامعه به جامعه خواندن رسیده است آقا ؛ پدر بزرگِ گُلِ آخرین تویی یعنی برای خواندنِ او بهترین تویی تا از قفس تمامِ جهان را رها کنی باید خودت برای ظهورش دعا کنی با یک دعای خود غم ما را مَحار کن با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما هادی شدی که از همه برتر شویم ما هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم هادی شدی شما که کبوتر شویم ما گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما هادی شدی که که فاتحِ دلها شوی و بعد از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید هی جرعه جرعه روضه ی سَر بسته سَرکشید دنیای شعر وشاعری ام بی شراب باد بَزمِ شرابِ دفترِ شعرم خراب باد شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت وقتِ گریز شد به کجا میتوان گریخت؟ دندان گرفته ام به جگر! روضه خوان بَس است تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان...