eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
22.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
111 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi مدیریت👇 @khadeem110 #هشتک کانال حذف نشود❌ لینک گروه👇 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac
مشاهده در ایتا
دانلود
7745253_219.mp3
535.3K
💠 سرود بسیار زیبا ✍ ای که هلال رجبی مه این الرجبیون تویی 🎤🎤 حاج منصور ارضی 🌺 (ع) قدیمی _ میلاد حضرت علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی 🌾 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ای که هلال رجبی،مه این الرجبیون تویی2 ای ثمر علم نبی،مه این الرجبیون تویی درهمه دم ذکر لبی مه این الرجبیون تویی دلبر من یا باقر ... 2 سرور من یا باقر ... حجت حق یا باقر ... یاور من یا باقر ... خوش آمدی یا باقر ... 4 دلبر من یا باقر ... 2 سرور من یا باقر ... حجت حق یا باقر ... یاور من یا باقر ... خوش آمدی یا باقر ... 4 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 @ewwmajmamolodi
. ‍ ولادت امام جواد ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ دست کریم روزی من را زیاد داد آبی طلب نکردم و دیدم مُراد داد از خال ِ هاشمی ِ لبش کعبه ساختم مرا حکایت ِ سر زلفش به باد داد شکر خدا که فاطمه در راه بندگی کار مرا حواله به خیرالعباد داد با یا رضا به حلقه ی این در زدم ولی دیدم جواب سائل خود را جواد داد اینجا اگر تمام گداها نظر شدند احساس می کنند که محتاج تر شدند نزد کریم تحفه بهتر می آورند کاسه گلاب ناب ز قمصر می آورند مهمان مان کنید بگویید یا جواد تا اشک را ز چشمه ی کوثر می آورند در کاظمین عریضه نوشتیم دست ِ جمع دیدیم یا رضا زحرم در می آورند آنانکه آشنای همین خانواده اند کی رو به سوی خانه ی دیگر می آورند صحرا چقدر صورت لیلا کشیده است مجنون منم که دیده به دریا کشیده است توصیف آفتاب هم بکنم باز ناقص است مثل پدر درست به زهرا کشیده است شب تا سحر دعای جوادالائمه است ما را حساب کرده و بالا کشیده است میل رسیدن ِ دو سه بوسه به مرقدش مشتاق را به آن سر دنیا کشیده است باید دخیل بود به دردانه ی رضا وقتی قرار شد برسانند به کربلا یک بام دارد و دو هوا،غیر این که نیست صحن شماست صحن رضا،غیر این که نیست هر چند برده نوکر تو آبروی تو من منتصب شدم به شما،غیر این که نیست از من مگیر گوشه ی باب الجواد را حاجات دنیوی ِ گدا،غیر این که نیست خدا گواه ِ نه اصلاً خودت گواه دارم هوای کرب و بلا،غیر این که نیست پس باز هم بیا و جواب مرا بده پس باز هم بیا و بخر کربلا بده .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 تا بابِ فیض ، رو به دلم باز می شود شعرم به شوقِ مدحِ تو آغاز می شود همچون كليم كارِ من اعجاز می شود احساس قلبی ام به تو ابراز می شود تا با توأم به مردم دنيا چه حاجت است خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ خاتونِ مشرقین سلام عرض می کنم ای عین نور عین سلام عرض می کنم بانویِ عالمین سلام عرض می کنم آرامشِ حسین سلام عرض می کنم این جمله ، حرف قلبی هرچه برادر است روزی که آمدی به زمین روز خواهر است چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی سوّم امام زادۀ دنیا خوش آمدی آنسان که شرح عاشقی تو شنیدنی ست لبخند تو به چهرۀ ارباب دیدنی ست چون در قفایِ عشق خودت با سر آمدی بر هر چه عاشق است در عالم سرآمدی اي افتخار كرده به تو ذاتِ سرمدی الحق که تو ، عقیلۀ آل محمّدی درد از دل رسول به سرعت عبور کرد با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد در تو صفاتِ ذات خُدا جلوه گر شده در خاک با تو مهر و وفا جلوه گر شده اوجِ مقام صبر و رضا جلوه گر شده کرب‌ و بلا به شام بلا جلوه گر شده تو آمدی که زخم مدینه رفو شود با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود از شانِ تو خُداست که سر در می آورد سلطانِ انبیاست که سر در می آورد زهراست،مرتضاست که سر در می آورد مظلوم کربلاست که سر در می آورد چون درخُور مقام تو جز این نداشته اسم‌ تو را خدای تو «زینب» گذاشته با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود با احتساب اینکه تویی زینت علی قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی استاد تو خداست ، خُدایی علیمه ای صدّيقه و مُطهّره اي و فهیمه ای شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای اُخت الکریم ، بنت کریم و کریمه ای از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن با دیدن تو یاد پدر می کند حسن كوریِ چشم جُملگیِ بد نهادها هيچند در برابرت ، ابن زیادها ما نیستیم پیرو کج اعتقادها عین نفهمی است اگر بی سوادها گفتند شام و کوفه تو را بی نقاب دید بالله ؛ حجاب نیز تو را در حجاب دید داغی که پیر کرد تو را درد شام بود با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود با تو وقار اهل حرم مستدام بود آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود با بودن تو شعبه ای از کربلا شده در زینبیّه اش نجف از نو بنا شده اندازۀ تو هيچ كسي غم نديده است داغي كه ديده اي تو مُحرّم نديده است نسل بشر كه هيچ مَلَك هم نديده است با اينكه درد و داغ،دلت كم نديده است جز حمد كردگار دمی بر لب تو نيست جز يا حسين زمزمۀ هر شب تو نيست در قتلگاه پير شدی خاك بر سرم از جان خويش سير شدي خاك بر سرم گفتند كه اسير شدی ، خاك بر سرم با شمر هم مسير شدی خاك بر سرم خاكم به سر كه همسفر اشقيا شدی از يادگار مادرت آخر جدا شدی شد مثل مادر تو نصيب تو سوختن بستند هر دوست تو را چون ابوالحسن نه يوسفي براي تو ماند و نه پيرُهن گفتي دم وداع به سالار بي كفن "چون چاره نيست مي روم و مي گذارمت" "اي پاره پاره تن به خدا مي سپارمت"