eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
31.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
130 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_و_عروسی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeemeh110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت ای در حدیث ناب تو دریای معرفت در محضر تو ای گل رعنای معرفت زانو زده جهان به تماشای معرفت مهر تو بوده است صراط جهانی ام مدیون باقر است همه زندگانی ام ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم علم از کلام توست نفس می کشد هنوز آری به نام توست نفس می کشد هنوز غرق اند اهل علم به دریای منبرت چون قطره ای ست علم همه پای منبرت نوری جهان نداشته منهای منبرت ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان محراب آسمانی دنیا بقیع تان ای آبروی علم، جهان وام دار تو حرفی نداشتند بزرگان کنار تو پایان نداشت معرفت بی غبار تو خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما خورشید باش مثل همیشه به راه ما رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت ما را ببر به دیدن شرح کرامتت دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت قربان فصل فصل غم بی نهایتت خون گریه های کرببلا یادگار توست در ما صدای کرببلا یادگار توست شاعر:
مستحقم بده در راه خدا آقاجان آمدم باز به امید شما آقاجان دست تنگم به امید کرمت آمده ام رحم کن بر منِ افتاده ز پا آقاجان اهل ایرانم و همسایه چشمان شما حقِ آب و گل ما هست به جا آقاجان ؟ فقط این جاست که رویم به گدایی باز است داده ای بس که خودت رو به گدا آقاجان گره آخرتم دست تو را می بوسد مکن آن روز فراموش مرا آقاجان سر سال است و من خرجی خود میخواهم بعد دو ماه غم و اشک و عزا آقاجان من به این آب و هوا انس گرفتم اما چه کنم با هوس کرببلا آقاجان ** کودکی من از این صحن به آن صحن گذشت مثل پروانه در باد رها آقاجان با همان لهجه پاک پدری میگویم قربون کفترای صحن رضا...آقاجان
بسم الله الرحمن الرحيم بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد یا دعا از سر سجاده به بالا برسد زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو کی به آخر نفس این شب یلدا برسد چشم باران زده کوچه به راه است هنوز کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده نکند کار دوباره به اگر ها برسد درد دیرینه یک قوم تو را می خواند با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد … شجره نامه ما مثل سحر معلوم است چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد
بسم الله الرحمن الرحيم بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد یا دعا از سر سجاده به بالا برسد زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو کی به آخر نفس این شب یلدا برسد چشم باران زده کوچه به راه است هنوز کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده نکند کار دوباره به اگر ها برسد درد دیرینه یک قوم تو را می خواند با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد … شجره نامه ما مثل سحر معلوم است چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد
﷽  روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت ای در حدیث ناب تو دریای معرفت در محضر تو ای گل رعنای معرفت زانو زده جهان به تماشای معرفت مهر تو بوده است صراط جهانی ام مدیون باقر است همه زندگانی ام ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم علم از کلام توست نفس می کشد هنوز آری به نام توست نفس می کشد هنوز غرق اند اهل علم به دریای منبرت چون قطره ای ست علم همه پای منبرت نوری جهان نداشته منهای منبرت ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان محراب آسمانی دنیا بقیع تان ای آبروی علم، جهان وام دار تو حرفی نداشتند بزرگان کنار تو پایان نداشت معرفت بی غبار تو خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما خورشید باش مثل همیشه به راه ما رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت ما را ببر به دیدن شرح کرامتت دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت قربان فصل فصل غم بی نهایتت خون گریه های کرببلا یادگار توست در ما صدای کرببلا یادگار توست
❣﷽❣ 🔆 🔆 درمانده ای و اگر به دنبال نجات دل خسته ای و چشم به راه برکات تا حال دلت خوب شود پس بفرست بر شمس جمال شاه مردان صلوات 🔆🔅🔆🔅🔆 برطاقِ سقر نوشته باخطّ جلیّ کی بی خبران زقدرتِ لم یزلی ایجادنمی کرد خدا دوزخ را لو اجتَمعَ النّاسُ علی حبِّ علیّ 🔆🔅🔆🔅🔆 بنازم این عطای بی کران را ولایت عهدی مولایمان را به عشق حیدرش الله بخشید گناه شصت سال شیعیان را 🔆🔅🔆🔅🔆 خورشید شکفته در غدیر است علی باران بهار در کویر است علی بر مسند عاشقی شهی بی همتاست بر ملک محمدی امیر است علی 🔆🔅🔆🔅🔆 علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است 🔆🔅🔆🔅🔆 جبرییل مکرر این صلا را سر داد بلغ ،  بلغ ،   ندا  به   پیغمبر داد فرمان خداست بر سر دست بگیر آن دست که در رکوع انگشتر داد 🔆🔅🔆🔅🔆 آن روز که خم ، به دست دو دریا رفت فردوس به خاک بوسی صحرا رفت فر یاد فلک به " اِکفِیانی " برخواست تا دست محمد و علی بالا رفت 🔆🔅🔆🔅🔆 پُر شد اُفُق از مهر جهانتاب علی نشناخت کسی گوهر نایاب علی روزیکه رسول گفت: «سَدِّ الاَبْوابْ» درها همه بسته شد به جز باب علی سُدُّوا الْأَبْوَابَ الشَّارِعَةَ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ. (الأمالي، للصدوق،ص334) 🔆🔅🔆🔅🔆 تا قافیه شعر امیر است و غدیر است برخیز که هنگام مراعات النظیر است من ماتَ علی حُبِّ علی ماتَ شهیدا آنانکه نمردند بمیرند که دیر است 🔆🔅🔆🔅🔆 تقدیر به سرنوشت خود می بالید آن روز خدا که حق به حقدار رسید با دست نبی دست علی بالا رفت تا کور شود هرآنکه نتواند دید 🔆🔅🔆🔅🔆 عالم به مثال تو چنین ماه ندید اسلام شبیه تو مع الله ندید زهرا که همه عالم و آدم به فداش والله بجز تو یار دلخواه ندید 🔆🔅🔆🔅🔆 در عرش نوشته اند خیرالناسی روح ادب و حماسه و احساسی در وصف تو بسیار نوشتند ولی در وصف تو این بس پدر عباسی : 🔆🔅🔆🔅🔆 از عمق دل خویش جلی می گوییم با نغمه ی بین المللی می گوییم یک روز می آید که به گرد کعبه کوری عدو  علی علی  می گوییم (توحید شالچیان ناظر) 🔆🔅🔆🔅🔆 چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت قرآن مجسم به روی سینه گرفت فرمود: علی از من و، من از علی‌ام آیینه به روی دست آیینه گرفت 🔆🔅🔆🔅🔆 با غیر بگو: ثوابْ در دستِ علی‌ست دنیاست سراب و آبْ در دستِ علی‌ست چرخاندنِ ذوالفقار در جای خودش چرخاندنِ آفتابْ در دستِ علی‌ست 🔆🔅🔆🔅🔆 شده با مرتضی کامل چه دینی! به احمد داده حق چه جانشینی! به شخصی غیر حیدر تا قیامت نـمــی‌آیــد امـیـرالـمــؤمــنـیـنــی ✍ 🔆🔅🔆🔅🔆 یقیناً جایِ امّا و ولی نیست کسی غیر از "علی" بر ما ولی نیست قسم بر بایِ بِسمِ الله... هرگز ِصِراطَ المستقیمی جز "علــی" نیست ✍ 🔆🔅🔆🔅🔆 نمی‌خواهم به جز حیدر امیری پناهی، چاره‌سازی، دستگیری شعارم هست در روز قیامت غدیری‌ام، غدیری‌ام، غدیری ✍ 🔆🔅🔆🔅🔆 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
شعر حضرت علی اصغر(شبی كه آمدی و عرش در هوات افتاد) شبی كه آمدی و عرش در هوات افتاد ستاره دور و بر عطر خنده هات افتاد همین كه عطر نفسهات در زمان پیچید زمین برای بزرگی به دست و پات افتاد برای دلبری از چشم بی قرار حسین همای عشق به چشمان دلربات افتاد بزرگ مرد قبیله، علی اصغر عشق كنار نام شما راهی از نجات افتاد شكوفۀ سحرِ بیت حضرت ارباب تو آمدی و علی باز در حیات افتاد همین كه پای تو در چشم شهر سكنی كرد عطش به چشم پر از آتش فرات افتاد تو مستجاب ترین ذكر هر دعا هستی ضمان حاجت هر درد بی دوا هستی تو مثل یك گل سرخی كه بال و پر داری برای دلبری از دلبران هنر داری تمام اهل شما دلبرند اما تو كرشمه و جنم و ناز بیشتر داری اگر چه كودكی اما گواه تاریخ است بزرگی از پر قنداقه ات به سر داری تویی كه یك تنه یك لشگری برای حسین شبیه حضرت سقا دل و جگر داری تو حرف آخر و فصل الخطاب بابایی چرا نیامده حالا سر سفر داری قسم به اشك رباب و به خنده های حسین مباد لحظه ای دست از دلم تو برداری پناه لحظۀ دلواپسی، علی اصغر جواب روز غم و بی كسی، علی اصغر چقدر زیر است۸ سفید و جذاب است۸ به قب قبت اثر بوسه های ارباب است به شوق خندۀ تو تا به صبح بیدار است به یك كرشمۀ چشمت رباب بی تاب است برای لحظه به لحظت، برای آینده رباب نقشه كشیدست، حیف بر آب است دو فصل تاج سر خاكیان شدی و حیف كه مثل چشم تو بخت رباب در خواب است نوای نغمۀ لالاییت چه دلگیر است ترنمی كه نوایش عمو عمو آب است عطش رسید و ترك شد لب شما می سوخت برای لحظۀ قربانیت خدا می سوخت پدر كه قصۀ ذبح عظیم می داند برای زیر گلوی تو روضه می خواندسلام علیکم چقدر نازك و نرم است حنجرت، حتی كه رد باد به زیر گلوت می ماند ولی هنوز زمانی نمی شود كه رباب كنار نیزه برای تو فاتحه خواند رسیده است غروب عظیم عاشورا تو روی دست پدر سبز می شوی حالا شاعر:
رسیده است به دل های مرده جان بدهد رسیده است کمی عشق یادمان بدهد نفس بریده ی نفسیم و امده ما را هوای تازه ای در اخرالزمان بدهد چه دختری که به حظ حضور کوتاهش جهان خسته و درمانده را تکان بدهد ستاره ای که در افاق ناامیدی ها محبتش به همه راه را نشان بدهد در افتاب سیاه قیامت کبری به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست به ما که نقش زمینیم اسمان بدهد کسی که مثل ابالفضل کاشف الکرب است رسیده است ز غم ها به ما امان بدهد رقیه است که دردانه ی حسین شده ست دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست بهار می رسد از ناز راه رفتن او گل عفاف شکوفد ز عطر دامن او حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او هزار پنجره امید وا شود در دل به هر طلوع نگاه همیشه روشن او نگاه بان دمشق است پرچم حرمش بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او چه دلرباست کلام رقیه جان حسین و دلربا تر از ان شد پدر شنیدن او گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش دل هزار چو من هست خار گلشن او کسی که منکر نام رقیه جان شده است بگو رود به جهنم که هست مدفن او بهشت منتظر خنده های این دختر حسین ریخت جهان را به پای این دختر ز بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت ملک به خاک قدم های او ارادت داشت سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت ستاره ای که در اندازه های خورشید است شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت کسی که شانه ی عباس بوده معراجش عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود ز بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت حسین دیده به برق نگاه خواهر خود عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت به شهرت حسنات جهانی اش سوگند کسی نگشته به بخشندگی به او مانند جمال قدسی او افتاب سیار است صدای گریه ی او ذولفقار کرار است چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک چقدر دور ضریحش دل گرفتار است شفا وزیده به جای نسیم از صحنش ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است ز بعد کرببلا قد خمیده ابله پا حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است کسی که پرده نشین عفاف زینب بود اسیر چشم حرامی کوچه بازار است مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل خراب زخم شکاف سر علمدار است چه بار ها که سر او به جاده می افتاد عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد
سرود میلاد حضرت رضا علیه السلام 💫✨💫✨💫✨💫✨💫 دو بند اخر به لهجه ی مشهدی 1 سلام اقا جون سلام بازم منم مگه می تونم ازت دل بکنم تا که شیشه ی غرورم نشکنه به کسی غیر تو رو نمی زنم تو پادشاهمی_کوه تکیه گاهمی اهوی بی کسم_تنها سرپناهمی یا علی موسی الرضا سلطان عشق ۲ گرچه توی نوکری اخِر می شم روسیاهم تو حرم طاهر می شم وقتی که گره گره میشه کارم میام از باب الجواد زائر می شم دست خودم نبود_بسکه تو دل ارایی توی صف ضریح_جا زدم یه وقتایی یا علی موسی الرضا سلطان عشق ۳ دست ما تنگه و دل تو قفسه صحن ازادی تو باز هوسه دنیا باشه مال اقازاده ها گوشه ی صحنت برای ما بسه کارم زیارته_کار تو هدایته قرار ما و تو_سه جا تو قیامته یا علی موسی الرضا سلطان عشق ۴ از همو بِچگیا ديوِنتُم مِثه كِفترات مويُم حيرونِتم با اجازه به خودُم وعده دِدُم كه شب اول قبر مهمونِتُم سايه ي سَرُمي مِهرِبون ياورُمي تو مهرِبون تر از بابا و مادرُمي ٥ وَختايي كه گِره مُفته به كارام مِدِنُم دل ناگرون مِشي بِرام حال زندگیِ خيليا بده حال مو كه خوبه به لطف آقام هر چی از کرَمِت بُگم بازم کمه با تو دلُم آقا قرصِه و محكمِه یا علی موسی الرضا سلطان عشق ✨💫✨💫✨💫✨💫
بسم الله الرحمن الرحيم بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد یا دعا از سر سجاده به بالا برسد زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو کی به آخر نفس این شب یلدا برسد چشم باران زده کوچه به راه است هنوز کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده نکند کار دوباره به اگر ها برسد درد دیرینه یک قوم تو را می خواند با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد … شجره نامه ما مثل سحر معلوم است چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد
رسیده است به دل های مرده جان بدهد رسیده است کمی عشق یادمان بدهد نفس بریده ی نفسیم و امده ما را هوای تازه ای در اخرالزمان بدهد چه دختری که به حظ حضور کوتاهش جهان خسته و درمانده را تکان بدهد ستاره ای که در افاق ناامیدی ها محبتش به همه راه را نشان بدهد در افتاب سیاه قیامت کبری به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست به ما که نقش زمینیم اسمان بدهد کسی که مثل ابالفضل کاشف الکرب است رسیده است ز غم ها به ما امان بدهد رقیه است که دردانه ی حسین شده ست دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست بهار می رسد از ناز راه رفتن او گل عفاف شکوفد ز عطر دامن او حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او هزار پنجره امید وا شود در دل به هر طلوع نگاه همیشه روشن او نگاه بان دمشق است پرچم حرمش بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او چه دلرباست کلام رقیه جان حسین و دلربا تر از ان شد پدر شنیدن او گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش دل هزار چو من هست خار گلشن او کسی که منکر نام رقیه جان شده است بگو رود به جهنم که هست مدفن او بهشت منتظر خنده های این دختر حسین ریخت جهان را به پای این دختر ز بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت ملک به خاک قدم های او ارادت داشت سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت ستاره ای که در اندازه های خورشید است شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت کسی که شانه ی عباس بوده معراجش عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود ز بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت حسین دیده به برق نگاه خواهر خود عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت به شهرت حسنات جهانی اش سوگند کسی نگشته به بخشندگی به او مانند جمال قدسی او افتاب سیار است صدای گریه ی او ذولفقار کرار است چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک چقدر دور ضریحش دل گرفتار است شفا وزیده به جای نسیم از صحنش ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است ز بعد کرببلا قد خمیده ابله پا حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است کسی که پرده نشین عفاف زینب بود اسیر چشم حرامی کوچه بازار است مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل خراب زخم شکاف سر علمدار است چه بار ها که سر او به جاده می افتاد عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد
هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣ 🌸 🌺 یابن الحسن! به حرمت شاه نجف مرا آماده‌ی ورود به ماهِ خدا کنید ✍ 🌸🌺🌸 ای نام تو شَهد سخنم یا الله! آرام دل و جان و تنم یا الله! ای لطف تو چاره‌ساز هر بیچاره بیچاره‌تر از همه منم یا الله! ✍مرحوم 🌸🌺🌸 عصیان مرا تو تا نبخشی چه کنم؟! این کوه گناه را نبخشی چه کنم؟! نزدیک شده موسم ماه رمضان شعبان برود، مرا نبخشی چه کنم؟! ✍ 🌸🌺🌸 ای دوست! زِ رحمت دلِ آگاهم ده در ماه دعا، سیرِ الی اللهم ده ماه رمضان و ماه مهمانی توست در محفلِ مهمانی خود راهَم ده ✍مرحوم 🌸🌺🌸 از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! گفتند "پذیرایی" و مهمان داری من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! ✍ 🌸🌺🌸 آوای خوشی از آسمان می‌آید مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز که با نسیم جان‌افزایی بوی خوش ماهِ رمضان می‌آید ✍ 🌸🌺🌸 چون روح که در قالبِ جان می‌آید باران به کویرِ تشنه‌گان می‌آید ای آن‌که وصالِ آسمان می‌خواهی برخیز صدایِ رمضان می‌آید ✍ 🌸🌺🌸 آمد رمضان و نور، راه افتاده افطار و سحر، حالِ دعا، سجاده این‌ها همه آماده که بالا برویم اما چه کنیم نیستیم آماده ✍ 🌸🌺🌸 غافل بودم اگر چه ماه شعبان یک بار دگر خدا فرستاد اَمان تا خواست زمینم بزند عصیانم اینبار به یاریِ من آمد رمضان ✍ 🌸🌺🌸 حیف است که راه اشتباهی برویم در جاده‌ی تیره و تباهی برویم برگرد از این مسیر و روکن به خدا باید به ضیافت الهی برویم ✍ 🌸🌺🌸 با سوز دل و ناله و با آه بيا با شرم حضور و دل آگاه بيا اكنون كه خدا سفره‌ی رحمت چيده‌ست ای بنده! سـوی ضيــافت الله بيا ✍ @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈