#غزل
#قلم
قسم به نون و هر آنچه چکد ز جان قلم
تویی بزرگترین فصل امتحان قلم
برای مدح تو صدها غزل شود جاری
ز سوز سینه عشاق و با زبان قلم
به غیر شرح و بیان حق و حقیقت نیست
کمال شاعری و ارج و آرمان قلم
ز لطف توست هر آنچه که نقش می گردد
ز خط و خال تو دارد نشان، نشان قلم
وسیع و مختلف و پر امید و پر خطر است
چو آسمان پر از کهکشان، جهان قلم
خدا کند که بمیرم ، نباشم آن روزی
که چشم خویش بدوزم، به آب و نان قلم
جنون عشق به هر کس رسیده مجنون نیست
اگر چه شبهه شود آتشی به جان قلم
قلم مقدس و با ارزش است در دنیا
اگر شود دل و اندیشه همزبان قلم
به قطره قطره اشعار می شود مدهوش
هر آنکه نوش کند باده ی بیان قلم
#مدهوش
#محمد_هوشمند
#غزل
ولادت شبیه مصطفی
شده امشب جهان روشن به ماه انوری دیگر
خدا آورده بر دنیای خاکی دلبری دیگر
به حسن و جلوه اش شد آسمان زندگی روشن
رسید الله اکبر را ، نشان اکبری دیگر
ملائک تهنیت گویند بر پیغمبر خاتم
که نخل عصمت آورده کنون بار و بری دیگر
عیان گشته به دستان ظریفش قدرت اللهی
گشوده چشم در آغوش مادر حیدری دیگر
عجب حسنی، عجب نوری، عجب روی دل انگیزی
رسید از جانب حق آیه و پیغمبری دیگر
چنان مژگان او در باغ چشمانش مسلح بود
که گویی آمده بر فتح خیبر لشگری دیگر
خدا منت نهاده بار دیگر امت حق را
نموده خلق از بهر هدایت رهبری دیگری
مقدر بود از روز ازل اوضاع عاشورا
به اردوی حسین امشب رسیده یاوری دیگر
به دشت کربلا دیدند اعدا ضرب شستش را
که جاری بود در لبهای تیغ اش آذری دیگر
ز درد تشنگی تا بر امام خویش حاجت برد
عیان شد بر جهان اعجاز با انگشتری دیگر
امان از لحظه ای که کرد منشق فرق حیدر را
میان معرکه با تیغ کینه کافری دیگر
غلامی هستم و بر خوان احسانش طمع دارم
آگر چه نیستم در کوی وصلش قنبری دیگر
بیاد خال رویش می شوم مدهوش هر لحظه
رسیده بر سرای شاه خوبان نوکری دیگر
#محمد_هوشمند
#مدهوش
#حضرت _علی_اکبر_ع