eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
21.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
111 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi مدیریت👇 @khadeem110 #هشتک کانال حذف نشود❌ لینک گروه👇 https://eitaa.com/joinchat/272171029C10836e8518
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا (۲) دل و دلبر اومده ، از همه سر اومده اربابم یعنی حسین ، گل حیدر اومده نبی شده دلشاد ، به یُمن این میلاد میزنه فُطرس مَلَک به شوق او فریاد آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا بَه که ارباب اومده ، باده ی ناب اومده به شب تار دلم ، مَه و مهتاب اومده منم گدای تو ، می شم فدای تو تموم زندگیِ من وقف ِ برای تو آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا عشق دلخواه اومده ، وزیر شاه اومده بنی هاشم و بگو ، براشون ماه اومده غرق گل یاسم ، فدای عباسم مست یل کرببلا خدای احساسم آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا مروه و صفا اومد ، مکه و منا اومد مظهر عبادت و رحمت خدا اومد امشب شدم آزاد ، رو لب من فریاد رسیده از راه مولا سیدنا السجاد آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا 👇 ..┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @ewwmajmamolodi
. خورشید ولا به گلشن جان تابید شمس و قمر از نسیم قرآن تابید گل های محمدی خبر آوردند اکنون ز سپهر ماه شعبان تابید از عرش نسیم حق فزون می آید آئینه ی صبح جان کنون می آید از بیت ولایت و امامت یاران یک ماه و دو خورشید برون می آید دل همنفس صبر و ثبات آمده است لب تشنه پی آب حیات آمده است لبخند زنان به سمت دریا برود زیرا که سفینة النجات آمده است از دست حسین می چکد آب حیات دادند مرا جرعه ای از آن به زکات دیگر پس ازین ملال و اندوهی نیست بر روی دلم گشوده شد باب نجات بر خیمه ی عاشقان علم آوردند برخیز که سقای حرم آوردند ای دل به کجا روانه ای زین درگاه بازآ به جهان جود و کرم آوردند تابید قمر ، محو تماشا حیدر آری شده محو ماه و دریا حیدر چون دست گره گشای عباس‌ دید زد بوسه بر آن دو دست زیبا حیدر در گلشن مهر و ماه شمشاد آمد عطر از نفس عالم ایجاد آمد بر سجده ی شکر می رود هر عاشق سجاده گشودند که سجاد آمد جان آینه دار هر سعادت گردد دل غرق ولا ازین ولادت گردد ای اهل فضیلت و عبادت آييد این طفل تجلی عبادت گردد در گلشن عاشقان صنوبر آمد تصویر دوباره ای ز حیدر امد دارد سه علی، حسین در خانه ی خود اکنون به جهان علی اکبر آمد خیزید که آفتاب سر زد یاران تابید به جان نور مجدد یاران تا یاد محمد نرود از دل ها آمد به جهان شبیه احمد یاران ماه آمده ، ماهپاره ها می آیند از گوشه و از کناره ها می آیند از بس که رخش نور حقیقت دارد بر ديدن او ستاره ها می آیند مهدی که دل و دیده شده جویایش خورشید طلوع کرده از سیمایش گل های جهان ، رخ همه پنهان کردند وقتی که شکفت چهره ی زیبایش * محمود تاری «یاسر»✍ ............................... / .
از اسمون دونه دونه دونه بارون میباره دلم دخیل شده امشبا اروم نداره امده ارباب زمینو اسمونا امشبا شاده به خدا حضرت زهرا عیدیمو امشب می گیرم از خود مولا یا حضرت ارباب داره میباره ستاره از یوم قدم تو امشب همه ملائکه جمعا تو حرم تو امشب گل کرده خنده رو صاحب علم تو امشب تولدت مبارک اربابم بهار من دلا دلا دلا مبتلای تو قرا من شبای جمعه کربلای تو پیچیده بوی عطر سیب توی مدینه امشب ذکر لبمون اقا همینه الهی داغ حرمو کسی نبینه یاحضرت ارباب میگیرم امشباعیدمو من ازخود زهرا شب تولد شما حضرت سقا اشک شوق میباره از چشم های مولا تولدت مبارک اربابم 💫💫💫💫💫💫💫💫💫
سرود عربی حضرت عباس ع ✨✨✨✨✨✨✨✨ نبعث تهانی انت الامانی حبک کفانی کفیل زینب یاهله و میت هله ابمیلادک بیک فرهانین کل اجدادک الباری خصک بالکفیل ورادک اللیله یا شیعی تنال امرادک یمته یا گمر علی انزورک نفطر ابوس نقبل اچفوفک یمته یاعباس شیال العلم انسیر زائر بالحرم وانطوفک گلبی فرحان بیک والهان انت ویان ایبولیدتک گلب زهرا اتسیر فرهان ابوفاضل علم الرساله نور وجماله صلوا علی آله خصه ابخصاله یمته یابن الفاطمه نتلاگه گلبی طفح لگ عشگ بشواگه شویه یوسف وي ابو املاگه روحی اکثر یالولی مشتاگه لمها شعبان اللیالی ایبداره خمسه من بیت النبی خطاره رحمه للشیعه اجو کفاره های للمذنب یربببشاره کنز الاسرار نسل الاطهار نور الانوار اللیل ایگول ایلکم عقیله هله ابزوار ابوفاضل ✨✨✨✨✨✨✨✨✨
💠ميلاد حضرت عباس (عليه السلام)💠 🔻مجيد تال روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلهٔ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این امّ‌ بنین، امّ اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت در حقیقت «لکَ لبَّیکَ برادر» می گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت علی اکبر به ثنا گویی او می آید: چقدر منبر کعبه به عمو می آید! خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خنده ارباب تویی «پدرِ خاک» علی و «پدرِ آب» تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست ما بین دو ابروی تو بین الحرمین پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای فنّ شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ «أشهدُ أنَّ علیّاً ولی الله» بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا (علیه السلام) (علیه السلام) (عليه السلام)
💠ميلاد حضرت عباس (عليه السلام)💠 🔻علی‌اکبر لطیفیان آسمان جلوه ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب میلاد تو همه دیدند نخل ام البنین ثمر دارد آمدی و حسین قادر نیست از نگاه تو چشم بر دارد كوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشید علی نظر نخوری شهر چشمان خیره سر دارد باب حاجات، كعبه ی خیرات بر تو و قد و قامتت صلوات ای نسیم پر از بهار علی ماه در گردش مدار علی چقدر مشكل است تشخیصت تا كه تو می رسی كنار علی با تو یك رنگ دیگری دارد شجره نامه ی تبار علی دومین حیدر ابوطالب صاحب غیرت و وقار علی به شما می رسد ذخیرۀ طف همۀ ارث ذوالفقار علی ای علمدار و سر پناه حسین حضرت حمزه ی سپاه حسین خشکسال قدیم دنیا من جستجوهای پشت دریا من تو بر این خاك ها بكش دستی اگر این خاك زر نشد با من سر سال است مرد مسكینم مكش از دست خالیم دامن چقدر فاصله است ای دریا از مقام ظهور تو تا من تو بزرگ قبیله ی آبی تو غدیری، فراتی اما من خشكسالم، كویر بی آبم روزگاری است تشنه میخوابم كمرت جایگاه شمشیر است لب تو جایگاه تكبیر است سر ما را بزن همین امروز صبح فردا برای ما دیر است هیچ كس رو به روت نیست مگر آن كسی كه ز جان خود سیر است سیزده ساله حیدری كردی پسر شیر بیشه هم شیر است گیرم افتاده است روی زمین دست تو باز هم علمگیر است پسر شاه لافتی عباس ای جوانی مرتضی عباس از نگاه كبوتری وارم به مقام تو غبطه می بارم سر من را اگر بگیری باز به دو ابروی تو بدهكارم ارمنی هم اگر حساب كنی دست از تو بر نمی دارم بده آن مشك پاره ی خود را تا برای خودم نگهدارم بی سبب نیست گریه ی چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند كفُّ العباسم زلف ما را ز مشك وا نكیند لب ما را از آن جدا نكنید پای ما را به جان خالی مشك در حریم فرات وا نكنید دست بر زیرتان نمی آرد آب ها این همه دعا نكنید تیرها روی این تن زخمی خودتان را به زور جا نكنید تازه طفل رباب خوابیده جان آقا سر و صدا نكنید تا كه از مشك پاره آب چكید رنگ از چهره ی رباب پرید (علیه السلام) (علیه السلام) (عليه السلام)
💠ميلاد حضرت عباس (عليه السلام)💠 🔻یوسف رحیمی بايد حسين دم بزند از فضائلت وقتي حسيني است تمام خصائلت تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست در شرح بيکراني اوصاف کاملت  بي شک در آن به غير جمال حسين نيست آئينه اي اگر بگذاري مقابلت اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه غم مي بري ز قلب همه با شمائلت در آستانة تو گدايي بهانه است دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت با زورق شکسته ي دل سال هاي سال پهلو گرفته ايم حوالي ساحلت   بي شک خدا سرشته تو را از گل حسين سقاي با فضيلت و دريا دل حسين   تو آمدي و روشني روز و شب شدي از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت الگوي بندگي و وقار و ادب شدي هم چشمهاي روشنت آئينه ي رجاست هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي بايد که ذوالفقار حمايل کني فقط وقتي که تو به شير خدا منتسب شدي در هيبت و رشادت و جنگاوري و رزم تو اسوة زهير و حبيب و وَهب شدي در دست تو تلاطم شمشير ديدني ست فرزند لافتايي و شير عرب شدي   فرمانده ي سپاهي و آب آور حسين اي نافذ البصيرة ترين ياور حسين   بي شک تو صبح روشن شبهاي تيره اي خورشيدي و به ظلمت اين شام چيره اي تسخير کرده جذبه ي چشم تو ماه را بي‌خود که نيست تو قمر اين عشيره اي عصمت دخيل تار عباي تو از ازل جز بندگي نديده کسي از تو سيره اي قدر تو را کسي نشناسد در اين مقام وقتي براي امر شفاعت ذخيره اي ما را بس است وقت عبور از پل صراط از تار و پود بيرق تو دستگيره اي چشم اميد عالم و آدم به دست توست باب الحسين هستي و پرچم به دست توست   فردوس ِدل هميشه اسير خيال توست حتي نگاه آينه محو جمال توست تو ساقي کرامت و لطف و اجابتي اين آب نيست زمزمه هاي زلال توست ايثار و پايمردي و اوج وفا و صبر تنها بيان مختصري از کمال توست در محضر امام تو تسليم محضي و والاترين خصائل تو امتثال توست فردا همه به منزلتت غبطه مي خورند فردا تمام عرش خدا زير بال توست باب الحوائجي و اجابت به دست تو تنها بخواه، عالم هستي مجال توست   اي آفتاب علقمه: روحي لک الفدا اي آرزوي فاطمه: روحي لک الفدا   اي آفتاب روشن شبهاي علقمه سرو رشيد خوش قد و بالاي علقمه داده ست مشک تشنه ي تو آب را بها اي آبروي آب، مسيحاي عقلمه وقتي که چند موج عليل شريعه را کرده ست خاک پاي تو درياي علقمه لب تشنة زيارت لبهات مانده است آري نگفته اي به تمناي علقمه امروز دستهاي تو افتاد روي خاک تا پا بگيرد از دل صحراي علقمه با وعده هاي مادرت آسوده خاطريم چشم اميد ماست به فرداي علقمه اين عطر ياس حضرت زهراست مي وزد از سمت کربلاي تو ، سقاي علقمه شبهاي جمعه نالة محزون مادري مي آيد از حوالي درياي علقمه   ام البنين و فاطمه با قامتي کمان اينجا نشسته اند و شده آب روضه خوان   فرصت نداد تا که لبي تر کند گلو دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو مي آيد از کنار شريعه شهاب وار بسته ست راه را به حرم لشکر عدو طوفان تير مي وزد از بين نخلها حالا شنيدني شده با مشک گفتگو: «بسته ست جان طفل صغيري به جان تو تو مشک آب نه که تويي جام آبرو اي مشک جان من به فداي سر حسين اما تو آب را برسان تا خيام او » اما شکست ساغر و ساقي ز دست رفت جاريست خون ز بادهٔ چشمش سبو‌سبو با مشک پاره پاره به سوي حرم نرفت تا با امام خود نشود باز رو برو تنها پناه اهل حرم بر نگشته است مي بارد از نگاه سکينه : عمو عمو   در خيمه اوج بي کسي احساس مي شود خورشيد نيزه ها سر عباس مي شود (علیه السلام) (علیه السلام) (عليه السلام)
💠ميلاد امام سجاد (عليه السلام)💠 🔻سيدحميدرضا برقعى بسته است همۀ پنجره‌ها رو به نگاهم چندی است که گم گشتۀ در نیمۀ راهم   حس می‌کنم آیینۀ من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است   از بس که مناجات سحر را نسرودم سجادۀ بارانی خود را نگشودم   پای سخن عشق دلم را ننشاندم یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم   ای کاش کمی کم کنم این فاصله‌ها را با خمسه عشر طی کنم این مرحله‌ها را   بر آن شده‌ام تا که صدایت کنم امشب تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب   ای زینت تسبیح و دعا زمزمه‌هایت در حیرتم آخر بنویسم چه برایت   اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت   در پردۀ عشاق تو یک گوشه نشسته است صد حنجره داوود در آغوش صدایت   از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است پیراهن افلاک پر از عطر عبایت   تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران باشد حجرالاسود الکن به ثنایت   من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم عالم شده سجاده و افتاده به پایت   (عليه السلام) (عليه السلام)