eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
23.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
112 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
در حرفه کسی همچو پرستار نداریم این گونه پر از سختی و دشوار نداریم بس دل نگران بهر مریض از دل و از جان شب تا به سحر دیده بیدار نداریم این گونه چنین مایه گذار از تن شیرین دلخسته و دلسوز و دل افگار نداریم در روز و شب و گردش ایام و زمانه یاریگر و پرسنده بیمار نداریم بس همچو ملک خوانده و گفتند ز حسنش این حرف عیان را سر تکرار نداریم سنجش به چه بتوان بنمود ارزش و قدرش در کار خدایی حد و معیار نداریم از لطف و محبت، به از این فوج پرستار دریا دل بی منت و آزار نداریم روز میلاد زینب کبری(س)، پرستار همه عاطفه ها و همه ستاره های درخشان ایمان و عفّت و پرستار همه ارزش های زخم دیده در تاریخ شیعه بر همه پرستاران و منادیان انسانیّت و ایمان مبارک باد.
شعر نو روز پرستار ته یک بخش بلند که پر از درد و غم و بیماریست تکه ای از "تن خورشید فلق گونه ی"صبح به درود همه پاسخ می گفت سبدی داشت که شیرین ترین تلخیِ تاریخِ بشر را به تو اهدا می کرد!! در اتاق ته بخش ،او محبت می کاشت و در آن سوی دگر او به نوزاد عجولِ گلِ سرخ نفس و جان می داد در غروب زنِ زخمیِ جنوب از امیدی می گفت که خودش می دانست در سر کوچه ی تقدیر ،تفأل میزد و نگاهش پر ازمعجزه بود! ونگاهش به شیرینی شرق ،به آن رویش نور ترس و تردید به چشمش می ریخت بر سر تخت پری گونه یِ خرد،پرِ پروانه یِ مادر شده بود بارها من دیدم شبنمِ چشمِ خداوندِ زمین را می شست قلبِ مغلوب محبت و صفا را به طپش می انداخت فکرِ فردا به نفس های قناریِ لبِ پنجره اهدا می کرد صورت سیلی دیگر و تب سرخ همه عاطفه های کج و معوج شده بود!! تو چنان پیچک نوری که تمام دل ما و تمام در و دیواره آن بخش بلند روشن از حجم تو خواهد بودن ای سپیدار بلند و تو ای کاشفِ درد و تو ایوبترین آدمِ حوایِ زمین بوسه بر روح فداکار و شفا بخش تو باد
در حرفه کسی همچو پرستار نداریم این گونه پر از سختی و دشوار نداریم بس دل نگران بهر مریض از دل و از جان شب تا به سحر دیده بیدار نداریم این گونه چنین مایه گذار از تن شیرین دلخسته و دلسوز و دل افگار نداریم در روز و شب و گردش ایام و زمانه یاریگر و پرسنده بیمار نداریم بس همچو ملک خوانده و گفتند ز حسنش این حرف عیان را سر تکرار نداریم سنجش به چه بتوان بنمود ارزش و قدرش در کار خدایی حد و معیار نداریم از لطف و محبت، به از این فوج پرستار دریا دل بی منت و آزار نداریم روز میلاد زینب کبری(س)، پرستار همه عاطفه ها و همه ستاره های درخشان ایمان و عفّت و پرستار همه ارزش های زخم دیده در تاریخ شیعه بر همه پرستاران و منادیان انسانیّت و ایمان مبارک باد.
لطف بهاری است از صفای پرستار ماه بوَد روشن از ضیای پرستار هر گهری را بوَد بهای معیّن کس نبو آگه از بهای پرستار گرکه مرض می شود بَدَل به سلامت هست ز اعجاز کیمیای پرستار بعد خدا و پزشک چاره ی بیمار هست به دست گره گشای پرستار با گل زیبای عاطفه چه غریب است! هر نگردیده آشنای پرستار بس بوَد این فخر چون ولادت زینب(س) نام گذاری شد از برای پرستار شعر "حسین" بی گمان بدان که ندارد ارزش تقدیم خاک پای پرستا ارج پرستار کی به شعر توان گفت؟ اجر پرستار با خدای پرستار
شعر نو روز پرستار ته یک بخش بلند که پر از درد و غم و بیماریست تکه ای از "تن خورشید فلق گونه ی"صبح به درود همه پاسخ می گفت سبدی داشت که شیرین ترین تلخیِ تاریخِ بشر را به تو اهدا می کرد!! در اتاق ته بخش ،او محبت می کاشت و در آن سوی دگر او به نوزاد عجولِ گلِ سرخ نفس و جان می داد در غروب زنِ زخمیِ جنوب از امیدی می گفت که خودش می دانست در سر کوچه ی تقدیر ،تفأل میزد و نگاهش پر ازمعجزه بود! ونگاهش به شیرینی شرق ،به آن رویش نور ترس و تردید به چشمش می ریخت بر سر تخت پری گونه یِ خرد،پرِ پروانه یِ مادر شده بود بارها من دیدم شبنمِ چشمِ خداوندِ زمین را می شست قلبِ مغلوب محبت و صفا را به طپش می انداخت فکرِ فردا به نفس های قناریِ لبِ پنجره اهدا می کرد صورت سیلی دیگر و تب سرخ همه عاطفه های کج و معوج شده بود!! تو چنان پیچک نوری که تمام دل ما و تمام در و دیواره آن بخش بلند روشن از حجم تو خواهد بودن ای سپیدار بلند و تو ای کاشفِ درد و تو ایوبترین آدمِ حوایِ زمین بوسه بر روح فداکار و شفا بخش تو باد
شعر نو روز پرستار ته یک بخش بلند که پر از درد و غم و بیماریست تکه ای از "تن خورشید فلق گونه ی"صبح به درود همه پاسخ می گفت سبدی داشت که شیرین ترین تلخیِ تاریخِ بشر را به تو اهدا می کرد!! در اتاق ته بخش ،او محبت می کاشت و در آن سوی دگر او به نوزاد عجولِ گلِ سرخ نفس و جان می داد در غروب زنِ زخمیِ جنوب از امیدی می گفت که خودش می دانست در سر کوچه ی تقدیر ،تفأل میزد و نگاهش پر ازمعجزه بود! ونگاهش به شیرینی شرق ،به آن رویش نور ترس و تردید به چشمش می ریخت بر سر تخت پری گونه یِ خرد،پرِ پروانه یِ مادر شده بود بارها من دیدم شبنمِ چشمِ خداوندِ زمین را می شست قلبِ مغلوب محبت و صفا را به طپش می انداخت فکرِ فردا به نفس های قناریِ لبِ پنجره اهدا می کرد صورت سیلی دیگر و تب سرخ همه عاطفه های کج و معوج شده بود!! تو چنان پیچک نوری که تمام دل ما و تمام در و دیواره آن بخش بلند روشن از حجم تو خواهد بودن ای سپیدار بلند و تو ای کاشفِ درد و تو ایوبترین آدمِ حوایِ زمین بوسه بر روح فداکار و شفا بخش تو باد ✨✨✨✨✨✨✨
🌹 💫💫💫💫💫💫💫💫 لطف بهاری است از صفای پرستار ماه بوَد روشن از ضیای پرستار هر گهری را بوَد بهای معیّن کس نبو آگه از بهای پرستار گرکه مرض می شود بَدَل به سلامت هست ز اعجاز کیمیای پرستار بعد خدا و پزشک چاره ی بیمار هست به دست گره گشای پرستار با گل زیبای عاطفه چه غریب است! هر نگردیده آشنای پرستار بس بوَد این فخر چون ولادت زینب(س) نام گذاری شد از برای پرستار شعر "حسین" بی گمان بدان که ندارد ارزش تقدیم خاک پای پرستا ارج پرستار کی به شعر توان گفت؟ اجر پرستار با خدای پرستار @ewwmajmamolodi