#خاطره
خب موردی داشتم آقا و خانم رفته بودن خونه خودشون. 🏠
و خانم شاکی بود که این مرد هیچ وقت نیست
حتی وقتی بچه امون مریض بود و تو تب میسوخت 🤒
نبود که من با هزار زحمت با اسنپ بردمش دکتر و اقا رو نمیتونستم پیدا کنم . 😤
اصلا با هزارتا ذوق و شوق ناهار درس میکنم
شام میپذرم ک دور هم بخوریم، 🍲
آخرشم با هزار بار زنگ زدن به زور میکشمش خونه یا ناامید میشیم من و بچه ام غذا میخوریم
وقتی هم تشریف میاره سرش همش تو گوشیه با دوستاش برنامه میریزه برای وعده بعدش
اصلا ما تو هیچ جای زندگیش نیستیم انگار 😓
این بچه به این سن رسید اصلا نفهمید که چطور بزرگ شده....
اصلا بخوام از حرفاش بنویسم تا فردا گله داش از این مرد.
باز با اقا صحبت کردم میگه حاج اقا دوستامن ما از فلان موقع با همیم مگه میشه دورشونو خط کشید. 👬
اصلا تو فکرش نبود زن و بچه ای هم داره و مسئولیتی داره در قبال اینا 🤦♂️
اصلا انگاری دوستاش خانواده اش بودن ...
از خرج کرد بگیر تا بی مسئولیتی برای خانواده
خلاصه با چند جلسه مشاوره تونستیم به آقا بفهمونیم که تو چه جایگاهی قرار داره و کمی احساس مسئولیت بکنه...
#خاطره
یک مشاوره داشتیم که از خواستگارش گلایه میکرد😩
میگفت من هیچ بدی بهش نکردم، هیچ بداخلاقی و کج خلقی بهش نداشتم ولی یدفعه گذاشت و رفت؛ دیگه نه پیامی داد و نه خانوادش بهم تماس گرفتند😐
گفتم ینی چی بهش بدی نکردی؟🧐
گفت: هروقت خواستن با خانوادش بیان خواستگاری نه نگفتم، هر وقت ازم خواست بیرون بیریم، مشاوره بریم، تلفنی باهم حرف بزنیم، چت کنیم و... من هیچ وقت بهش نه نگفتم🤦♂️
آیا درسته اینطوری جوابم رو بده؟😔
گفتم تو وقتی هر خواسته ای داره انجام میدی نباید توقع داشته باشی که برات احترام قائل بشه🙃
_ چی؟ ینی چی؟🤨
+ ینی تو وقتی برای خودت احترام قائل نمیشی، برای وقت و برنامه و انتخاب خودت احترام قائل نمیشی دیگه چه توقعی داری دیگران برات احترام قائل بشن؟😒
وقتی همیشه در دسترس دیگران هستی و هر خواسته ای دارن براشون انجام میدی دیگه چه توقعی داری که براشون ارزشمند باشی😕
وقتی راحت به دست بیای، راحت هم از دست میری☹️
وقتی به سختی به دست بیای، با هر سختی سعی میکنند تو رو در کنار خودشون حفظ کنند😊
#خاطره
موردی بود یک اقای ۳۵ ساله ک در مورد شغلش ب شدت کمال گرا بود .
میگف من این ایده ی کارمو از سن ۲۰ سالگی دارم .
هر دفعه یه چیزی پیش میومد که میفتاد عقب
و الان که به این سن رسیده بود میگفت ب نظرتون من تو این سن میتونم این شغل رو راه بندازم ؟!
ایده عالی داشت 👌
ولی کمال طلبی بیش از اندازه اش مانع این میشد ک استارت کارشو بزنه 🙁
آخرش با درمان کمالگراییش بالاخره شغلشو راه انداخت و خیلی هم موفق بود 👌☺️
اما این اتفاق میتونست ۱۵ سال قبل بیفته و پیشرفت اونموقعش با الانش قطعا قابل مقایسه نبود!!
#خاطره
یه مراجعه کننده داشتم ۳۰ سالش بود وکلافه
میگفت خواستگار زیاد دارم
ولی هیچ کدوم فرد مناسبی نیست
چیکار کنم ؟. 😞
_ میگم احیانا دچار کمالگرایی نشدی؟
+ میگه نه اخه من چیزی نمیخوام که فقط ۵ تا معیار اصلی دارم که باید طرف داشته باشه همین.
_ خب معیارات چیان؟
+ با ایمان باشه،
خوش اخلاق باشه من از فرد بد اخلاق متنفرم 😤
صادق باشه از دروغ خیلی بدم میاد 😏
منطقیه باهوش باشه تو مسائل زندگی زود حرف و منظورمو متوجه بشه خیلی برام مهمه 🤓
خوش قول باشه من خیلی روی قول دادن حساسم خودم آدم خوش قولیم و از بدقولی واقعا عصبی میشم 😖
_ هر چه خوبان همه دارند /تو یکجا خواهی 😅
+ من فقط پنج تا معیار خواستم چیز زیادیه؟ 😢
_ این ظاهرا پنج معیاره اما تقریبا کل صفات خوب رو در برمیگیره .
کیه که دوست نداشته باشه همسرش اینا رو داشته باشه ؟ 😂
این معیارها خوبه ولی مهم اینه که چطوری آدمها رو ارزیابی میکنی، شاید تو تایید این صفات سختگیری
✅
#خاطره
یک مشاوره داشتم میگفت ۴ ساله تو عقد هستیم و همسرم اصلا دل به زندگی نمیده، همیشه دنبال رفیقاش هست، برای اونا وقت میذاره، خرج میکنه و... ولی یک هزارم اون رو برای من انجام نمیده
بهش گفتم تو که اینطوری هستی چرا زن گرفتی؟ میگه همین که هست، نمیخوای طلاق بگیر
چرا بعد ۴ سال محرمیت و وابستگی و... باید بفهمیم آیا رفیقباز هست یا نه؟
واقعا قبل ازدواج نمیشه فهمید؟
چه راهی وجود داره بفهمیم اهل رفیقبازی هست یا نه؟
امروز همراهم باش💪
آدمهای رفیقباز معمولا ذهنشون تو زندگی نیست و این باعث آزار همسر میشه☹️
چرا؟ چون وقتی همسرت یا نیست یا وقتی هم هست ذهنش پیش رفیقاشه اذیتت میکنه
#خاطره
یک مشاوره داشتم میگفت همسرم معمولا جمعهها با دوستاش میرفت بیرون و این مسأله خیلی من رو خیلی آزار میداد، یک مدت باهاش دعوا کردم که تو برای ما وقت نمیذاری، همش با دوستات هستی و...😒
بعد از یک دعوای طولانی قرار شد یک هفته با هم بریم بیرون، تو اون روز اونقدر اخلاقش با ما داغون و به درد نخور بود که خدا میدونه🤦♂️
اونقدر رو اعصاب ما رژه رفت که صبرم تموم شده بود؛ راضی بودم با دوستاش بیرون باشه ولی با ما نیاد بیرون😐
فاصله روحی و روانی بدترین شکنجه هست که میتونه برای شما باشه😟
#خاطره
دختر پسری بودن که قبل از ازدواج
عاشق هم شده بودن
و اسرار زیااااد داشتن که بهم برسند
میگفتن ما بدون هم میمیریم
اصلا زندگی بدون فلانی ینی چی؟ 😢
میگفتن هوایت را نفس میکشم😵💫
خلاصه اینا به لیلی و مجنون میگفتن زکی 😁
جونم براتون بگه که خانواده ها مخااالف بودن
که باباجان شما دوتا به درد هم نمیخورین ولی کو گوش شنوا کوجا بود چشم بینا 👀
القصه
با هر سختی و مخالفتی بود باهم ازدواج کردند 👰🤵
ولی
زندگی الانشون متاسفانه با یک بچه اصلا خب نیس 😞
به قول خانم رو برگشت ندارم چون خودم کردم🤦🏻♀️
برم بگم شوهرم چی؟ هر چی بگم میگن خودت کردی خودت خواستی
میگف فک نمیکردم ک اینجوری باشه
بد دهن هست اصلا به نیاز های من و بچه توجهی نداره همش با دوستاش😔
تازگیا مشروب هم میخوره
نمازم قربونش برم هیچی
یک روز میخونه دو روز میزاره
ب حساب
اقا هم میگه اصلا زن زندگی نیس ...
بلد نیس شوهر داری کنه
این اونی ک من میخوام نبود 🤦♂️
خلاصه
ولی دارن میسوزن و میسازن
کاری به کار هم ندارن هر کسی پی زندگی خودش
متاسفانه به طلاق عاطفی دچار شدن 😔
و این وسط دل آدم برای بچه کباب میشه 😓
#خاطره
یک مشاوره قبل ازدواج داشتیم آقا پسر 27 سالش بود😒
ازش پرسیدم تا حالا به مسائل جنسی فکر کردی؟ گفت: نه
گفتم اصلا میدونی چیه؟ نه
فانتزی جنسی داری؟ نه
تا حالا دنبال این رفتی که بخوای رفتار جنسی داشته باشی؟ نه
اگه یک نامحرم ببینی تمایل جنسی پیدا میکنی؟ نه😐😐😐
(این سوالاتی نیست که شما بخواین بپرسین، اینا رو مشاور میپرسه و چون دیدم اوضاع خیییلی خیطه سوالات رو ریز و جزئی پرسیدم تا اطمینان پیدا کنم)
افرادی که نیازهای جنسی فعال داشته باشن تو رفتار و افکار و گفتارشون مشخص میشه
#خاطره
یک مشاوره قبل ازدواج داشتیم
خانم هر چی میگفت هر چی میگفت،
آقا قبول میکرد! 😐
زمانی که من با اقا پسر صحبت کردم
هر چی میگفتم بهش قبول میکرد
و میگفت موردی نداره 😶
+ مثلا ازش میپرسیدم که اگه یه روز خانمتُ بی چادر تو خیابون دیدی چی کار میکنی ؟
_ میگف اشکالی نداره
+ مثلا اگه با یک مرد غریبه بود چی؟
_ حالا اشکالی نداره لابد کاری چیزی بوده دیگه
دیگه به جاهای باریک کشیده بود که بابا اگه
بهت خیانت کرده بود چی ... بازم میگفت
خب حالا اشکالی نداره 🤦♂
خلاصه رسیدیم به اینکه براش طلا میخری؟ 💍
میگف بله میخرم
حالا درامدش چقد بود ۴یا۵ میلیون 🙄
فلان گوشی
فلان جا خونه
ماشین .....
هر چی میگفتیم میگفت اره 😅
مشخص بود ک نمیتونه و نمیخره 😑
✔️دوره رایگان آموزشی بزرگترین راز ازدواج و همسرداری👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2457273076C06e9756150
ادامه جلسات در لینک بالا بارگزاری میشه
#خاطره
زوجی اومده بودن پیش من...
میدونین مشکلشون چی بود؟
آقا هدفی تو زندگی نداشت!
این خانم میگف از اولِ زندگی مون اصلا پول دستش نمیتونستم بدم بی هوا و بی وجه خرج میکرد، هیچ برنامه ای برای خرج های زندگی نداشت...
آخرش مدیریت مالی رو خودم دستم گرفتم اقساط رو پرداخت میکردم و هزینه هارو مدیریت میکردم . 💰
اصلا برای این مرد مهم نبود که ما یک دختر داریم و قراره در آینده این جهاز بشه ... 👰
الله بختکیه خسته ام کرده من هی باید بهش بگم آخرم یاسین تو گوش....🤭🤭
عصبانیی بودااااا
میگه من برای خودم هدف دارم و برای رسیدن بهش تلاش میکنم ولی این چی ؟
موقعی که اومد خواستگاری گف دارم دیپلم میگرم
ما هم گفتیم باشه خداروشکر، همین که ازدواج کردیم به ماه نگذشته ول کرد. 😤
دیگه نرفت سر کلاساش ...
وای از دل پر این خانم بشینم براتون بگم که هیچی
حالا اقا هم بود و میگف سخت میگیره
دو کلاس رفته دانشگاه انگاری چی شده
هدف چیه بشین سرجات خونه داریتو بکن
خدا بزرگه تو توکل نداری به خدا تو فلانی....
حالا من وسط این دوتا 🤦♂️😳😐
#خاطره
یک مراجع داشتم بعد از 10 سال زندگی با یک بچه میخواستن از هم جدا بشن (و بعدش هم جدا شدن)😔
اون خانم 25 سالش بود و تو 15 سالگی ازدواج کرده بود 😕
وقتی با خود خانم صحبت میکردم میگفت من اصلا علاقهای به ازدواج نداشتم ولی پدر و مادرم اونقدر باهام صحبت کردن که راضی به ازدواج شدم (یک نوجوون 15 ساله زود راضی میشه، شاید به ظاهر اجباری در کار نبوده ولی زود راضی شدنِ بیمنطق دست کمی از اجبار نداره)
با پدر دختر خانم صحبت کردم گفت: «ما کار اشتباهی نکردیم، اگه ازدواج در 15 سالگی اشتباهه چرا حضرت زهرا اینقدر زود ازدواج کرد»😐
یعنی انگار با بوردوزر از روی من رد شدن🤦♂️
وقتی دید با تعجب دارم بهش نگاه میکنم با عصبانیت گفت: «تو اصلا مشاور نیستی، تو دین رو بازیچه خودت قرار دادی، تو باید ازدواج تو سن کم رو تبلیغ کنی و...»😒
با خودم گفتم حالا یک اشتباه کردی قرار نیست روی اشتباه خودت پافشاری کنی، اگه پات گیر کرده افتادی زمین قرار نیست تا خونه سینه خیز بری.
(مسأله ازدواج حضرت زهرا رو توضیح میدم)
#خاطره
یک مشاوره داشتم بعد 10 سال زندگی میخواستن از هم جدا بشن؛ یک بچه حدودا 7 ساله هم داشتن😔
خانم میگفت: من از اول علاقهای به این آقا نداشتم و با اصرار خانوادم ازدواج کردم و الان دیگه بعد 10 سال نمیتونم ادامه بدم😒
با اینکه خود شوهرم هم میدونست علاقهای بهش ندارم ولی اصرار داشت که با هم ازدواج کنیم و بالاخره من قبول کردم😥
تو این مدت 10 سال نه رابطه عاطفی با هم داشتیم نه چیز خاصی و هر بار مهمونی میرفتم تنها بودم چون بدم میومد با این مرد برم جایی😢
تا اینکه تو یک مهمونی با یک آقایی آشنا شدم و احساس کردم همه زندگی منه؛ با خودم گفتم کاش این مرد شوهر من بود و...😭
حالا بعد 10 سال زندگی و تنفر از این مرد با یک بچه 7 ساله و لکه ننگ خیانت میخوام ازش جدا شم😞
اون مردی هم که باهاش در ارتباط بودم دیگه علاقهای ندارم و الان کل زندگیم رو از دست رفته میبینم و....😟