eitaa logo
همسفران مسیرآرامش
17.8هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
23 فایل
خیلی خوش اومدید😍 معرفی موارد ازدواجی به صورت کاملا سنتی در این کانال انجام میشود http://eitaa.com/joinchat/800325663C1035767576 ادمین نظرات: @SNjkyg کانال فرم ها: https://eitaa.com/joinchat/1620705876C610bd2babd
مشاهده در ایتا
دانلود
همسفران مسیرآرامش
#ارسالی سلام در مورد مهریه میخواستم بگم اگر من روی نظر خودم پافشاری میکردم و اجازه میدادم خانواده
✅ بله خیلی وقت‌ها ما خودمون باید سمت حق قدم برداریم، حتی اگه خانواده خودمون هم مخالف ما باشند‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مورد مهریه بگم روز بله برون من ۳۳ نفر از تهران اومده بودند اصفهان که به قول اصفهانیا مهریه ببرند وای نگم براتون پدر من یه لیست بلند بالا نوشت (خودم تو آشپزخونه در حال بدو بدوی تدارک شام بودم) یهو دیدم یا صاحب الزمان ملت یکی یکی رفتند طبقه پایین که برگردند تهران و قضیه رو کنسل کنند. خواهرم دوید تو آشپزخونه که بدو داماد پایین داره به مامانش التماس میکنه که صبر کنید حلش می کنم. همونجا متوسل شدم به امام رضا من اون موقع یه خانم دکتر ۳۵ ساله بودم که همچنان خجالت میکشیدم با پدرم حرف بزنم رفتم رو مبل نشستم گفتم : بابا من همه مسئولیت زندگیم رو قبول می کنم هر اتفاقی افتاد پای خودم بابام برگشت گفت : تعهد محضری میدی ؟ گفتم : بله ولی مردم و زنده شدم. داماد دوباره خانوادش رو آورد بالا. اصفهانیا علاوه بر سکه رسم دارن یه عددی مثقال طلا ( منو پدرم ۱۱۰ مثقال طلا ) باز اینا قبول نمی کردند دوباره داشت به هم می‌خورد. دوباره مامان و باباش و خواهرش پا شدند برند پایین وای دیگه طاقت نداشتم. دوباره برادرم پادرمیونی کرد و اون قضیه رو حذف کردند. یهو داماد گفت به جای اون بنویسید ۴۰ تا زیارت حضرت رضا و ۸ سفر کربلا وای اصلا یهو جو آروم شد و همه امضا کردند. اون شب تا صبح من اشک میریختم و از امام رضا تشکر میکردم. حالا شما که نمی دونید من کیم و چیم ولی من از ۱۸ سالگی تا ۳۵ سالگی که ازدواج کردم خواستگارای زیادی داشتم که به خاطر سخت گیری های عجیب غریب پدرم منجر به ازدواج نمی شد. دختر خانوم ها شما تحصیل کرده اید زیبایی خاص خودتون رو دارید دستتون تو جیب خودتون هست و مستقل به تمام معنا هستید ولی خودتون باید موانع رو از سر راه بردارید. مهریه سنگین خوشبختی نمیاره من اونجا از ۱۱۰ مثقال طلایی که ممکن بود هیچوقت برام خریده نشه گذشتم. تازه شوهر نازنینم هفته بعدش زنگ زد که خانوم دکتر شرمندم نمیتونم سرویس طلا بخرم گفتم که یه سرویس دست دوم ساده هم نمیتونید بخرید؟ گفت نمی دونم . گفتم مامانت رو نیار منم مامانم رو نمیارم بگید با هم میریم خرید. رفتیم بازار تو دست دوم طلا یارو دو تا سرویس آورد من اون سبک تر رو برداشتم. تو زمان کرونا یخچال خونه من خالی خالی بود. هیچکس باور نمیکنه ممکنه یخچال یه نفر هیچی هیچی نداشته باشه. ولی ما به هیچکس هیچی نگفتیم. چون زندگیم رو به سختی به دست آورده بودم. اجازه ندید آدم ها خیلی راحت در مورد زندگی تون بدونند که بخوان نظر بدن. ولی همسرم تو این ۸_۹ سال سنگ تموم گذاشت. الان دفتر کار شوهرم به نام من خریده شده. خونه از خودمون نداریم. دو تا ماشینی که داریم به نام من هست. حرفم با شما دختر خانوم هاست که میتونید آروم و منطقی با خانوادتون حرف بزنید. بگید ما جهیزیه مارک نمی خواهیم. بگید ما مهریه با فلان عدد نمی خواهیم. ما روح و روان و جسممون پر میزنه که بچه خودمون رو بغل کنیم بهش عشق بدیم. و امان از دست این بزرگتر ها .... و امان از دست فرهنگ پیچ و تاپ خورده اشتباه.... و امان ... و امان....
همسفران مسیرآرامش
#ارسالی در مورد مهریه بگم روز بله برون من ۳۳ نفر از تهران اومده بودند اصفهان که به قول اصفهانیا
✅ بله این دقیقا مثالی هست که خود دخترخانم با رعایت احترام، جلوی این کار خانواده شون، یعنی تعیین مهریه بالا رو گرفتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح بخیر من سه سال پیش ازدواج کردم اما شب خواستگاریم رو هیچوقت از یادم نمیره سر مهریه خیلی اذیت شدم خودم دوست داشتم ۱۴ سکه و سفر کربلا باشه خانوادمم قبول کردن اما همون واسطه ای که باعث آشنایی ما بود به برادرم گفته بود اینا رسم دارن خونه بنام همسرشون میزنن یا سه دنگ از خونه برادر منم رو لج افتاد که یا خونه یا ۱۱۴ تا سکه خانواده داماد قبول نمیکردن( ما عروس و داماد از دو شهر متفاوت با فرهنگ متفاوت بودیم) بلند شدن که برن دیگه خودم دست به کار شدم به داییم که بزرگتر مجلس بود گفتم اینا(برادرام) میخوان آینده منو نابود کنن من مهریه سنگین نمی‌خوام و ضامن خوشبختی من مادیات نیست دیگه داییم با برادرم و خانواده داماد حرف زد داماد خودش پیشنهاد ۵۰ تا سکه داد خانواده منم با دل ناراضی پذیرفتن اما ما الان سه ساله درکنار هم خوشبختیم به آقام گفتم اگه بتونی سیگار کشیدن رو بذاری کنار( اول ازدواجمون روزی ۳بسته سیگار می کشید ولی الان تقریبا چند ماهی میشه شده روزی ۶ تا) من مهریه رو به ۱۴ تا می‌بخشم گفته کنارباش کمکم کن کم کم میذارم کنار. همسرم قبلاً ازدواج کرده و ۲ تا بچه داره بعد از پانزده سال زندگی مشترک خانم اولش بدون هیچ دلیلی درخواست طلاق داده و جدا شده آقام میگه تو این پانزده سال اصلا طعم زندگی مشترک نچشیدم هیچ حرمت و احترامی نداشتم حتی اوایلی که من اومدم تو زندگیش میدیدم دخترش داره خیلی بد با پدرش حرف میزنه ،شوهرم می‌گفت عین رفتارای مادرش با من داره انجام میده اما الان خدارو شکر خیلی خوب شدن بچه های همسرم میگن از وقتی تو اومدی دیگه بابا با لباس کثیف و نامرتب بیرون نمیره. خیلی خیلی هم احترام میذارن به پدرشون دارم دختر شوهرم رو ی خانم بار میارم که وقتی ازدواج کرد زندگی رو به کام شوهر و بچه هاش تلخ نکنه تا خدای ناکرده جدا بشه دخترم( دخترشوهرم) میگه از وقتی اومدی تو زندگی ما خیلی شادیم چون منو آقام خیلی شوخی میکنیم با هم در کنار اقتدار و احترامی که براش قائلم اگه به هر دلیلی یکروز من کسل باشم یا مریض دخترم خیلی هوامو داره میگه زود خوب شو که خونه سوت و کور شده مریضی، شوهرمم که مثل عزیز از دست داده ها میشه دخترم میگه خودت زودی بچه بیار که ما ازدواج میکنیم تنها میشین شما دیگه دلش خواهر و برادر کوچیک میخواد. ببخشید طولانی شد
همسفران مسیرآرامش
ازدواج برای خدا یا ازدواج برای زیبایی؟!! ❣ @ezdevaj_t_masiri
🔸اگر ازدواج برای خدا باشه، اول اینکه خدا برکت میده و ما رو از فضلش بی‌نیار می کنه. 🔹 و دوم اینکه اگه بعد از ازدواج، در طول زندگی مشترک به مسئله ای بخوریم که که برخلاف میل ما باشه، دیگه ناراحت نمیشیم. مثلا یعنی اگه ما به طرف خوبی کردیم و او به ما بدی کرد، دیگه ناراحت نمیشیم؛ چون ما بخاطر خدا خوبی کردیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شب شما بخیراولا خداقوت میگم بهتون دوما تشکر وممنونم بخاطر کانال خوب ومفیدتون🙏🌺بنده هم در سن ۱۴سالگی با مهریه خیلی کم ازدواج کردیم درحال حاضر ۳۴سال از زندگی مشترکمون میگذره واز عسل هم شیرین تره ،،وحاصل زندگیمون دوتا دسته گل پسر بودن که الحمد الله به لطف خدا ازدواج کردن،سن یه عدد هست دوستان،اینقدر که تو زندگی همراه همیشگی همسرم در همه امورات بودم ،خداروشکر خیلی هم از زندگی وهمسرم راضی هستم وهمسرم همیشه بهم میگه تو همون فاطمه چهارده ساله من هستی😅ایشون خیلی ارادت دارن منم مخلص ایشون هستم🥰خداروشکر دوتا عروس زیبارو باوقار نصیبم شده که مهریه اینا هم چهارده سکه میباشد خوب وخوش در کنار هم زندگی میکنند وخدای دوم همسراشون هستن ،وعشق واقعی وحقیقی در واقع جانسوز نسبت بهم دارن،ببخشید که طولانی شد باتشکر🙏🌹
سلام من ۱۴ سال پیش با مهریه ۱۴ سکه ازدواج کردیم شب قباله برون بدون هیچ جرو بحثی خانواده داماد گفتن ۱۴ و پدر وبرادرم پذیرفتن وشش ماه بعدش جاری جدیدم با قباله ای چندین برابر قباله من عروس همین خانواده شد با وجود اینکه شوهرمن شغل رسمی داشت من ۱۸ سالم بود ولی برادر شوهرم بی کار و خانمش ۲۳ ساله بود ولی ما اصلا برامون مهم نبود تا اینکه یه روز بعد از عقد اون هاپدرو مادر همسرم گفتن عروس اول مون رو مفتی دادند ولی دومی گرونه و من اونجا بود که واقعا ازته دل سوختم ووقتی خانوادم فهمیدن گفتن مگه اومده بود سوپری دختر بگیرید اگه قرار به ارزشه دخترما خیلی گرون تر از این حرف ها است واصلا شما نمی تونستید قباله هم ارزشش رابدهید و اینده مشخص میشه کی باارزشه من با حضرت زهرا معامله کردم الان چهارده سال از اون زمان میگذره من لیسانس دارم شکر خدا چهارتا دسته گل یه دختر و سه پسر داریم به لطف خدا ماشین و خونه داریم با تلاش و قناعت من وهمسرم والان بعضی وقت ها تو رفتار وگفتار شون غیر مستقیم میگند که این چیزها مهم نیست مهم اخلاق و رفتار وایمان هست که شما همش را داری و همیشه میگند کاش اون عروس مون هم مثل شما زندگی میکردو.... معیار وملاک زندگی عیار زندگی قباله و مادیات نیست اخلاق و رفتاره سازشه که همه چیز رو درست میکنه ما زندگی مون رو از صفر شروع کردیم ولی طبق اصول قران و ائمه و الان همه چیز از مادیات و معنویات داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا