🌀مشغول کارهای منزل هستم و ذهنم درگیر درس های عقب مانده و فرصت محدودی که تا امتحانات باقی مانده!
از ذهنم می گذرد کاش مادر من هم در نزدیکی ما بود تا بتوانم با خیالی آسوده،بچه ها را برای ساعاتی به او بسپارم و خودم را غرق در"قیل و قول های شهید اول و ثانی در کتاب لمعه" کنم!شاید هم می نشستم و به "دیدگاه حق الطاعه شهید صدر" فکر می کردم و لذت می بردم از تعبد در برابر مولا!
برای لحظاتی تصور می کنم چه شیرین بود اگر خانه ام اصفهان در حوالی خانه مادرم بود تا هر زمان که خسته بودم با چایی گرم اش، خستگی به در می کردم!
🌀اما ذهنم چند روزیست مشغول ِ #نامه_رهبر_عزیزمان_به_دانشجویان_آمریکاست! شیرین بود و دلچسب خصوصا آنجا که فرموده بودند:"شما اکنون در طرف درست تاریخ که در حال ورق خوردن است ایستاده اید"
🌀با خود می اندیشم من در کجای این تاریخ ایستاده ام؟!سهم من از پیشبرد ِاهداف این انقلاب چیست؟سهم من در زمینه سازی برای ظهور منجی عالم بشریت چیست؟
🌀من می توانم غرغرکنان عرصه را بر آقای همسر که سرباز این میدان است تنگ کنم،می توانم خسته باشم از سروکله زدن با بچه ها و این را در کلام و نگاهم بگنجانم که متوجه شود!
اما نکند فرداها پشیمان شوم؟مگر هر کداممان در این مسیر،وظایفی بر عهده نداریم؟
اگر همسرم در خط مقدم این جنگ است،پس من هم مسئولیتِ پشتیبانی این #جنگ_تمام_عیار را برعهده دارم.پس چرا ناراحت باشم بخاطر دوری از خانواده؟نکند به خاطر چند واحد بیشتر درس یا خستگی بچه داری و خانه داری،عرصه را بر او تنگ کنم؟
این من هستم که انتخاب می کنم در کجای این مسیر بایستم...
۱۴۰۳/۳/۱۳
✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ
🌐 @f_mohaammadi