🪴
🦋 بهترین لباسهای بچهها را به تنشان میکنم.
از خانه میزنیم بیرون تا خودمان را به جشن حضرت زینب(س) برسانیم.
راستش را بخواهی، نمیدانم این چندمین سال است که خانواده ما هم جزء مدعوین این جشن است ولی یقینا رزقِ "من حیث لایحتسب" را برای همینجاها گذاشتهاند...
🦋 چند سالی میشود ولادت حضرت زینب(س) برایم یادآور جشنِ پرشوریست که یکی از دوستان زحمتش را میکشد...
همان که شاید، پساندازِ سالش را اندک اندک جمع میکند تا در شب ولادت حضرت زینب(س) همه را به عشق بیبی، خرج سور و سات جشن کند و این را، برکت خانهاش به حساب آورد...
🦋 دلش به این هم راضی نمیشود، انگار دوست دارد قبل از خداحافظی، یادگاری از این شب، راهی خانه تک تک مهمانها کند تا هر بار با دیدنش، عشق بیبی در دلشان موج زند.
و همین میشود که دو گلدان سبز مزین به نام حضرت، به جمع هدایای قبلی میپیوندد و مینشیند کنار همان قوری هیئتی که سالهای قبل در این جشن هدیه گرفتهام و قندان زیبایی که نام اهل بیت بر آن حک شده، و فنجان و نعلبکیهای کمرباریکی که گویا وقف مجلس اهل بیت شدهاند.
🦋 حالا همهشان کنار هم جمع شدهاند تا در مجلس اهل بیت خودنمایی کنند و یادم بیندازند طلا ، آن چیزینیست که آدم در صندوقچهی خانهاش پنهان میکند؛ طلای حقیقی دوستانی هستند که عشق اهل بیت را مهمان قلبت میکنند...
۱۴۰۳/۸/۱۷
✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ
#دلنوشتههای_یک_مادر
#ولادت_حضرت_زینب(س)
🌐 @f_mohaammadi